wahid ullh omari

پاݣشیدن مشݣل اسٺ
از خاݣ دامنڴیر
عشق ...

زندگی نامه مرحوم الحاج خلیفه صاحب قاری عبدالله صدیقی -رحمةالله علیه-
نام شان: خواجه عبدالله صدیقی، نام پدر شان: پاینده محمد و نام پدرکلان شان: راز محمد می باشد . وی به تاریخ ۰۷/۱۲/۱۳۵۵ هجری شمسی در یک خانواده متدین و علم دوست در ولایت غزنی - قریه روضه سلطان محمود چشم به جهان گشود .
ایشان مانند سایر افغان های رنجدیده در دوران طفولیت مهاجر گشته و عازم کشور پاکستان گردیدند.
بناء تحصیلات ابتدایی خویش را در دیار مهاجرت در بخش حفظ قرآن کریم ، تجوید و دیگر علوم اسلامی نزد علما و حفاظ جید آن زمان فراگرفته و در سال ۱۳۷۱ هـ ش / ۱۹۹۲ م به عمر ۱۶ سالگی دوره حفظ و قرائت قرآن کریم را تکمیل نمودند.
ایشان بعد از مساعد شدن وضعیت افغانستان دوباره به کشور برگشته و دروس فقه و دیگر علوم اسلامی را نزد علمای ورزیده آن زمان از جمله مولوی صاحب محمد صدیق - رحمه الله - فرا گرفتند.
ایشان از آوان جوانی یک شخصیت علم دوست، با احساس، حلیم، پرتلاش و شخصیت اجتماعی و نافع برای مردم و جامعه بودند که همیشه در حل مشکلات مردم کوشیده و جوانان را در فراگیری علوم مختلف تشویق می نمودند.
فعالیت ها :
✔ تاسیس مدرسه و دارالحفاظ حضرت ابوبکرصدیق – رضی الله عنه – به عمر ۱۸ سالگی در سال ۱۳۷۳هـ ش که ده ها حافظ قرآن کریم و شاگردان ممتاز از آن جا فارغ گردیده و مصدر خدمت به جامعه گردیدند . که لله الحمد شاگردان ایشان در بخش های مختلف علوم شرعی و عصری تحصیل نمودند.
✔ تاسیس و بنیان گذاری مدارس بنات : که صدها خانواده از فیض شان بهره مند گشتند.
✔ ایشان برعلاوه عالم و حافظ قرآن بودن یک شخصیت عرفانی و اهل تصوف بوده که در سال ۱۱/۰۷/۱۳۷۵ هـ ش توسط سید ابراهیم جان گیلانی برایش اذن خلافت داده شده و در سلسله قادریه شریف دستار فضیلت بستند که صدها شاگرد در بخش تزکیه و تصفیه نفس تربیت کردند. ✔ همچنان ایشان برعلاوه صفات یاد شده زبان شیرین و ملکه ادبی و شعری داشتند که ده ها اثر شعری به خصوص اشعار عرفانی از وی به جا مانده است.
بلاخره خلیفه صاحب مرحوم به تاریخ ۲۳/۱۲/۱۴۰۰ هـ ش روز دوشنبه ساعت ۱۰:۵۰ شب به عمر ۴۵ سالگی دار فانی را وداع گفته و جان به جان آفرین تسلیم نمود.
انالله و انا الیه راجعون😭
نمونه کلام وی :
محمد نام و نشان تو را صدقه شوم
روی چون ماه تابان تو را صدقه شوم
خدا خوانده تورا رحمه للعالمین
خلق عظیم الشان تو را صدقه شوم
دو کونین به وجود تو شده هست و موجود
جان جانها شده جان تو را صدقه شوم
کلام الله به وصف شأن تو گشته نزول
هر یک آیت قرآن تو را صدقه شوم
به سفر وصال رفتی تا مقام محمود
بر سریر عرش مکان تو را صدقه شوم
عفو گناه امت خواستی از بارگاه حق
کرم و لطف و احسان تو را صدقه شوم
سر دشمنی گرفت به تو بوجهل لعین
شهادت دو دندان تو را صدقه شوم
چه خوش تازه هوا دارد دیار مدینه
کوه و دشت و بیابان تو را صدقه شوم
به یادش بخوان درود صدیقی هردم بگو
آل و بیت و خاندان تو را صدقه شوم