در زمان IN Time
#Stophazaragenocide
شب عید است و ما میهن نداریم
در این خاک قشنگ گلشن نداریم
شب عید است و ما افسرده هستیم
دور از خاک وطن پژمرده هستیم
شب عید است و ما عیدی نداریم
وطن تاریک و خورشیدی نداریم
اگر چه غم گساریم عید مبارک
دلی افسرده داریم عید مبارک
خوشا عید و خوشا کاشانه ما
خوشا عید در همان ویرانه ی ما
دو چشمان اشک بارم عید مبارک
گلو پر عقده دارم عید ندارم
در این وقت افطاری از دعاهایتان فراموشم نکنید دوستان عزیز !
یک دعا کردم هر که آمین گفت خداوند خودش را هم به آرزویش برساند . ❤
آخرین چهارشنبه 😔
تا قیامت خار گردد هر کی ملکم را فروخت
💔😭
واژه یی بُخّل و حسادت ز دلم دور ولی🌺
کاش هر کس نظری بر تو کند کور شود🤞😒
مقبولترین عکس گالری تان را کمنت کنین !
إن شاءالله فردا با شنیدن خبر خوشی که خیلی منتظرش بودی بیدار شوی!
الهی آمین ❤️
موتر ساخت افغانستان 😍
امروز در دانشگاه کابل ❤️
قلب باران کنید، تولید وطن افتخار وطن ❤❤❤
هیچ چیز بالاتر از انسانیت نیست !
وقتی مردان اشک می ریزند
بدانید که بار را کوه بر دوش نمی کشد
یا ﷲ به هر فقیر و نیازمندی
به آنچه آرزو دارند برساند ❤
الهی آمین ❤
از دلتنگی های تان 'بنویسید' حال
دلت را با یک بیت شعر بیان کن.
قوی باش،
قصه ات هنوز تمام نشده
🏔️☘️🌙
التماس دعا عزیزان ❤
فاطمه امیری
دو سه هفته یی میشود برای تداوی به ترکیه آمدم
از همان روز اول تا حالا در تلاش پیدا کردن داکتر مناسب بودم .
نزد داکتران زیاد مراجعه کردم و جوابات منفی میگرفتم.
همه به این نظر بودن که وقتش گذشته و دیگر برای پیوند دیر شده دیگر امکان ندارد بیبینم .
نا امید نمیشدم و هر روز دوباره با امید بلند میشدم که شاید امروز بتوانم جواب مثبتی بگیرم.
نه تنها بر پیوند بلکه حتی برای عمل زیبایی هم جواب درست و قناعت بخشی کسب نمیکردم.
جوابات مختلفی که باچشم گوشت هم کشیده شده و باید از دهن گوشت گرفته شود در حال که هنوز بخاطر فک شکسته ام درد میکشم. بعدش گفتن حتی از دهن هم گوشت نمیتوان گرفت به دلیل اینکه از دود و باروت بوده و خطرناک است.
گفتن برای عمل زیبایی هم دیر میشود و ناچار نخستین عملیات دیروز انجام شد و موفقانه بود.
تذکر: عملیات های دیگری هم نیاز دارد.
در اخیر التماس دعا برای خانم امیری
Farhad Darya دریای عزیز همیش سبز و دریا دل بمانی❤
کتاب عشق را بجویید تا بیابید.
در کمنت PDF بنویسید!
و یا به لینک واتساپ مراجعه کنید!
Let's chat on WhatsApp! It's a fast, simple, and secure app we can use to message and call each other for free. Get it at https://whatsapp.com/dl/
داستان خیلی زیبا، ارزش یکبار خواندن را دارد.
یکماه و چهار روز از رفتناش میشد. در این مدت فیسبوکش خاموش بود و همه دوستان نگراناش بودیم. نکند غرق شدهباشد؟ نکند از فشار راه، گرما و سرما مردهباشد؟ نکند از شدت ظلم سربازان سرحدی جان دادهباشد؟ و چندین (نکند) های دیگر. امروز وقتی فیسبوکش را روشن نشان داد و بعد پیغام مارا نیز جوابداد خوشحال شدیم. تماس تصویری برقرار کردیم همه دستهجمعی به او سلام کردیم و بعد از احوال پرسی،
به او گفتیم: خوش بهحالت دگه خارجی شدی، خوب ساتت تیر اس.
لبخندی زد و گفت: از دل گرمتان گپ میزنین.
گفتیم: خوب چه؟ امنیت داری، کار میکنی، طالب نیس که سرت قید و شرط وضع کنه، خانهات از طوفان و سیلاب امن اس. دگه چه میخوایه یکآدم؟
چند دقیقه بهما نگاه کرد؛ خاموش ماند. خودشرا اینطرف و آنطرف میکرد. بلاخره حرف زد.
☆هر چقه که امنیت هم داشتهباشی، هر قدر هم که کارت خوب باشه، کسی نباشه سرت گپ بزنه و قانون وضع کنه، هرچقه که خانهات مقاوم باشه و هیچ باد، باران، سیلاب و طوفان خرابش نتانه؛
بازم بعد از خلاص شدن کار، بعد از آمدن ده رختخاب، بعد از هر غذایی که میخوری، بعد از هر بیرونی که خانه میآیی، بعد از هربارانی که میباره و طوفانی که رد میشه،
دفعتا یکحس غریب ده کنج دلت خانه میکنه. دفعتا دلت خالی از هر خوشی میشه.
یکدفه بههوش میآیی و میبینی که با وجود معاش خوبات چقه فقیر استی و دستایت خالیاس.
با وجود تمام امنیت، چقه حس ترس داری.
یکوقت خوده ده خانه بیگانه حس میکنی چون میفامی که خانه اصلیات دگه جای اس.
او لحظه ده آخرین دقایق هرروز برت اتفاق میافته و ناگهان یادت میآیه که اینجه کشور خودت نیس. یادت میآیه که تو مسافر استی، پناهندهاستی و بیخانه.☆
ما خاموش ماندیم و دیگر حرفی برای گفتن نداشتیم. 💔
#مسافر
نویسندهی که حرف دلم را با داستانهایش بیان میکند.
قلمت نویسا باد بانو کاظمی
هیچ ملاقاتی تصادفی نیست
نویسنده:
داستان کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست (No Encounter is by Chance) سفر دور و دراز یک صوفی جوان و دوست همراهش را برای پیدا کردن هدف زندگیشان روایت میکند. آنها بدون آنکه چیزی با خود داشته باشند در جستوجوی آنی بودند که نمیدانستند چیست و تنها به توشهای که روزانه نصیبشان میشد دلخوش بودند. آن دو جز ایمان و باور به خدا چیزی ندارند. در این سفر پرماجرا، آنها با برخوردهای اعجابانگیز و اتفاقات فوقالعادهای مواجه میشوند که به آنان کمک میکند زاویه دید جدیدی برای هر تصمیم خود بیابند.
📌برای دریافت کتاب Pdf بنویسید!
دروازه را لمس کن❤
درین سرای بی کسی، کسی به در نمیزند
به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمیزند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمیکُند
کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمیزند
نشستهام در انتظارِ این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمیزند
گذرگهی است پُر ستم که اندر او به غیر غم
یک صلای آشنا به رهگذر نمیزند
دل خراب من دگر خرابتر نمیشود
که خنجر غمت از این خرابتر نمیزند
چه چشم پاسخ است از این دریچههای بستهات؟
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمیزند
نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمیزند
روح هوشنگ ابتهاج شاد باد!
چه صدایی!؛
♥🌹
#الله
یا رب ♥🙏
سلام دوستا که و از کجا آنلاین است؟
خودم مسافر پاکستان 🇦🇫😔
انسان با سه چیز مغرور می شود:
نامِ بزرگ
خانه ی بزرگ
لباسِ فاخر
اما افسوس که بعد از مرگ!
نامش: مرحوم
خانه اش: قبر
لباسش: کفن!است
الهی به امید تو یا الله❤
Click here to claim your Sponsored Listing.
Category
Contact the public figure
Telephone
Website
Address
Ghazni
121234@