گروه مقاومت مجاهدین

راه ما راه مسعود بزرگ است و در این راه با همه قدرت و قاطعیت حرکت خواهیم کرد راه ما راه مسعود بزرگ است و در این راه با همه قدرت و قاطعیت خود حرکت خواهیم کرد »—

14/10/2023

Today's the best Photo 🌿🥰🧡🧡🧡🧡🧡🧡
🧡🧡🧡🧡🧡🧡








Photos from ‎گروه مقاومت مجاهدین‎'s post 12/04/2023

آیا همین حالا از مرگ میترسم؟ به یقین نه به خدا نه!
به شهادت خود واقعاً خرسندم. و ایمان کامل دارم که خداوند به وعده ای خود وفا می کند و از گناهان کم و زیادم هم خواهد گذشت و حیات جاودانه و راحت جاودانی را نصیبم خواهد نمود.
فقط کمی تشویش از این دارم که بعد مرگ من برادران همسنگرم چطور خواهند کرد؟ این تشویش هم چندان برایم رنج آور نیست. چه مردم خدایی دارند و او با قدرت است و از همه کرده دلسوز تر.
(اگر یک دری بسته گردد و دری دیگری باز کند).

برگه‌ای از یاداشت های آمرصاحب

28/03/2023

سینه ها مملو ز آه و درد دوری ات شده ست
این دلِ شوریده ی ما را قراری نیست نیست ...

Photos from ‎گروه مقاومت مجاهدین‎'s post 15/02/2023

قهرمان ملی کشور شهید احمدشاه مسعود:

‏اگر قرار بود تسلیم زور شوم، تسلیم شوروی‌ها می‌شدم!


۲۶ - دلو‌ سالروز خروج نیروی شوروی سابق گرامی باد!

28/01/2023

تصویر قهرمان ملی که تا به حال در شبکه های اجتماعی به نشر نرسیده بی بینید و شریک سازید لایک کمنت یادتان نرود

20/12/2022

تقسیر دلم نیست
تما شاه تو زیباست❤️

08/12/2022

آمر صاحب!

این دره ها قد بلند تورا از یاد نخواهند برد

و این آسمان

وقتی هر شب در آسمانشان می تابی

و نگران این خاکی بر بلندای آسمان.
روحت شاد يادت جاويدان باد

13/11/2022

#مسعود بزرگ طوری زنده گی کرد که دوست داشتن آسان، در هم شکستن اش دشوار
و فراموش کردنش محال است .
روحش شاد يادش جاويدان باد رهبرم 💔

18/09/2022

یازدهمین سال‌روز شهادت اسطوره‌ی خرد و دانایی شهید پروفیسور استاد برهان‌الدین ربانی رهبر معظم جهاد و رییس جمهور پیشین کشور گرامی باد.

سخن از خورشیدی‌ست که هزاران ستاره در آسمان آزادی غزل‌خوان اوست، آری! این مرد آزاده و بانی استقلال فکری شهید صلح است که با تدبیر انسانی آیین کشور داری را احیا می‌کند و ایجاد مکاتب فکری و فرهنگی را با روح بلند و خرد قله به قله بر دوش می‌کشد تا آزاد اندیشدن را در بزر قانون امروز و فردای کشور ثبت کارنامه‌های انسانی و اخلاقی نمود.

شهید استاد ربانی، نمود از اسوه‌‌های بی‌نظیر جهان‌ست که با قامت بلند در مقابل جهل به مبارزه پرداخته است.
نام و خاطرات او در دل هر انسان با وجدانی زنده و ماندگار خواهد بود.

روحش شاد و یادش گرامی باد

09/09/2022

روح بزرگمرد تاریخ ( قهرمان ملی ) شاد یادش گرامی باد ... تن اش را سوخت تا دیگران زنده بمانند ، اما یارانش حتی شرم از تن سوخته ی این بزرگمرد تاریخ نکردند ، اهداف و آرمان های بزرگ این مرد خدا را به زر فروختند ، همین تن سوخته ی قهرمان ملی بود که یک به یک این یاران بی وفایش طی بیست یک سال شرمنده ی تاریخ شدند ....

فکر کردند که مسعود تنها جسم است و بس ، فکر این بیسوادان قرن بیست یک تاجیک به جایی نرسیده بود که بفهمند او مرد خداست ....
١٨سنبله

گروه مقاومت مجاهدين

09/09/2022

فرمانده مسعودبزرگ برای قدرت نه، بلکه برای تامین عدالت مبارزه می‌کرد و طرفدار اختلاف بین مذاهب و اقوام نبود.

بیست و یکمین سالروز شهادت یگانه قهرمان ملی كشور شهيد احمدشاه مسعود گرامی باد!

شب است و چشم ما همی چو چشم انتظارها💔

08/09/2022

یک جمله در مورد قهرمان ملي شهيد احمد شاه مسعود بنویسید.
١٨سنبله

25/08/2022

قهرمان ملي كشور با گروه مقاومت مجاهدين در حالت تمرين نظامي

24/08/2022

قهرمان ملي شير پنجشير در باره گريزي ها چي تصميم ميگرفت بشنويد از زبان خودش💪

20/08/2022

‏سوال خبرنگار از سفیر فرانسه: آیا مسعود بردهٔ شما بود؛ چرا اینقدر به او دلبستگی دارید و همه ساله بخاطر یاد بود او تصویرش را در پارلمان نصب می کنید!؟

سفیر: تااکنون ديده اید کشوری تصویر برده خود را در بالاترین نهاد دولتی و یا جاده های خود نصب کند؟
ما مسعود را به دیده یک رهبر آزاده مینگریم.
رهبرم روحت شاد باد ...

02/06/2022

#ذبیح‌الله‌مجاهد:
در شش ماه که نزد آمر صاحب احمد شاه مسعود زندانی بودم از آنها آزار و اذیت ندیدم. حتی افراد تحت آمرش نیز متعهد به دستور او بودن.

28/05/2022

۷ جوزا، یازدهمین سالیاد شهادت مجاهد خوش اخلاق، انسان مهربان، فرمانده قاطع و مرد با خدا؛ شهید سترجنرال محمد داوود “داوود” گرامي باد!
روحش شاد يادش گرامي باد

24/05/2022

گیرم ڪہ برڪنے
دل سنگین ز مهر من

مهر از دلم چگونہ
توانے ڪہ برڪنے

قهرمان ملی افغانستان شهید احمد شاه مسعود 🇦🇫✅️

18/05/2022

تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو
در عمق لحظه‌ ها جاریست

11/05/2022

پیروزی پنجشیر، پیروزی افغانستان است، شکست پنجشیر، شکست افغانستان است.

07/05/2022

نعره تكبير…

(الله اكبر )

01/05/2022

عيد سعيد فطر به تمام ملت رنجديده مجاهد پرور افغانستان تبريك و تهنيت عرض ميدارم خدا کنه که عید سعید فطر به دور از دغدغه های زندگی تان سپری کنید
عيد تان مبارك

28/04/2022

هشتم ثور٬ روز بزرگ و پر افتخاری در تاریخ جمهوری اسلامی افغانستان است این روز٬ روزی پیروزی ملت پا برهنه٬ متحد و متعقد در میدان جنگ روبرو و متعارف در برابر بزرگ ترین قدرت سیاسی ٬ فرهنگی ٬ نظامی و ایدئولوژیکی وقت می باشد که در خور ستایش و قابل عطف است . بنا بر این برجاست که این روز بزرگ به گونه شایسته و بایسته اعزاز و اکرام شده و بدین گونه درس های فرا گرفته شده از همچو رویداد های تاریخی٬ برای نسل های امروز و فردای مان باز گو و تفسیر شود . بدین وسیله هشتم ثور سال روز استرداد استقلال افغانستان را برای مردم این مرز و بوم تبریک گفته و با استفاده از فرصت٬ به روح پاک شهدای دوران جهاد٬ مقاومت و دموکراسی درود می فرستم .

Photos from ‎گروه مقاومت مجاهدین‎'s post 28/04/2022

هشت ثور؛ روز صعود احمد شاه مسعود و زوال حکمتیار

بیست پنج سال قبل در هشت ثور ۱۳۷۱ در جنگ قدرت میان جمعیت اسلامی افغانستان و حزب اسلامی ، مسعود برنده شد و حکمتیار شکست استراتیژیک خورد و راه زوال پیمود. اما او آرام نه نشست. گاهی به پای دوستم افتید و گاهی هم در پای مزاری. جالب تر از همه برای دست یابی بقدرت حتا به دست بوسی ببرک کارمل تا حیرتان هم مراجعه کرد. وقتی بازی گران داخلی او را نجات داده نتوانستند، به دربار روسها، ایرانی ها، سعودی ها، ازبکستانی ها ، ترکها و حتا تا باکو نزد آذربایجانی ها هم رفت. ولی هیچ نیرویی خارجی ای نتوانست او را از زوال ستراتیژیک نجات بدهد. در نتیجه شعار جهادیزم و پشتونیزم قومی اش را طالبان از آن خود کردند. سر انجام مجبور شد به مسعود و ربانی در حکومت اسلامی تسلیم شود و در پنای مسعود از ترس طالبان به ایران فرار کرد.
گلبدین در 16 سال گذشته از هیچ جنایتی دریغ نکرد و بحیث تروریست بین المللی در لست سیاه سازمان ملل قرار گرفت تا اینکه در یک معامله ای مرموز میان آی اس آی و سازمان سیا و پشتونیزم ارگ کابل در روز هشت ثور در روز زوالش با بی شرمی از طریق فیسبوک چلونکی های استخبارات حنیف اتمر در یک مکان نامعلوم و شاید هم از کمپ شمشتو ظاهر شد.

احمد شاه مسعود که در جهاد در سطح یک فرمانده جسور و استراتیژیست برجسته در نبرد با ارتش سرخ شهرت داشت، تمام رویا های جهادی و تکبر حکمتیار را یکجا با حامی اش آی آس آی در هشت ثور به خاک یکسان کرد و خود بحیث قهرمان و دولتمدار در دولت جمهوری اسلامی افغانستان به تارک عظمت رسید.

اما ۲۵ سال بعد زمانیکه مسعود و استاد ربانی هر دو بحیث قهرمانان و برندگان هشت ثور در زیر خاک بحیث شهدا خوابیده اند، سر و کله حکمتیار بحیث تروریست نامدار باز از گریبان آی اس آی
ظاهر میشود.
گلبدین تصور میکند که می تواند از نبود مسعود و استاد ربانی و ضعف پیروان آنها استفاده نموده قدرت و عزت از دست رفته اش را باز یابد.اما
اوهنوز جرات آمدن به کابل را که تشنه خون او اند، ندارد.

پرسش اساسی اینست که گلبدین با کدام روی و با کدام پیام به کابل شهریکه مردمش را در 25 سال گذشته پیوسته بخاک خون کشیده است و از هر گوشه ای این شهر مظلوم فریاد شهدا ، یتیمان، و بیوه ها می آید، خواهد آمد؟

Photos from ‎گروه مقاومت مجاهدین‎'s post 27/04/2022

۸ثور پيروزى جهاد برحق و آزادى مردم شجاع و دلير افغانستان بر همه خجسته باد!

‏‎هشتم ثور به مثابه پیروزی ملت آزادی خواه و عدالت پرور افغانستان در تاریخ کشور به خط زرین نوشته شده است
‏‎پیروزی مجاهدین در مقابل حکومت مستبد و خود کامه وقت یک دستاورد بزرگ تاریخی به ملت افغانستان میباشد، مجاهدین در این روز به فداکاری، دلیری و شجاعت در برابر حاکمان دکتاتور ایستادگی نمودند
هشتم‌ِثور روزي‌ست كه فرهنگِ جهاد، شهادت، آزاديخواهي و استقلال‌طلبي را در قلب‌ و روح هر أفغان زنده نگه ميدارد.
‏‎این روز را گرامی داشته و به شهدای انقلاب تاریخی هشتم ثور اتحاف دعا میکنم

27/04/2022

هشت ثور خجسته‌ترین روز پیروزی حق بر باطل
خادمان دین #الله(ج) درین روز با شکست دادن ومالیدن پوز متجاوزین اجنبی ها افراطیون و اشغال گرایان را به خاک و به کمک نصرت پروردگار یکتا ازین درگاه رانده شدند

بعد از خلفای راشدین شهدای صالحین این ابر مردان تاریخ معاصر افغانستان بودند که خدمت به دین خدا و پیروی از آرمان‌های #محمد(ص) در خراسان زمین کردند.

درود بر خادمان نترس دین مقدس اسلام ✋🏻❤️

17/04/2022

تا پاکستان در استراتژی خود تغییر نیاورد ؛ مذاکرات سود ندارد .

قهرمان ملی کشور شهید احمد شاه مسعود .

16/04/2022

دیدگاه "قاسم سلیمانی" سر لشکر سپاه قدس ایران در باره " قهرمان ملی کشور احمدشاه مسعود":

"هر چند در تاریخ اسلام قهرمانان فراوان داریم اما "احمد شاه مسعود" قهرمان، قهرمان هاست.
"مسعود" مبارزی بود که در عصر اتم و تکنولوژی بزرگ ترین امپراطوری زمان را در اوج نا باوری به زانو در آورد.
امروز "احمد شاه مسعود" مانند رهبر انقلابی ما در قلب های ما جا دارد".

16/04/2022

آخرین ملاقات در آخرین شب زندہ گی قهرمان ملی کشور ( شهید احمد شاه مسعود )

١٥ سنبله خلیل الرحمن سلحشور :هدفم ازاین نوشتار وآن هم بعد از سالها این است که مبادا حقایق انقلاب وانقلابیون وبازیگران اصلی وگرانقدرآن ازذهنیتهای مردم جهان بخصوص نسل جوان بعدی کشورکه خود بسترانقلاب بوده فراموش شود ویا توسط بازیگران صحنه که به دروغ خود را وارثان انقلاب معرفی می نمایندومردم نیز قضاوت خویش رابرعملکرد اینان استوارمی دارندوارونه نشان داده شود وقضاوت های نادرست ثبت تاریخ گردد.من درشب هشتم سپتامبر 2001 که در فردایش مسعود شهید به شهادت رسید باایشان همدم و همرازبودم که اینک چشمدید خود را ازآن شب وماجراهاعرض میکنم. قسمت اول شب:در ان شب مسعود شهید با اکثریت قوماندانان جبهۀتخارکه درآن زمان خط اول جنگ و مقاوت دربرابرطالبان را تشکیل می دادند دیدارداشت که می توان آن را آخرین دیداریا دیدار خداحافظی با آنان تلقی کرد. شهید به خاطر سفر طولانی ای که در پیش داشت از غیبت طولانی خود با سنگرهای جهاد و مقاومت و پرسونل آن حکایت می کرد .او می خواست برای تداوی درد گردن واستخوان دردی سفر کند و همزمان قبل از سفر موضوع عقب راندن دشمن از خط مقدم با تجهیزات و آمادگی کامل جنگی عیار شده بود چنانکه از قوماندانان تعهد گرفته شده بود که در غیاب ایشان هر کس در جایگاه خود باید خوب عمل کند زیرا این جنگ سر نوشت ساز و فیصله کن بوده وبا پیامدهای خوب و بد همراه خواهد بود.تواٌم با آنکه در جبهۀ سیاسی کار اساسی صورت گرفته و یک سلسله توافقات مؤثر بعمل آمده بود از آن جبهه تمام گروپ های منظم طالبان تا سالنگ متعهد شوده بودند که در صورت پاشیده شدن خط مقدم طالبان در تخار همۀ جبهات طالبان در سمت شمال به مجاهدین می پیوندند. که نتیجه معکوس شد و طالبان مغرورتروجسورتر ازقبل دست به اقداماتی بلند پروازانه زدند در مدتی که آمر صاحب شهید در شفاخانه بود؛ قوماندان ها کاری را که دربرنامه بود، انجام ندادند که شاید دلیل آن این باشد که از تجربۀ کافی بر خوردار نبودند یا توجه کافی به این موضوع مبذول نداشتند و یا هم از هماهنگی و رهبری سالم بر خوردار نبودند،زیرا این نخستین حرکت جبهوی بدون رهبری مستقیم آمر صاحب مسعود به شمار می رفت.یادراین مورد حکمتی الهی نهفته بود که از کنه وحقیقت آن چیزی نمیدانیم. آنچه اکنون میدانم این است که با آن حادثه، سرنوشت 12 سالۀ غم انگیز کنونی مردم افغانستان رقم خورد .مسعود شهید در جریان دیدارش با قوماندانان و صحبت با آنان چندین بار برآشفته شد و گویا پیام12 سالۀ بعدی سرنوشت ملت ومجاهدین خود را با خدای خود وهم ملت خود نجوا می کرد. او از قوماندانان می خواست علت عدم پیشرفت خود را در برابردشمن باز گو نمایندو درفرجامگفت:عزیزان و برادران محترم و بزرگوار!فرض کنید مسعود مرد واز میان شما رفت، آن زمان چه کار می کنید.چرا به یک آدم خاکی مثل من دل بسته اید؟! منطقه منطقۀ شماست وهست ونیست زندگی شما به این منطقه مربوط است.او با حالتی بر آشفته به قوماندانان گفت:قوماندان صاحبان! نه فامیل ونه طفل ونه وابستگان نزدیکم در اینجا می باشند.در این منطقه، تنهاوتنها خانواده هاو اقوام شما سکونت دارند.می دانید ،اگر خدای نخواسته جبهه از هم بپاشد و طالبان در این منطقه مسلط شوند، چه بر خوردی با شما خواهند داشت؟!! از همۀ شما جداً خواهش می کنم که مسئولانه با قضایا بر خورد کنید ! خدا شاهد است وقتی از عدم پیشرفت کار شما اطلاع یافتم ؛نه خوابم می برد و نه هم دوا بر من اثر گذاربود. همان بود که از دکتوران خواهش کردم برایم رخصت دهند تا اوضاع را از نزدیک مشاهده کنم.برادران گرانقدر! خواهر شما ،خواهر من است و ناموس شما ،ناموس من و اولاد شما، اولاد من است. ما و شما در طول دوران جهاد و مقاومت خیلی جاهاپیروزی ها را دیدیم و شکست های فاحش هم خوردیم.پس در این کامیاب نشدن رازی نهفته است که شما به زودی به آن پی می برید، که همین حالا من آن را درک می کنم.فرض کنید که من به نوبۀ خود به یک مصیبت و یا یک حادثه روبرو شوم و دنیا را ترک کنم ،شما چه خواهید کرد؟!آیا منطقه را ترک نموده و به طالبان تسلیم می نمایید.هر کدام شما الحمد لله جسماً وصحتاً و از دیدگاه نفوذ در این منطقه از من قویتر هستید.با یک تفاوت که باید هر یک از شما مسئولیت شناس تر بوده ودرانجام مسئولیتهای خویش جدّی باشید.دیگر اینکه دشمن را نسبت به خود ضعیف نشمارید بلکه بدانید که دشمن پس از اشغال منطقه ،ترحّم و لطف و انسانّیت را نمی شناسد .خصوصاً دشمن نادان و طالب نوکر صفت که برای خویش و باداران خویش و بدست آوردن مشت پولی هر کاری را انجام می دهند. و مسعود شهید به خاطر تغییر و وضعیت روحی مجلس با چند تن از قوماندانان مزاح هایی کرد و سعی نمود آنان را از تشویش و نگرانی رهایی بخشد.بویژه با شهید عبد المطلب بیک و قوماندان گدا محمد.او خطاب به عبدالمطلب بیک شهید گفت: قوماندان صاحب ! لطفا لباس های اربابی محلی را

کنار بگذار ولباس جمع و جور جهادی برتن کن! در این مجلس قوماندان هاگفتند: ما هم سوالات و مشکلاتی داریم لطفا گوش دهید!! مسعود شهید گفت : اتفاقاً خوب است که آقا صاحب عماد در این مجلس حاضراند. هر چه صحبت دارید به ایشان بگویید و هر امری که ایشان بکنند عسکر وار حاضرم انجام دهم دیگر حوصلۀصحبت ندارم و منتظر فیصلۀشما و آقا صاحب عماد هستم.تمام قوماندان ها خوشحال شدند. من به قوماندان صاحبان گفتم: اجازه دهید فردا صبح ان شاء الله من و امر صاحب به خط جبهه در دشت قلعه در ساعت 10 صبح خدمت شما می آییم و باقی صحبت ها را خواهیم کرد. مجلس به همینجا به پا یان رسید. ساعت 10شب بود و بطرف مسجد برای ادای نماز خفتن رفتیم . پس از نماز جهت صرف نان شب به اطاق غذا خوری رفتیم.عدۀ زیادی از قوماندانان و از جمله مطلب بیک شهید ، جنرال داود شهید قوماندان گدا محمد و قوماندان محمود حسن تخار و تعدادی دیگر که متاسفانه نام شان فراموش شده در این مجلس نورانی و خودمانی حضور داشتند.باید گفت که نکات بر جسته و راز این مجلس عبارت بودند از:1- مجلس حالت خداحافظی با همسنگران مخلص را داشت.2- سخن مسعود شهید ،کلام یک رهبر مسلّط جهادی و کاملاً دلسوزانه بود و به وصیت های یک رهبر قاطع می ماند.3- از صحبت های مسعود شهید این طور معلوم می شد ؛حادثه ای در حال رخ دادن است که او را از همسنگران و یاران با وفایش جدا خواهد کرد و او به زودی رهسپار و دیاری دیگر خواهد شد.4- او ضمناً رهنمود کرد که جز جهاد و فرجام آن به چیز دیگری نمی اندیشد و مشخص بود که راجع به عاقبت جهاد نگران است و مشتاق بود بحیث معلم جهاد به شاگردان و همسنگرانش آخرین نا گفته ها را بگوید ،که گفت و می خواست در آخرین دقایق حیات از قوماندان ها بپرسد که آیا در غیاب او مسئولیت خویش را انجام خواهند داد یا نه ؟تا با روح آرام از دنیا برود . بخش دوم شب :در بخش دوم شب برادر محترم مسعود خلیلی به ما پیوست .فکر میکنم از سفر اروپا تشریف آورده بودند .در این قسمت از شب آمر مسعود حالت بشاش داشت و خوشحال به نظر می رسید و از دغدغۀ جنگ و تشویش های آن کاملاًرها شده بود. دقایقی با خلیلی صاحب خوش طبعی و مزاح کرد و گفت:ما مردم با جگرخونی ها وسر دردی ها بسر می بریم و شما در خارج شعر می خوانید و زندگی می کنید. پس از آن با خلیلی صاحب شعری چند از حافظ و سعدی را به خوانش گرفتند. او از شعرهای حافظ و سعدی توصیف نمود بعداً از تاثیرات سفر اروپا از آقای خلیلی پرسش بعمل آورد و گفت: این سفر خوب شد گوشهای اروپایی ها را باز کردم و از عملکرد پاکستانی ها از زبان خودما مستقیماً آگهی بدست آوردند.اما فکر میکنم به آمریکایی ها خوش نخورد ، زیرا آمریکایی ها خود را قیّم مردم افغانستان می دانستند و ضمناً طبق فرمایشات پاکستانی ها در منطقه عمل می کردند و نمی خواستند چیزی راجع به پاکستانی ها گفته شود که خلاف میل آنان باشد. آقای خلیلی به دلیل خستگی سفر اجازه خواست و رخصت شد و طرف اتاق استراحت رفتند . بعدا من ماندم وشهید مسعود و باقیماندۀ شب...... او گفت : خوب آقا صاحب !از چندی به این طرف مشتاقانه حریص بودم که با هم مستقیماً گفتگو کنیم.روی همین منظور یک هفته می شود که مزاحم شده زنگ می زدم و تقاضا می کردم که یک مرتبه به تخار تشریف بیاورید .دفعۀ آخر وعده گرفتم از شما که انشاء الله از سفر به تخار اطمینان دادید و طالب طیاره شدید.خدا می داند در حالی که مریض و بر بستر شفاخانه افتاده بودم چه حالت خوشی به من دست داد و از آن وقت دقیقه شماری می کردم . در حالی که می دانستم مصروفیت شما زیاد و مهم است ،به میدان هوایی هدایت دادم به محض رسیدن آقا صاحب ،ایشان را به شهر دوشنبه بیاورید.که خبر شدم نسبت غلط فهمی شما به تخار رفته اید.خیلی متاثر شده تصمیم گرفتم از شفا خانه مرخص و خود را به تخار برسانم.نا گفته نماند که من مسئول بخش غربی کشور (بادغیس غور هرات فراه و نیمروز) بودم و همراه شورای جهادی غرض اکمالات ولایات مذکور موظف شده بودم .مسعود شهید صحبتش را ادامه داده خطاب به من گفت : من به شما از صمیم قلب احترام و ارادت دارم زیرا من با شما از اوائل نهضت و شروع کار آن به اسم (جوانان مسلمان افغانستان) معرفت داشته و با انجیر حبیب الرحمن شهید به خانۀ شما در کارتۀ پروان رفت آمد داشتم ودر پوهنتون بیشتر اوقات شما را با حبیب الرحمن شهید می دیدم . اگر انجینر حبیب الرحمن شهید را استاد اول تحریک اسلامی خود بدانم استاد دوّم شما بودید. همچنان از پشاور به کابل و محبس خط های استاد ربانی صاحب را می آوردم به شما و جواب گرفته به استاد می رساندم .شما کسی بودید که مرا تجهیزو تشویق و ترغیب نموده و با چهل نفر به جبهه فرستادید .ساعت 7صبح بود که از مسجدی بنام عید گاه در فقیر آباد پشاور ما را دعا و نصیحت و رخصت کردید که هیچ وقت فراموشم نمی شود. از جملۀ برادران استاد ذبیح الله از مزار شریف استاد سید نور محمد شاه از فاریاب

عارف خان از کندز و عدۀ دیگری از برادران بودند که پس از فدا کاری ها و زحمت کشی ها شهید شده اند که در این مجموعه و گروپ جگرن صاحب غوث الدین و برخی از صاحب منصبان جوان همه شهید شده اند.یادم نرفته که جگرن صاحب غوث الدین خان برایم می گفت : اولین مهمات و سلاحهایی که در دیپوی جمعیت یافته می شد بر اساس ضرورت جبهه می گرفتم و فقط آقا صاحب (عماد) بدون به میان آوردن حرفی از مشکلات نوشته وامضا می کرد (ملاحظه شد و اجراگردد). در حالی که بسیاری موافقت نداشتند. لذا من شما را مؤسس جبهه و افتخارات جبهه می دانستم و می دانم خبر داشتم که عده ای کوشش داشتند و فعلاً هم می کوشند که ارتباط ما و شما را قطع کنند و ما و شما را روی در هم قرار دهند.وای هرگز ان شا ءالله نمی توانند. در مدت جهاد در پشاور از من نمایندگی غلط می کردند و می خواستند روابط ما و شما را ضعیف سازند.اما نصب العین من بود و یاد آوری می کردم که بی حرمتی به آغا صاحب بی احترامی به لب و لباب جهاد است که من آن را تحمل کرده نمی توانم. نمی دانستم که این حرکات از سوی چه کسانی طرح ریزی می شد و روی چه اهدافی .حالا به خوبی میدانم که یک عده استفاده جویان به اطراف من و در اطراف دفاتر خودتان در پشاور و خصوصاً درچارچوب اداره (I.S.I) را طرح ریزی می شد زیرا جبهۀ پنجشیر خار چشم دشمنان اسلام و جهاد بود شما را حمایتگر اصلی جبهه بشمار می آوردند. خدا را شکر گذارم به کسی اجازه ندادم کوچکترین حرکت و بی نزاکتی بنام جبهۀ پنجشیر انجام دهند. در حالی که به اضافۀ کمک های مادی از پشتیبانی های معنوی شما بر خوردار بودم. نامه های متواتر شما راهنمای اصلی ام در جبهه بود.هر حرکت و حادثه و فکر نادرستی که در میان مجاهدین و جبهه پیدا می شد و یا پدیدار می شد قبلاً به من توسط نامه های خاص تان تذکر داده می شد.زیرا موضوع های خرابکاری اولاً در پشاور طرح ریزی و بر نامه ریزی می گردید و بعد به داخل جبهه جهت عملی شدن فرستاده می شد .چه بهتر که شما راه علاج و دفع آن را نیز باز گو می کردید.اشخاصی که بخاطر استفاده جویی خود را به پشاور می رسانیدند شما آنان را راضی ساخته و دلداری داده و خوشحال و قانع به جبهه بر می گردانیدید .او لحظاتی چند از عدۀاز ناکسانی اطراف خویش شکوه سرداده و گفت: من به خاطر جهاد بالای یک عده از ناکسان سرمایه گزاری کردم که در آینده عهده دار مسئولیت ها شوند و اکنون متاسفم و زمانه مجال جبران آن را نیز نمی دهد. از اینکه روی یکعده افراد ندانسته سرمایه گذاری کرده ام معذرت می خواهم .او در دقایق اخیر شب مطالب تازه ای را یاد آوری کرد و گفت: از چند ماه به این سو یک نوع نگرانی و اضطراب عجیب به من دست داده است که شب ها تا صبح غرق در این افکار می باشم که تا چه وقت وضعیت خطر ناک جنگ و گریز را ادامه خواهیم داد؟! که متاسفانه دشمنان از یکسو جنگ را به راه انداخته اند و از سوی دیگر از خود افغان ها عضو گیری می نمایند . که در طرف دیگر شان مجاهدین و تمام ملت مسلمان افغانستان قرار دارد. چه کسانی کشته می شوند و خانه های چه کسانی در آتش جنگ می سوزد و وطن چه کسی ویران می گردد؟!!او ادامه داد که گناه مجاهدین این است که دست آوردهای جهاد ملت مسلمان افغانستان را دو دسته به بیگانگان تسلیم نکرده اند. در وطن ما نه از صحت نه از تعلیم و تر بیه و نه از حقوق بشر و انسانیت و نه هم از پیشرفت خبری هست فقط آدم خریدن و آدم کشی اصل فرهنگ روزگار ما شده است خواستم این دغدغه و نگرانی را با شما و سایر بزرگان و قوماندان های چیز فهم در میان گذاشته در صدد راه حل اصولی و دائمی آن برسیم.من فکر کردم که باید در نخست خانه و قلعۀ خود را اصلاح کرده نقاط ضعف آن را ارزیابی کرده بخش نظامی، فرهنگی، تعلیمی وسیاسی آن را درست نموده اشخاص مناسب را در رأس آن بگماریم که پیشرفت و عدم پیشرفت کارشان از سوی شورای مرکزی ارزیابی شده و مکافات و مجازات نیز مطرح باشد. در قسمت کدر رهبری تجدید نظر صورت گیرد و صلاحیت های هر بخش با امکانات آن مشخص شود و بعداً روی برنامۀ روشن جلسه ای را ترتیب داده و ببینیم :دشمن از ما چه می خواهد؟ جزء وطن فروشی و دنباله روی و به اسارت کشیدن وطن توسط بیگانگان چه همسایه و چه غیر همسایه ؟!! روی هراجندای دیگری که می خواهند صحبت کنند ما حاضریم به ایشان امتیازات قایل شویم. ما حاضریم با همۀ مخالفین متحداً قانون اساسی کشور را بررسی کنیم و سپس به اساس همین قانون اساسی با برادران انتخابات را انجام دهیم. پارلمان کشور را از طریق انتخابات آزاد تشکیل دهیم و قانون اساسی تدوین شده را به تصویب رسانیم و در اخیر گفت فردا ان شاء الله ساعت 2 بجه ظهر و بعد از صرف نان طرف آستانه که محلی خوب و بی سروصداست خواهیم رفت و روی این اجندا کار نموده ، استاد سیاف و استاد ربانی را خواسته روی بندهای این اجندا بحث خواهیم کرد.چه اهداف والای انسانی که بخش کار بعدی وی بود بدون دغدغه چوکی (صندلی) و قد

رت . او فقط به اسلام و وطن و مردم می اندیشید. هر مطلبی که از دهان وی می برآمد ،حکایت از سفر دنیای دیگری داشت او با نیت خیر و آرمانهای بلند از دنیای خاکی رفت و مسئولیت های خود را تا آخرین حق حیات صادقانه تعقیب کرد.مسعود در آخرین دقایق به من گفت: من امشب خیلی حرف زدم و تا یکسال دیگر اگر صحبت نکنم بس است. چه کنم که با اخوانی ها گیرآمده ام (در حالی که خودش از همه اخوانی تر بود) او در همین شب با اکثر قوماندانهای جبهات مقاومت مانند قوماندان بسم الله خان, استاد سیاف, شیر علم خان, استاد عطا محمدنور, سید اکرام الدین و مولوی اسلام سمنگان تیلفونی صحبت و خداحافظی کرد.به همۀ فرماندهای جبهات وعدۀ تجهیزات و پول نقد و ضمناً مژدۀ پیروزی زودهنگام را می داد.ودران شب دارائی های که داشت بر شمرد و به همهً شان تماس بر قرار کرد و برای هر یک می گفت که : نمایندۀ خود را جهت تسلیم شدن پول سهم خود روانه کنید . بایکی از تاجران کشور بنام کمال نبی زاده که گمانم در روسیه بود تماس گرفت و گفت : نمایندهً خود را برای تسلیمی پول خویش بفرستید و از وی خیلی تشکر کرد و ضمناً فرمایش صد عراده جیپ روسی و دو صد دستگاه ماشین های کماز و صد هزار تن گندم را داد.چنانچه تاکید داشت که عاجل آن را بفرستد. من(عماد) برایش گفتم : امشب از بی پولی ننالیدید و چنا ن جواد شده اید که مردم را از خواب بیدار نموده و برای شان وعدۀ دادن پول رامی دهید. گفت : وعده ها از چندین ماه به اینطرف که بیچارها قرض کرده و مصرف اعاشه و اباته کرده اند. خدا یار جان استاد که از سلطنت بی مصرف خوش شان می آید . الحمد لله خداوند بزرگ ما را رنگ زرد نساخته و لطف و عنایت نمود و ما و برادران رااز قرض (وام) رهایی بخشید.وی به جمشید و صدیق هدایت داد لست را ترتیب نموده و پول توزیع شده را به ترتیب نوشته کنید تا اجرا گردد. نمیدانم که امرش پس از شهادتش اجرا شد یا نه ؟! برای ادای نماز فجر (صبح) بسوی مسجد رفتیم و پس از ادای نمازصبح به من گفت: ما شاء الله خوب آدم مقاوم وشب نشین خوبی هستید. تا ده بجه (ساعت ده روز) وقت داریم. استراحت کنید و بعدآٌ آماده شوید جهت صرف چای و رفتن نزد قوماندان های خط اول .ساعت ده بجه مرا بیدار کردند و رفتیم به اطاق چای .آمر صاحب مسعود منتظر بود و خنده کنان گفت :واقعاٌ آغا صاحب خداوند شما را دوست دارد.به ببینید در این منطقۀ گرم و خشک چه غذاهایی برای شما آماده کرده اند که من در چندین ماه ندیده ام. عسل تازه و خالص ,نان محلی , پنیر و شیر , از چه جایی دوری از کوهستان, در دستر خوان گذاشته شده بود. گفته های آمر صاحب تمام نشده بوده که سر وصدایی عقب دروازه بلند شد گفتند: همان عرب ها هستند که می خواهند فقط یک عکس بگیرند و خداحافظی نمایند. خیلی خسته شده اند. نفرمؤظف شان هم اصرار داشت که خوب است چای را با شما بخورند و یک عکس بگیرند و رخصت شوند.آمر صاحب مسعود با عصبانیت گفت: بگذار همین چای را به آرامی صرف کنیم بعداٌ با مشورۀ آغا صاحب خواهم گفت چه شود.آنان رااز دهلیز بیرون کردند و آمر صاحب شروع کرد به شوخی کردن و چای خوردن .به من می گفت :در میان پنجشیری ها مریدان خوبی دارید .خبر شده اند که آغا صاحب به تخار آمده و مهمان نوازی کرده اند. خودش آنقدر از این نان و شیر و عسل نوش جان کرد که نانی در ناندان نماند. چنانکه دو پیاله آب سرد را با عسل خورد . به من خوراند و خنده کنان گفت: این چای تاریخی است . دیگر نخواهید دید او طبق عادت همیشگی خویش پیش از آنکه به جایی رود وضو می کرد و دریشی عسکری خویش را پوشیده دو رکعت نافله اداء وبعداحرکت می کرد.به همین دلیل از من اجازه گرفت و گفت : شما هم آماده شوید که ان شاء الله می رویم به طرف دشت قلاع.در مدتی کم آمر صاحب آمد و معذرت خواسته گفت: آب مناسب بود و من با استفاده از وقت غسل هم کردم در این فاصلۀ زمان برایم یک نوع کسالت خسته کن دست داد.آمر صاحب سروصدا به راه انداخته گفت : خیر است!یکسری می زنیم اغا صاحب . شما رفیق نیم راه نبودید حتماٌبا هم یکجا می رویم .گپ من با قوماندانها تمام شد آنان به شما کار دارند و من تنها به خاطر همراهی شما می روم. گفتم: رفیق نیم راه نیستم ولی نمیدانم چرا به یکبارگی به این حالت افتادم. خودش تصدیق کرد و گفت: حتماٌ عسل ثقیل بوده است . گفت : خیر است! شما یک ساعت در اینجا استراحت کنید انشاء الله خوب می شوید و بچه ها را هدایت دادم دکتری را که در اینجا هست بیاورند تا فشار شما را ببیند. بعداٌ از خوب شدن قاری با با را که از چند هفته به این طرف در انتظار بسر می برد, ببینید و از ایشان معذرت خواسته از گرفتاری ها و مریضی ام برایش یادآور شده و ضمناٌ او را دعوت کنید که نان چاشت را باما وشماصرف کنند و او را یک بار از نزدیک ببینم نمیدانم که حکمت خدا به چه رفته بود و شما رفیق نیم راه نبودید.اکنون میدانم که عمرم اندکی زیاد بوده و عمروی تمام شده بود.گفت به همه حال: راستی یک

مشورۀ سر پایی دارم. آیا با این عرب ها که از دیشب تا حال چندین دفعه دیدید و هجوم آورده اند دیدن کنم و یا اینکه خیر....؟ حکمت خداوند که سنت خود را جاری می سازد بر دهان من مهر سکوت گذاشت.در پاسخ سوال و مشورۀ آمر صاحب هیچ گفته نتوانستم و او یک حرف بلی یا نه رابه کار داشت. طبعاٌ جواب من نه بود.چرا که این عرب ها زیرسوال آمده و مشکوک جلوه می کردند و یک قسمت صحبت من در شب با آمر صاحب همین موضوع بود که چون مطالب بسیاربود آن را فراموش کردیم. این مطلب ماند که اکنون با خود می گویم چرا برادران یک روز قبل تاکید داشتند که من آمر صاحب رااز دیدن ایشان منع کنم. در اخیر گفت: رفیق نیم راه خداحافظاین آخرین حرف و آخرین دیدار در پایان حیات یک ابر مرد جهاد بود .سپس به مشورۀ بچه ها از استراحت صرف نظر کرده و گفتم : خوب است که بگفتۀ آمر صاحب با قاری بابا صحبت کنم و پس از آن به سراغ داکتر برویم. از فاصلۀ رفتن آمر صاحب و رفتن ما به اتاق قاری بابا ده دقیقه بیشتر نگذشت که در این سفر قوماندان صاحب عارف خان نور زای نیز موجود بود. که صدای انفجار شنیده شد و همۀ ما به طرف محل انفجار رفتیم. داستان از این قرار است که: ترورستان در محلیکه بنام مهمان خانۀ وزارت خارجه یاد می شد, زندگی می کردند. آمر صاحب برای گرفتن مسعود خلیلی با خود در آن محل توقف می کنند و ترورستان که قصد داشتند وظیفۀ خود را انجام دهند ,اطراف موتر (ماشین) آمر صاحب را می گیرند و اصرار می ورزند که یا چند دقیقه برای ما وقت دهید و یا آنکه با شما یکجا به دشت قلاع می رویم خوب است که در آن جا از قوماندان های زیاد عکس برداری کنیم. آمر صاحب با شنیدن این مطلب بر آشفته می شود و می گوید:اگر هدف ایشان یک عکس است . خیر است یک دقیقه می شود که ایشان عکس خود را بگیرند و بروند.آمر صاحب نمی دانست که آنان حیله و نیرنگی دیگر دارند. این حادثۀ غم انگیز فقط در آن جا که محل شهادت و جان سپردن به معشوق و آخرین دقیقۀ حیات ایشان است رخ داد. (انا لله و انا الیه راجعون).حکمت الهی را ببینیدکه تروریستان اصرار داشتند ما با شما دشت قلاع می رویم و آمر صاحب آشفته شد و حاضر شد که در همانجا با آنان دیدار کند. او اگر حاضر می شد که این عرب ها (تروریستان ناجوانمرد) با ایشان به دشت قلاع بروند, در آنجا صحرای محشر درست می شد زیرا احتمال شهادت تعداد کثیری از قوماندان های بزرگ و مجاهدین می رفت و طالب پس از اطلاع از شهادت آمر صاحب و آن قوماندان ها خط را شکستانده بر چندین ولسوالی و منطقه مسلط شده وچه برسر روزگار مردم آن برمی آورد. آمر شهید با این تصمیم قهرمانانۀ خود جای خود رابه خطر انداخت و بدینوسیله از تلفات انسانی بسیار و شکسته شدن خط مقاومت جلوگیر نمود

16/04/2022

چنین گفت قهرمان ملی کشور احمد شاه مسعود

پیروزی به #تعداد نیست به #تقوا است

Want your business to be the top-listed Photography Service in Dubai?
Click here to claim your Sponsored Listing.

Videos (show all)

قهرمان ملي
پیروزی پنجشیر، پیروزی افغانستان است، شکست پنجشیر، شکست افغانستان است.
قهرمان ملي
قهرمان ملی کشور
قهرمان ملي كشور
رهبرم❤️
رفتار قهرمان ملی افغانستان شهيد احمد شاه مسعود  با اسیر روسی
ادامه اعتراضات و ایستادگی مردم در پنجشیر
مرگ بر خائنین
قهرمان ملي كشور

Telephone

Address

Dubai Investment Park 2
Dubai
001
Other Dubai photography services (show all)
Asim Cheema Photography Asim Cheema Photography
Dubai

I love Nature, and love to capture it with my Camera.

Desert Fish Production Desert Fish Production
6 Alserkal Avenue, Al Quoz 1
Dubai, POBOX119340

Photography Videography Studio Hire

Digitally Studio Digitally Studio
Shop # 6, Maysoon Bldg. Oud Metha
Dubai, 60788

FILMS | PRODUCTION | STUDIO

Shireef Al Mahdi Shireef Al Mahdi
Dubai

مؤلف المفتش كرومبو - وش سلندر (منشيء محتوى فيديو و بتاع سوشيال ميديا)

The Empty Quarter The Empty Quarter
DIFC Gate Village 2
Dubai

The Empty Quarter is a fine art photography gallery based in Dubai, at DIFC. We specialize in contemporary photography from around the world, with a particular interest in the Midd...

Ayed Tadros Photography Ayed Tadros Photography
Dubai

Being “A FIRST” means being special, different, kind, honest, wise, focused, creative and exact. It’s about being a channel through which people can see, being their eyes and ears,...

AG Photography AG Photography
Dubai

Corporate Photographers in Dubai for Executive portraits, editorials, commercial, architectural, int

Antonio Saba Photography Antonio Saba Photography
Dubai

Advertising and Fine art Photography.

Omar Sikander Omar Sikander
Mankhool
Dubai, 126543

photography restless soul

The MelRish Studio The MelRish Studio
The Shed Unit 1 8th Street Al Quoz
Dubai

Award winning Dubai wedding photographers and videographers . We also shoot lifestyle, events and commercials

DawnMac Photography DawnMac Photography
Dubai

www.dawnmac.photoreflect.com

Fanik Photography Fanik Photography
Dubai

maternity, newborn and baby photographer