Storjan Hotak ستورجان هوتک

Legal advices

28/09/2021

!

:
ماده اول:افغانستان دولت پادشاهى مشروطه،مستقل،واحد و غير قابزيه است.حاكميت ملى در افغانستان به ملت تعلق دارد.

ملت افغانستان عبارت است از تمام افرادى كه تابعيت افغانستان را مطابق به احكام قانون دارا باشند.بر هر فرد از افراد مذكور كلمه افغان اطلاق مى‏شود.

ماده دوم:دين افغانستان دين مقدس اسلام است.شعاير دينى از طرف دولت مطابق به احكام مذهب حنفى اجراء مى‏گردد.آن افراد ملت كه پيروان دين اسلام نيستند در اجراى مراسم مذهبى خود درد داخل حدودى كه قوانين مربوط به آداب و آسايش عامه تعيين مى‏كند آزاد مى‏باشند.

ماده سودم:از جمله زبانهاى افغانستان،پشتون و درى زبانهاى رسمى مى‏باشد.

ماده چهارم:بيرق افغانستان مركب ا ست از سه قطعه رنگهاى سياه،سرخ و سبز كه به صورت عمودى به اندازه‏هاى مساوى از چپ به راست در كنار هم واقع شده،عرض مقدار هر رنگ معادل نصف طول آن است.در وسط نشان محراب و منبر به رنگ سفيد جا دارد كه در گوشه آن دو بيرق نصب و از هر دو طرف ره دو خوشه گندم احاطه شده است.

ماده پنجم:پايتخت افغانستان شهر كابل است.

فصل دوم:پادشاه

ماده ششم:در افغانستان پادشاه حاكميت ملى را تمثيل مى‏كند.

ماده هفتم:پادشاه حامى اساسات دين مقدس اسلام،حفظ ا ستقلال و تماميت ساحه،نگهبان قانون اساسى و مركز وحدت ملى افغانستان است.

ماده هشتم:پادشاه بايد از تبعه افغانستان،مسلمان و پير و مذهب حنفى باشد.

ماده نهم:پادشاه داراى حقوق و وظايف آتى مى‏باشد:

1- قيادت اردوى و متاركه.

2- اعلان حرب و افتتاح لوى جرگه.

3- داير كردن و افتتاح لوى جرگه.

4- افتتاح اجلاس عادى شورا.

5- داير نمودن و افتتاح اجلاس فوق العاده شورا.

6- منحل ساختن شورا و اصدار فرمان انتخابات مجدد.

انتخابات مجدد در خلال مدت سه ماه از تاريخ انحلال

شورا انجام مى‏يابد.

7- توشيح قوانين و اعلام انفاذ آنها.

8- اصدارفرامين تقنينى.

9- اعطاى اعتبار نامه به غرض عقد معاهدات بين الدول

مطابق احكام قانون.

10- توشيح معاهدات بين الدول.

11- تعيين صدر اعظم و قبول استعفاى او،تعيين وزرا به پيشنهاد صدر اعظم و قبول استعفاى آنها.

12- تعيين اعضاى غير انتخابى مشرانو جرگه و تعيين رئيس

جرگه مذكور از جمله اعضاى آن.

13- تعيين قاضى القضات و اعضاى ستره محكمه.

14- تعيين و تقاعد قضات و تعيين و تقاعد مأمورين و صاحب منصبان عالى رتبه مطابق به احكام قانون.

15- تعيين سران نمايندگيهاى سياسى افغانستان نزد دول خارجى،تعيين نمايندگان افغانستان نزد مؤسسات بين الملل و قبول اعتماد نامه‏هاى نمايندگان سياسى خارجى.

16- اعلام حالت اضطرار و خاتمه دادن به آن.

17- تخفيف و عفو مجازات.

ماده دهم:سكه بنام پادشاه ضرب زده مى‏شود.

ماده يازدهم:در خطبه‏ها نام پادشاه ذكر مى‏گردد.

ماده دوازدهم:نشان از طرف پادشاه مطابق به احكام قانون اعطاء مى‏شود.اعطاى نشان متضمن هيچ نوع امتياز مادى نمى‏باشد.

ماده سيزدهم:مصارف پادشاهى در بودجه دولت مطابق به قانون مصارف پادشاهى تعيين مى‏گردد.

ماه چهاردهم:استفاده صلاحيتهاى مندرج اين فصل در داخل حدودى صورت مى‏گيرد كه احكام اين قانون اساسى تعيين نموده است.

ماده پانزدهم:پادشاه غير مسؤول و واجب الاحترام است و با حضور اعضاى خانواده پادشاهى،حكومت و اعضاى ستره محكمه،در برابر جلسه مشترك هر دو جرگه شورا حلف آتى را بجا مى‏آورد:



بسم الله الرحمن الرحيم



بنام خداى عظيم سوگند ياد مى‏كنم كه در كافه اعمال خود خداوند جل جلاله را حاضر دانسته،اساسات مقدس اسلام را حمايت،قانون اساسى را حراست،استقلال وطن،تماميت ساحه،قوانين دولت و حقوق مردم را حفاظت كنم.با استعانت از بارگاه پروردگار بر طبق احكام قانون اساسى ا فغانستان پادشاهى نمايم و مساعى خود را در راه سعادت و ترقى ملت افغانستان بكار برم.





ماده شانزدهم:پادشاهى افغانستان در خانواده اعليحضرت محمد نادر شاه شهيد بر حسب احكام اين قانون اساسى انتقال مى‏نمايد.

ماده هفدهم:هر گاه پادشاه اراده ا ستعفا نمايد به مجلسى مركب از رئيس ولسى جرگه،مشرانو جرگه،صدر اعظم،قاضى القضات و وزير دربار به جرگه مذكور ابلاغ مى‏نمايد،در صورتى ه لوى جرگه تصديق نمايد كه استعفا از اراده پادشاه نشأت نموده از تاريخ تصديق آن استعفا پادشاه نافذ شمرده مى‏شود.

ماده هيجدهم:در موقع استعفا يا وفات پادشاه،پادشاهى به پسر بزرگش انتقال مى‏نمايد.در صورتى كه پسر بزرگ پادشاه واجد شرايط پادشاهى كه در اين قانون ا ساسى ذكر گرديده نباشد پادشاهى به پسر دوم او و همچنان الى اخير انتقال مى‏كند.

ماده نوزدهم:هر گاه پادشاه وفات كند يا استعفا بدهد و پسرى نداشته باشد كه واجد شرايط پادشاهى باشد،پادشاهى به بزرگترين برادر پادشاه انتقال مى‏نمايد.در صورتى كه بزرگترين برادر پادشاه واجد شرايط پادشاهى نباشد پادشاهى به برادرى كه از نظر سن ميان برادران بلا فاصله بعد از او واقع باشد و همچنان الى اخر انتقال مى‏نمايد.در صورتى كه پادشاه برادرى نداشته باشد كه واجد شرايط پادشاهى باشد،جانشين پادشاه از جمله بازماندگان پسرى اعليحضرت محمد نادر شاه شهيد انتخاب مى‏گردد.در اين حالت انتخاب پادشاه توسط مجلس مركب از لوى جرگه،حكومت،و اعضاى ستره محكمه صورت مى‏گيرد.اين مجلس در صورت وفات در خلال مدت پانزده روز از تاريخ وفات و در صورت استعفا در خلال مدت هفت روز از تاريخ وفات و در صورت استعفا در خلال مدت هفت روز از تاريخ نفاذ آن از طرف صدر اعظم داير مى‏شود.تصميم اين مجلس با اكثريت آراى اعضاى حاضر ا تخاذ مى‏گردد و بعد از موافقت شخصى كه به حيث پادشاه انتخاب شده نافذ شمرده مى‏شود.از تاريخ وفات پادشاه يا نفاذ استعفا يا انتخاب جانشين پادشاه،وزير دربار نايب پادشاه شناخته مى‏شود.

ماده بيستم:هنگاميكه پادشاه اراده سفر به خارج مملكت نمايد يا يك چند نفر را به حيث وكيل خود تعيين مى‏كند.شخص يا اشخاص مذكور در غياب پادشاه بوكالت از او ا مور پادشاهى را در حدود صلاحيتى كه از طرف پادشاه به او داد مى‏شود بر طبق احكام اين قانون اساسى اجرا مى‏نمايد.

اشخاص ذيل بحيث وكيل تعين نمى‏شوند:

1- صدر اعظم.

2- رئيس ولسى جرگه.

3- رئيس مشرانو جرگه.

4- قاضى القضات.

ماده بيست و يكم:هر گاه پادشاه وفات كند و جانشين او سن بيست را تكميل نكرده باشد تا موقعى كه سن مذكور را تكميل كن ملكه نيابت پادشاه را به عهده مى‏گيرد.در صورتى كه ملكه وجود نداشته باشد مجلس كه در ماده نوزدهم ذكر گرديد شخصى را از جمله بازماندگان پسرى اعليحضرت محمد نادر شاه شهيد به حيث نايب پادشاه انتخاب مى‏كند.

ماده بيست و دوم:هر گاه پادشاه استعفا نمايد و جانشين او سن بيست را تكميل نكرده باشد تا موقعى كه سن مذكور را تكميل كند،مجلسى كه در ماده نوزدهم ذكر گرديده شخصى را از جمله بازماندگان پسرى اعليحضرت محمد نادر شاه شهيد به حيث نايب پادشاه انتخاب مى‏نمايد.

ماده بيست و سوم:نايب پادشاه امور پادشاهى را بر طبق احكام اين قانون اساسى اجراء مى‏كند.

در صورتى كه ملكه نيابت پادشاه را به عهده داشته باشد از صلاحيت مندرج فقره دوم و ماده نهم به مشوره حكومت استفاده مى‏كند.

نايب پادشاه نمى‏تواند در مدت تصدى اين عهده به ديگر مشاغل اشتغال ورزد.شخصى كه بر حسب احكام مواد بيست و يكم و بيست و دوم اين قانون اساسى به صفت نايب پادشاه تعيين مى‏گردد هيچ گاه به حيث پادشاه انتخاب نمى‏شود.در دوره نيابت پادشاهى مواد مربوط به جانشينى فصل پادشاه اين قانون اساسى تعديل نمى‏شود.

ماده بيست و چهارم:پسر و دختر و برادر و خواهر پادشاه و ازواج و زوجات و بناتشان وعم وابناى عم پادشاه خانواده شاهى را تشكيل مى‏دهند.در تشريفات رسمى دولت خانواده شاهى بعد از پادشاه و ملكه اخذ موقع مى‏نمايند.

مصارف خانواده شاهى در بودجه مصاف پادشاهى تعيين مى‏شود.القاب مختص به خانواده پادشاهى مى‏باشد و مطابق به احكام قانون تعيين مى‏شود.

اعضاى خانواده پادشاهى در احزاب سياسى شموليت نمى‏ورزند و وظايف آتى را اجرا نمى‏كند؛

1- صدارت عظمى يا وزارت.

2- عضويت شورا.

3- عضويت ستره محكمه.

اعضاى خانواده پادشاهى حيثيت خود را به صفت عضو خانواده پادشاهى مادام الحيات حفظ مى‏كنند.

فصل سوم:حقوق و وظايف اساسى مردم

ماده بيست و پنجم:تمام مردم افغانستان بدون تبعيض و امتياز در برابر قانون،حقوق و وظايف مساوى دارند.

ماده بيست و ششم:آزادى حق طبيعى انسان است.اين حق جز آزادى ديگران و منافع عامه كه توسط قانون تنظيم مى‏گردد حدودى ندارد.

آزادى و كرامت انسان از تعرض مصون است.انفكاك نمى‏پذيرد.دولت به احترام و حمايت آزادى و كرامت انسان مكلف مى‏باشد.

هيچ عملى جرم شمرده نمى‏شود مگر به موجب قانونى كه قبل از ارتكاب آن نافذ گرديده باشد.

هيچ كس را نمى‏توان مجازات نمود مگر مطابق به احكام قانونى كه قبل از ارتكاب قتل مورد اتهام نافذ گرديده باشد.

هيچ كس را نمى‏توان تعقيب يا گرفتار نمود مگر بر طبق احكام قانون.

هيچ كس را نمى‏توان توقيف نمود مگر بر طبق حكم محكمه با صلاحيت و مطابق به احكام قانون.

برائت ذمه حالت اصلى است،متهم تا وقتى كه به حكم قطعى محكمه محكوم عليه قرار بگيرد بى گناه شناخته مى‏شود.

جرم يك امر شخصى است.تعقيب،گرفتارى يا توقيف متهم و تطبيق جزا به او به شخص ديگرى سرايت نمى‏كند.

تعذيب انسان جواز ندارد، هيچ كس نمى‏تواند حتى به مقصد كشف حقايق از شخص ديگرى اگر آن شخص تحت تعقيب،گرفتارى يا توقيف و يا محكوم به جزا باشد به تعذيب او اقدام كند يا امر بدهد.

تعيين جزايى كه مخالف كرامت انسانى باشد جواز ندارد.اظهارى كه از متهم يا شخص ديگر به وسيله اكراه بدست آورده مى‏شد اعتبار ندارد.اعتراف به جرم عبارت ا ست از اعترافى كه متهم به رضاى كامل در حالت صحت عقل به ارتكاب جرمى كه قانونا" به او نسبت داده شده در حضور محكمه با صلاحيت مى‏نمايد.هر شخص حق دارد براى دفع اتهامى كه قانونا" به او متوجه شده وكيل مدافع تعيين كند.

مديون بودن يك شخص در برابر شخص ديگر موجب سلب يا محدود شدن آزادى مديون شده نمى‏تواند.طرز و وسايل تحصيل دين توسط قانون تنظيم مى‏گيرد.

هر افغان حق دارد در هر نقطه از ساحه دولت خود سفر نمايد و مسكن اختيار كند مگر در مناطقى كه قانون ممنوع قرار داده است و همچنين هر افغان حق دارد مطابق به احكام قانون به خارج افغانستان سفر نمايد و عودت كند.

هيچ افغان به تبعيد در داخل افغانستان و خارج از افغانستان محكوم نمى‏شود.

ماده بيست و هفتم:هيچ افغان به علت اتهام به يك جرم به دولت خارجى سپرده نمى‏شود.

ماده بيست و هشتم:مسكن شخصى از تعرض مصون است.هيچ كس به شمول دولت نمى‏تواند بدون اجازه ساكن يا محكمه با صلاحيت و به غير از حالات و طرزى كه در قانون تصريح شده به مسكن كس داخل شود،يا آن را تفتيش نمايد.

در مورد جرم مشهود مأمور مسؤول مى‏تواند به مسكن شخصى بدون اجازه قبلى محكمه به مسؤوليت خود داخل شود يا آن را تفتيش كند.مأمور مذكور مكلف است بعد دخول يا اجراى تفتيش در خلال مدتى كه قانون تعيين مى‏كند فيصله محكمه را حاصل نمايد.

ماده بيست و نهم: ملكيت شخص از تعرض مصون است.ملكيت هيچ شخص بدون حكم قانون و فيصله محكمه با صلاحيت مصادره نمى‏شود.استملاك ملكيت شخص تنها به مقصد تأمين منافع عامه در بدل تعويض قبلى و عادلانه به موجب قانون مجاز مى‏باشد.

هيچ كس از كسب ملكيت و تصرف در آن منع نمى‏شود مگر در حدود قانون طرز استملاك ملكيت به منظور تأمين منافع عامه توسط قانون تنظيم و رهنمونى مى‏شود.

تفتيش و اعلان دارايى شخص تنها به حكم قانون صورت مى‏گيرد.دول و اتباع خارجى در افغانستان حق ملكيت اموال عقارى ندارند. فروش عقار به نمايندگيهاى سياسى دول خارجى بر اساس رويه بالمثل و به مؤسسات بين الملل اى كه دولت افغانستان عضو آن باشد بعد از موافقه حكومت مجاز است.

ماده سى ام:آزادى و محرميت مخابرات اشخاص چه به صورت مكتوب باشد و چه به وسيله تلفون و تلگراف و يا به اساس ديگر از تعرض مصون است.دولت حق تفتيش مخابرات اشخاص را ندارد مگر به موجب فيصله محكمه با صلاحيت و مطابق به احكام قانون. در حالات عاجل كه در قانون تعريف مى‏گردد مأمور مسؤول مى‏تواند بدون اجازه قبلى محكمه به مسؤوليت خود به تفتيش مخابرات اقدام كند. مأمور مذكور مكلف است بعد از اجراى تفتيش در خلال مدتى كه قانون تعيين مى‏كند فيصله محكمه را حاصل نمايد.

ماده سى و يكم:آزادى بيان از تعرض مصون است.

هر افغان حق دارد فكر خود را به وسيله گفتار،نوشته،تصوير يا امثال آن مطابق قانون اظهار كند.

هر افغان حق دارد مطابق به احكام قانون به طبع و نشر مطالب بدون ارائه قبلى آن به مقامات دولتى بپردازد.

اجازه و امتياز تأسيس مطابع عمومى و نشر مطبوعات تنها به اتباع دولت افغانستان مطابق به احكام قانون داده مى‏شود.

تأسيس و تدوير دستگاه عامه فرستنده راديو و تلويزيون مختص به دولت است.

ماده سى و دوم:اتباع افغانستان حق دارند به منظور تأمين مقاصد مادى،معنوى مطابق احكام قانون جمعيتها تأسيس نمايد.اتباع افغانستان حق دارند مطابق به احكام قانون احزاب سياسى تشكيل دهند مشروط بر اينكه:

1- هدف فعاليتهاى حزب و مفكوره‏هاى كه تشكيلات احزاب به روى آن بنا شده مناقض ارزشهاى مندرج اين قانون اساسى نباشد.

2- تشكيلات و منابع مالى حزب علنى باشد.

حزبى كه مطابق به احكام قانون تشكيل مى‏يابد بدون موجبات قانونى و حكم ستره محكمه منحل نمى‏شود.

ماده سى و سوم:هر شخصى كه از هر اداره بدون موجب متضرر مى‏شود مستحق جبران خسارت مى‏باشد و مى‏تواند براى حصول آن در محكمه دعوى اقامه كند.

دولت نمى‏تواند به جز در حالاتى كه قانون تصريح مى‏كند بدون حكم محكمه با صلاحيت به تحصيل حقوق اقدام كند.

ماده سى و چهارم: تعليم حق تمام افراد افغانستان است و به صورت مجانى از طرف دولت و اتباع افغانستان فراهم مى‏شود هدف دولت در اين ساحه رسيدن به مرحله ايست كه در آن تسهيلات مناسب تعليم و تربيه براى همه افراد افغانستان مطابق به احكام قانون فراهم گردد.دولت مكلف است براى تعليم متوازن معارف در تمام افغانستان پروگرام مؤثرى وضع و تطبيق نمايد.رهنمونى و نظارت تعليم و تربيه وظيفه دولت است.

تعليمات ابتدايى براى تمام اطفال در نقاطى كه وسايل آن از طرف دولت تهيه شده حتمى است.

تأسيس و اداره تعليمات عالى و عمومى تنها حق و وظيفه دولت است در خارج اين ساحه اتباع افغانستان حق دارند مكاتب اختصاصى و سواد آموزى تأسيس نمايند.

شروط تأسيس نصاب تعليم و شرايط تحصيل در چنين مكاتب توسط قانون تنظيم مى‏گردد حكومت مى‏تواند مطابق به احكام قانون به اشخاص خارجى اجازه تأسيس مكاتب خصوص بدهد.از اين مكاتب تنها اشخاص خارجى مى‏تواننند استفاده كنند.

ماده سى و پنجم:دولت موظف است پروگرام مؤثرى براى انكشاف و تقويه زبان ملى پشتو وضع و تطبيق كند.

ماده سى و ششم:دولت موظف است در حدود توان خود وسايل وقايه از امراض و علاج آن را به صورت متوازن براى همه افغانها تهيه كند هدف دولت در اين ساحه رسيدن به مرحله ايست كه در آن تسهيلات صحى مناسب براى تمام افراد افغانستان فراهم گردد.

ماده سى و هفتم:كار حق و فريضه هر افغان است كه قدرت اجراى آن را داشته باشد.هدف عمده قوانينى كه براى تنظيم كار وضع مى‏گردد رسيدن به مرحله ايست كه در آن حقوق و منافع اصناف كارگران حمايت شود،شرايط مساعد كار فراهم گردد.روابط بين كارگران و كار فرمايان به صورت عادلانه و مترقى تنظيم يابد.

اتباع افغانستان به اساس اهليت و به موجب احكام قانون به خدمت دولت پذيرفته مى‏شود و انتخاب شغل و حرفه در داخل شرايطى كه قانون تعيين مى‏نمايد آزاد مى‏باشد.

تحميل كار اجبارى اگر چه براى دولت باشد جواز ندارد.

تحريم كار اجبارى مانع تطبيق قوانين نمى‏شود كه به منظور تنظيم فعاليت دسته جمعى براى تأمين منافع عامه وضع مى‏گردد.

ماده سى و هشتم:هر افغان مكلف است به دولت ماليه و محصول تاديه كند و هيچ نوع محصول و ماليه بدون حكم قانون وضع نمى‏شود.اندازه ماليه و طرز تاديه آن با رعايت عدالت اجتماعى توسط قانون تعيين مى‏گردد.اين حكم در مورد اشخاص خارجى نيز تطبيق مى‏شود.

ماده سى و نهم:دفاع از وطن وظيفه مقدس تمام اتباع افغانستان است.كافه اتباع افغانستان به اجراى خدمت عسكرى مطابق به احكام قانون مكلف مى‏باشند.

ماده چهلم:پيروى از احكام قانون اساسى،وفا دارى و احترام به شاه،اطاعت به قوانين،رعايت نظم و امن عامه،صيانت منافع وطن و اشتراك در حيات ملى وظيفه تمام مردم افغانستان است.

فصل چهارم:شورا

ماده چهل و يكم:شوراى افغانستان مظهر اراده مردم آن است و از قاطبه ملت نمايندگى مى‏كند. مردم افغانستان به توسط شورا در حيات سياسى مملكت سهم مى‏گيرند. هر عضو شورا در حالى كه از يك حوزه معين انتخاب شده در موقع اظهار رأى مصالح عمومى افغانستان را مدار قضاوت خود قرار مى‏دهد.

ماده چهل و دوم:شورا داراى دو مجلس مى‏باشد:ولسى جرگه و مشرانو جرگه.

ماده چهل و سوم:اعضاى ولسى جرگه توسط انتخابات آزاد،عمومى،سرى و مستقيم مطابق به احكام قانون از طرف مردم انتخاب مى‏شود.افغانستان به اين منظور به حوزه‏هاى انتخابى تقسيم مى‏گردد،تعداد ساحه‏ها،حوزها توسط قانون تعيين مى‏شود،از هر حوزه يك نفر وكيل انتخاب مى‏گردد.داوطلبى كه در حوزه خود مطابق به احكام قانون رأى بيشتر حاصل مى‏كند وكيل شناخته مى‏شود.

ماده چهل و چهارم:اعضاى ولسى جرگه براى مدت 4 سال كه يك دوره تقنينيه است انتخاب مى‏شوند، هر گاه شورا مطابق با دوره تقنينيه انتخاب مى‏گردد ولى تاريخ ختم طورى تنظيم مى‏شود كه جرگه ما بعد به تاريخى كه در ماده پنجاه و نهم تثبيت گرديده افتتاح شود.

ماده چهل و پنجم:اعضاى مشرانو جرگه به ترتيب ذيل انتخاب مى‏شوند.

1- يك ثلث اعضا از جمله افراد خبير و با تجربه براى مدت پنج سال از طرف پادشاه تعيين مى‏شوند.

2- دو ثلث ديگر اعضا بر حسب آتى انتخاب مى‏شوند.

)الف( هر جرگه ولايت يك نفر از جمله اعضاى خود را براى مدت سه سال به عضويت مشرانو جرگه انتخاب مى‏كنند.

)ب( ساكنين هر ولايت يك نفر را از طريق انتخاب آزاد،عمومى، سرى و مستقيم براى مدت چهار سال به عضويت مشرانو جرگه انتخاب مى‏كنند.

ماده چهل و ششم: شرايط انتخاب كنندگان در قانون انتخابات تعيين مى‏گردد.اشخاصى كع به عضويت شورا تعينن يا انتخاب مى‏شوند بايد علاوه بر تكميل شرايط انتخاب كنندگان واجد اوصاف ذيل باشند:

1- اقلا" ده سال قبل از تاريخ تعيين يا انتخاب تابعيت دولت افغانستان را كسب كرده باشند.

2- بعد از نفاذ اين قانون اساسى از طرف محكمه به حرمان از حقوق سياسى محكوم نشده باشند.

3- خواندن و نوشتن بدانند.

4- اعضاى ولسى جرگه بايد سن بيست و پنج را در موقع انتخابات و اعضاى مشرانو جرگه سن سى را در موقع تعيين يا انتخاب تكميل كرده باشند.

ماده چهل و هفتم:رئيس و اعضاى حكومت،قضاوت،صاحب منصبان و افراد اردو،مأمورين و ديگر كار كنان ادارى نمى‏توانند در هنگام تصدى وظيفه به عضويت شورا تعيين يا انتخاب شوند.

ماده چهل و هشتم:هيچ كس نمى‏تواند در يك وقت عضو هر دو جرگه باشد.

ماده چهل و نهم:با رعايت احكام اين قانون اساسى انتخابات مطابق به احكام قانون صورت مى‏پذيرد.پيشنهاد تعديل قانون انتخابات در دو سال اخير دوره تقنينيه ولسى جرگه در فهرست كار هيچ يك از جرگه داخل شده نمى‏تواند.

ماده پنجاهم:وثايق عضويت در هر جرگه توسط خود جرگه تدقيق مى‏گردد.

طرز تدقيق وثايق در اصول وظايف داخل هر جرگه تعيين مى‏شود.

ماده پنجاه و يكم:هيچ عضو شورا به علت رأى يا نظريه‏اى كه هنگام اجراى وظيفه در داخل شورا يا خارج از آن ابراز مى‏دارد مورد تعقيب عدلى قرار نمى‏گيرد.

هر گاه يك عضو شورا به جرمى متهم شود مأمور مسؤول از موضوع به جرگه‏اى كه متهم عضو آن است اطلاع مى‏دهد و بعد از آنكه جرگه مذكور به اكثريت دو ثلث اعضا اجازه بدهد متهم تحت تعقيب عدلى قرار مى‏گيرد.جرگه مى‏تواند اجازه خود را به اكثريت دو ثلث اعضا مسترد نمايد.

در مورد جرايم مشهود مأمور مسؤول مى‏تواند متهم را بدون اجازه جرگه‏اى كه او عضو آن مى‏باشد تحت تعقيب عدلى قرار دهد و گرفتار نمايد.هر گاه تعقيب عدلى قانونا" توقيف را ايجاب كند مأمور مسؤول مكلف است موضوع را بلا فاصله به اطلاع جرگه مربوط برساند و در صورتى كه جرگه مذكور اجازه بدهد متهم توقيف شده مى‏تواند.در صورتى كه اتهام در هنگام تعطيل جرگه صورت بگيرد اجازه توقيف از هيأت ادارى جرگه حاصل مى‏گردد. فيصله هيأت به نخستين جلسه آينده جرگه جهت اخذ تصميم ارائه مى‏شود.

ماده پنجاه و دوم:اعضاى شورا نمى‏توانند به شغل ديگرى اشتغال ورزند.

اين حكم شامى زراعت و ديگرى مشاغل آزاد نمى‏باشد.

ماده پنجاه و سوم:براى اعضاى شورا معاش مناسب مطابق به احكام قانون تعيين مى‏گردد.

ماده پنجاه و چهارم:هر عضو شورا حق دارد در جرگه مربوط خود در موضوع مورد مباحثه نظريه خود را مطابق به اصول وظايف داخلى اظهار كند.

ماده پنجاه و پنجم:هر دو جرگه در وقت واحد به صورت جداگانه اجلاس مى‏كنند.مشرانو جرگه مى‏تواند براى مطالعه طرح بودجه دولت در مدت تعطيل ولسى جرگه جلسه فوق العاده خود را داير كند.

در موقعى كه دوره تقنينيه يا اجلاس سالانه از طرف پادشاه افتتاح مى‏گردد جلسه مشترك هر دو جرگه داير مى‏شودو.

ماده پنجاه و ششم:حكومت مى‏تواند در جلسات هر يك از دو جرگه اشتراك ورزد.هر جرگه مى‏تواند حضور رئيس يا اعضاى حكومت را در جلسه خود مطالبه كند.

ماده پنجاه و هفتم:مباحثه جلسات در هر دو جرگه علنى مى‏باشد .مگر اينك رئيس حكومت،رئيس جرگه يا اقلا" ده نفر از اعضا سرى بودن آن را در خواست نمايد و جرگه اين در خواست را بپذيرد.جرگه مى‏تواند با اكثريت دو ثلث اعضا مباحثه‏اى را كه سرّى صورت گرفته دو باره علنى بسازد.جريان مباحثه هر دو جرگه ثبت مى‏گردد.

هيچ كس نمى‏تواند عنفا به مقر شورا داخل شود، متخلفين مطابق به احكام قانون مجازات مى‏شوند.

ماده پنجاه و هشتم:جز در موردى كه حكم آن صريحا" در اين قانون اساسى ذكر گرديده تصميم هر جرگه با اكثريت اعضاى حاضر اتخاذ مى‏گردد.

ماده پنجاه و نهم:هر جرگه در هر سال يك اجلاس عادى داير مى‏كند كه به تاريخ بيست و دوم ميزان آغاز مى‏گرددو تعداد اجلاس سالان توسط قانون تزئيد شده مى‏تواند. در اين صورت تاريخ آغاز اجلاس و مدت آن توسط قانون تنظيم مى‏گردد.

مدت كار هر جرگه در هر سال هفت ماه است در صورت ايجاب كار هر جرگه مى‏تواند اين مدت را تمديد نمايد در هنگام تعطيل،به امر پادشاه،در خواست حكومت يا رئيس يكى از دو جرگه يا يك خمس از اعضاى آن اجلاس فوق العاده شورا داير مى‏شود.

جلسه فوق العاده توسط فرمان پادشاهى كه بعد از مشوره با رؤساى دو جرگه صدور مى‏يابد ختم مى‏گردد.

ماده شصتم:رئيس مشرانو جرگه از بين اعضاى اين از طرف پادشاه تعيين مى‏شود.

ولسى جرگه از بين اعضاى خود يك نفر نايب اوّل رئيس،يك نفر نايب دوم رئيس،يك نفر منشى و يك نفر نايب منشى انتخاب مى‏كند.

اشخاص فوق هيأت ادارى جرگه را تشكيل مى‏دهند.

هيأت ادارى ولسى جرگه در آغاز دوره تقنينيه انتخاب مى‏شود.نايبان رئيس،منشى و نايب منشى مشرانو جرگه در آغاز اجلاس سالانه براى مدت يك سال انتخاب مى‏گردند.

رئيس هر جرگه مباحثه جرگه مذكور را اداره مى‏نمايد و براى بر قرارى نظم و ا منيت در مقر جرگه تدابير لازم اتخاذ مى‏كند،ساير وظايف رئيس در اصول وظايف داخلى تعيين مى‏گردد.

در غياب رئيس نايب اوّل و در غياب نايب اوّل نايب دوم وظيفه رئيس را اجرا مى‏كند.

منشى هر جرگه مباحثات آن را ثبت مى‏كند و از امور دار الانشاى جرگه سر پرستى مى‏نمايد.در غياب منشى نايب منشى وظيفه او را اجرا مى‏كند.

ماده شصت و يكم:هر جرگه براى مطالعه دقيق و مفصل موضوعات مورد بحث بر طبق احكام اصول وظايف داخلى،انجمنهاى تعيين مى‏نمايد

ماده شصت و دوم:هر جرگه اصول وظايف داخلى خود را وضع مى‏نمايد.

ماده شصت و سوم:شورا مى‏تواد به امر پادشاه منحل شود.

انحلال شورا در حالت مندرج ماده يكصد و بيست يكم حتمى است.

انحلال شورا شامل اعضاى غير انتخابى مشرانو جرگه نيز مى‏باشد.

ماده شصت و چهارم:شورا براى تنظيم امور حياتى افغانستان مطابق به احكام اين قانون اساسى،قوانين وضع مى‏كند. هيچ قانون نمى‏تواند مناقض اساسات دين مقدس اسلام و ديگر ارزشهاى مندرج اين قانون اساسى باشد.

تصديق معاهدات بين الدول، فرستادن قطعات اردوى افغانستان به خارج،اعطاى امتيازات داراى اهميّت در اقتصاد ملى به شمول ا نحصار اجازه نشر پول و اخذ قرضه از صلاحيت شورا مى‏باشند.

امتيازاتى كه اعطاى آن از صلاحيت شورا مى‏باشد توسط قانون تعيين مى‏گردد.

ماده شصت و پنجم:حكومت نزد ولسى جرگه مسؤول مى‏باشد.

ماده شصت و ششم:اعضاى ولسى جرگه مى‏توانند از حكومت استيضاح نمايند مباحثه در مورد توضيحى كه از طرف حكومت داده مى‏شود به تصميم جرگه منوط مى‏باشد.

ماده شصت و هفتم:اعضاى شورا مى‏توانند از صدر اعظم يا وزرا در موضوعات معين سؤال بنمايند اشخاصى كه از آنها سؤال به عمل آمده مكلفند جواب شفوى يا تحريرى بدهند.اين جواب مورد مباحثه قرار نمى‏گيرد.

ماده شصت و هثتم:ولسى جرگه صلاحيت دارد به پيشنهاد يك ثلث از اعضاى خود جهت تحقيق و مطالعه اعمال حكومت و اجرا آت اداره، انجمن تعيين نمايد.

تركيب و طرز العمل انجمن در اصول وظايف داخلى تثبيت مى‏گردد.

ماده شصت و نهم:به استثناى حالاتى ك براى آن طرز عمل خاصى در اين قانون اساسى تصريح گرديده قانون عبارت است از مصوبه موافق هر دو جرگه كه به توشيح پادشاه رسيده باشد در ساحه‏اى كه چنين مصوبه موجود نباشد قانون عبارت است از احكم فقه حنفى شريعت اسلام.

ماده هفتادم: پيشنهاد وضع قانون از طرف حكومت يا اعضاى شورا و در ساحه تنظيم امور قضايى از طرف ستره محكمه صورت گرفته مى‏تواند.

ماده هفتاد و يكم:پيشنهاد وضع قانون از طرف حكومت يا ستره محكمه به هر يك از دو جرگه تقديم شده مى‏تواند.پيشنهاد وضع قانون در مورد بودجه امور مالى تنا از طرف حكومت صورت مى‏گيرد.

ماده هفتاد ودوم:هر گاه پيشنهاد وضع قانون از طرف اعضاى يكى از دو جرگه صورت بگيرد بعد از تأييد ده نفر از اعضاى جرگه‏اى كه پيشنهاد به آن ارائه شده در فهرست كار داخل مى‏گردد.

هر گاه پيشنهاد وضع قانون حاوى تكليف جديد يا تنقيض در عايدات دولت باشد به شرطى در فهرست كار داخل مى‏شود كه در متن پيشنهاد مدرك جبران پيش بينى شده باشد اين حكم به پيشنهاد وضع قانون از طرف ستره محكمه تطبيق نمى‏شود.

ماده هفتاد و سوم:وقتى پيشنهاد وضع قانون در فهرست كار يكى از دو جرگه داخل گرديد، نخست به ا نجمن مربوط محول مى‏گردد و بعد از انكه انجمن نظر خود را در باره آن ابراز كرد طرح قانون با نظريه انجمن در جرگه قرائت مى‏شود،بحث روى آن صورت مى‏گيرد، بعدا" در مورد هر ماده رأى گرفته مى‏شود و سپس طرح بار دوم قرائت شده در باره رد يا تصويب آن به صورت يك كل رأى گرفته مى‏شود.

ماده هفتاد و چهارم:هر گاه تصويب يك جرگه از طرف جرگه ديگر رد شود براى حل اختلاف هيأت مختلط به تعداد مساوى از اعضاى هر دو جرگه مطابق به احكام قانون داير مى‏گردد. فيصله هيأت بعد از توشيح پادشاه نافذ شمرده مى‏شود. در صورتى كه هيأت مختلط نتواند اختلاف نظر را رفع كند تصويب رد شده به حساب مى‏رود. هر گاه تصويب از طرف ولسى جرگه به عمل آمده باشد دوره تقنينيه جديد ولسى جرگه مى‏توانند آن را به اكثريت آراى اعضا تصويب كند.اين تصويب بدون ارائه به مشرانو جرگه بعد از توشيح پادشاه نافذ شمرده مى‏شود.

هر گاه اختلاف دو جرگه در مورد طرح قوانين مالى باشد در صورتى كه هيأت مختلط به حلّ اين موفق نشود، ولسى جرگه مى‏تواند در اجلاس ما عبد طرح مذكور را با اكثريت آراى اعضا تصويب نمايد، طرح بدون ارائه به مشرانو جرگه بعد از توشيح پادشاه قانونى شمرده مى‏شود.

ماده هفتاد و پنجم:بودجه دولت از طريق مشرانو جرگه و توأم با نظريه مشورتى آن به ولسى جرگه تقديم مى‏شود. رئيس ولسى جرگه بودجه و نظريات مشرانو جرگه را به انجمن مربوط تفويض مى‏كند بعد بودجه با نظريات انجمن مربوط در ولسى جرگه مطالعه مى‏شود و در باره آن تصميم اتخاذ مى‏گردد، اين تصميم بدون ارائه به مشرانو جرگه بعد از توشيح پادشاه نافذ شمرده مى‏شود. اين حكم در مورد مذكرات ولسى جرگه راجع به پلان انكشافى حكومت نيز تطبيق مى‏گردد هرگاه نظر به عللى تصويب بودجه قبل از آغاز سال مالى صورت نگيرد تا تصويب بودجه سال جديد بودجه سال گذشته تطبيق مى‏شود. حكومت مكلف است اقلا" يك ماه قبل از تقديم طرح بودجه حساب قطعى بودجه يك سال قبل را به ولسى جرگه تقديم كند.

ماده هفتاد و ششم: هر گاه مشرانو جرگه فيصله خود را در مورد مصوبه ولسى جرگه در خلال مدت شش ماه از تاريخ وصول آن صادر نكند مصوبه مذكور قبول شده به شمار مى‏رود.در سنجش اين مدت دوره تعطيل به حساب گرفته مى‏شود.

ماده هفتاد و هفتم: در هنگام تعطيل يا انحلال شورا حكومت مى‏تواند در ساحه مذكور فقره اول ماده شصت و چهارم براى تنظيم امور عاجل فرامين تقنينى ترتيب كند. اين فرامين بعد از توشيح پادشاه حكم قانون را جايز مى‏شود.فرامين تقنينى بايد در خلال مدت سى روز از تاريخ انعقاد نخستين جلسه به شورا تقديم گردد و در صورتى كه از طرف شورا رد شود از اعتبار ساقط مى‏گردد.



فصل پنجم: لوى جرگه



ماده هفتاد و هشتم:لوى جرگه مركب است از اعضاى شورا و رؤساى جرگه‏هاى ولايات.در حالت انحلال شورا اعضاى آن حيثيت خود را به صفت اعضاى لويه جرگه تا داير شدن شوراى جديد حفظ مى‏كنند.

ماده هفتاد و نهم:با رعايت احكام مواد نوزدهم،بيست و يكم و بيست و دوم لوى جرگه توسط فرمان پادشاهى داير مى‏شود.

ماده هشتاد: در هنگام داير بودن لوى چرگه حكم ماده پنجاه و يكم در مورد اعضاى اين تطبيق مى‏گردد

ماده هشتاد و يكم:مباحثه لوى جرگه علنى مى‏باشد مگر اينكه حكومت يا بيست نفر از اعضا،سرى بودن آن را در خواست نمايند و لوى جرگه اين در خواست بپذيرد.

ماده هشتاد و دوم: رئيس لوى جرگه و در غياب او رئيس مشرانو جرگه از جلسات لوى جرگه رياست مى‏كند.لوى جرگه در اولى جلسه يك نفر را از بين اعضاى خود به حيث منشى انتخاب مى‏كند.

ماده هشتاد و سوم:جز در موردى كه حكم آن صريحا در اين قانون اساسى ذكر گرديده تصميم لوى جرگه با اكثريت آراى اعضاى حاضر اتخاذ مى‏گردد. با رعايت احكام اين قانون اساسى طرز العمل لوى جرگه توسط قانون تنظيم مى‏شود.

ماده هشتاد و چهارم:لوى جرگه داراى صلاحيتهايى مى‏باشد كه در اين قانون اساسى تعيين گرديد است.

فصل ششم:حكومت

ماده هشتاد و پنجم:حكومت افغانستان متشكل است از صدر اعظم، وزرا.صدر اعظم رئيس و وزراى اعضاى حكومت مى‏باشند.

تعدا وزرا و وظايفشان توسط قانون تنظيم مى‏گردد.

ماده هشتاد و ششم:هر شخصى كه بر طبق احكام اين قانون اساسى اهليت انتخاب شدن را به عضويت ولسى جرگه دارا باشد مى‏تواند به حيث رئيس يا عضو حكومت تعيين شود. رئيس مى‏تواند به حيث رئيس يا عضو حكومت تعيين شود.رئيس حكومت بايد از افغان متولد شده باشد.رئيس و اعضاى حكومت مى‏توانند از اعضاى شورا يا خارج از آن تعيين شوند، هر عضو كه به حيث رئيس يا عضو حكومت تعيين شود عضويت خود را در شورا از دست مى‏دهد.

ماده هشتاد و هفتم: صدر اعظم و وزرا نمى‏توانند در مدت تصدى وظيفه به مشاغل ديگرى اشتغال ورزند.

ماده هشتاد و هشتم:براى رئيس و اعضاى حكومت معاش مناسب توسط قانون تعيين مى‏گردد.

ماده هشتاد و نهم:حكومت توسط شخصى كه از طرف پادشاه به حيث صدر اعظم موظف شده تشكيل مى‏گردد.اعضا و خط مشى حكومت توسط صدر اعظم به ولسى جرگه معرفى مى‏ش.و جرگه پس از مباحثه راجع به اعتماد بر حكومت تصميم مى‏گيرد. در صورت صدور رأى اعتماد فرمان پادشاهى راجع به تعيين رئيس و اعضاى حكومت داير مى‏گردد.

سپس صدر اعظم خط مشى حكومت را به مشرانو جرگه معرفى مى‏نمايد

16/01/2021

متن کامل قانون اساسی!

فصل اول
دولت
مادۀ اول:
افغانستان،‌ دولت جمهوری اسلامی، مستقل، واحد و غیر قابل تجزیه می باشد.
مادۀ دوم:
دین دولت جمهوری اسلامی افغانـستان، دین مقدس اسلام است.
پیروان سایر ادیان در پیروی از دین و اجرای مراسـم دینـی شان درحدود احکام قانون آزاد می باشند.
مادۀ سوم:
در افغانستان هیچ قانون نمی تـواند مخالف معتقدات واحکام دیـــن مقدس اسلام باشد.
مادۀ چهارم:
حاکمیت ملی در افغانستان به ملت تعلق دارد که به طور مستقیم یا وسط نمایندگان خود آن را اعمـا ل می کند.
ملت افغانستان عبارت است از تمام افرادی که تابعیت افغانستان را دارا باشند.
ملت افغانستان متشکل از اقوام پشتون، تاجک،‌ هزاره، ازبک، ترکمن،‌ بلوچ،‌ پــــشه یی، نـورستانی، ایماق، عرب، قرغیز، قزلباش، گوجر، بـراهـــوی وسایـر اقـوام می باشد.
برهر فرد از افراد ملت افغانستان کلمه افغان اطلاق می شود.
هیچ فرد از افراد ملت از تابعیت افغانستان محروم نمی گردد.
امور مربوط به تابعیت وپناهندگی توسط قانون تنظیم می گردد.
مادۀ پنجم:
تطبیق احکام این قانون اساسی و سایر قوانین، دفاع از استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و تأمین امنیت و قابلیت دفاعی کشور از وظایف اساسی دولت می باشد.
مادۀ ششم:
دولت به ایجاد یک جامعه مرفه و مترقی بر اساس عدالت اجتماعی، حفظ کرامت انسانی، حمایت حقوق بشر، تحقق دموکراسی، تامین وحدت ملی، برابری بین همه اقوام و قبایل و انکشاف متوازن در همه مناطق کشور مکلف می باشد.
مادۀ هفتم:
دولت منشور ملل متحد، معاهدات بین الدول، میثاق های بین المللی که افغانستان به آن ملحق شده است و اعلامیۀ جهانی حقوق بشر را رعایت می کند.
دولت از هر نوع اعما ل تروریستی، زرع و قاچـاق مواد مـخدر و تولید و استعمال مسکرات جلوگیری می کند.
مادۀ هشتم:
دولت سیاست خارجی کشور را بر مبنای حفظ استقلال، منافع ملی و تمامیت ارضی و عدم مداخله، حسن همجواری، احترام متقابل و تساوی حقوق تنظیم می نماید.
مادۀ نهم:
معادن و سایر منابع زیر زمینی و آثار باستانی ملکیت دولت می باشند.
حفاظت و اداره املاک دولت و طرز استفاده درست از منابع طبیعی و سایر املاک عامه توسط قانون تنظیم می گردد.
مادۀ دهم:
دولت،‌ سرمایه گزاریها و تشبثات خصوصی را مبتنی بر نظام اقتصاد بازار، مطابق به احکام قانون،‌ تشویق، حمایت و مصونیت آن ها را تضمین می نماید.
مادۀ یازدهم:
امور مربوط به تجارت داخلی و خارجی، مطابق به ایجابات اقتصادی کشور و مصالح مردم ، توســط قانون تنظیم میگردد.
مادۀ دوازدهم:
دافغانستان بانک، بانک مرکزی دولت و مستقل می باشد.
نشر پول و طرح و تطبیق سیاست پولی کشور، مطابق به احکام قانون، از صلاحیت بانک مرکزی می باشد.
بانک مرکزی در مورد چاپ پول با کمیسیون اقتصادی ولسی جرگه مشوره می نماید.
تشکیل و طرز فعالیت این بانک توسط قانون تنظیم می شود.
مادۀ سیزدهم:
دولت برای انکشاف صنایع، رشد تولید، ارتقای سطح زندگی مردم و حمایت از فعالیتهای پیشه وران، پروگرامهای مؤثر طرح و تطبیق می نماید.
مادۀ چهاردهم:
دولت برای انکشاف زراعت و مالداری، بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی و معیشتی دهقانان و مالدارن و اسکان و بهبود زندگی کوچیان، در حدود بنیه مالی دولت، پروگرامهای مؤثر طرح و تطبیق می نماید.
دولـت به منظور تهیه مسکن و توزیع ملکیتهای عامه برای اتباع مستحق، مطابق به احکام قانون و در حـدود امکانات مالی، ‌تدابیر لازم اتخاذ می نماید.
مادۀ پانزدهم:
دولت مکلف است در مورد حفظ و بهبود جنگلات و محیط زیست تدابیر لازم اتخاذ نماید.
مادۀ شانزدهم:
از جمله زبانهای پشتو، دری، ازبکی، ترکمنی، بلوچی، پشه یی، نورستانی، پامیری و سایر زبــانهای رایج در کشور، پشتو و دری زبانهای رسمی دولت می باشند.
در مناطقیکه اکثریت مردم به یکی از زبانهای ازبکی، ترکمنی، پشه یی، نورستانی، بلوچی و یا پامیری تکلم می نمایند آن زبان علاوه بر پشتو و دری به حیث زبان سوم رسمی می باشد و نحوۀ‌ تطبیق آن توسط قانون تنظیم می گردد.
دولت برای تقویت و انکشاف همه زبانهای افغانستان پروگرامهای مؤثر طرح و تطبیق می نماید.
نشر مطبوعات و رسانه های گروهی به تمام زبانهای رایج در کشور آزاد می باشد.
مصطلحات علمی و اداری ملی موجود در کشور حفظ می گردد.
مادۀ هفدهم:
دولت برای ارتقای معارف در همه سطوح، انکشاف تعلیمات دینی، تنظیم و بهبود وضع مساجد، مدارس و مراکز دینی تدابیر لازم اتخاذ می نماید.
مادۀ هجدهم:
مبدأ تقویم کشور بر هجرت پیغمبر اکرم (ص)استوار است.
مبنای کار ادارات دولتی تقویم هجری شمسی می باشد.
روزهای جمعه، ٢٨ اسد و ٨ ثور تعطیل عمـومی است. سایر رخصتــی هـا توسط قانون تنظیم می گردد.
مادۀ نزدهم:
بیرق افغانستان مرکب است از: سه قطعه با رنگهای سیاه، سرخ و سبز که به صورت عمودی، بـه اندازه های مساوی، از چپ به راست، درکنار هم واقع شده، عرض هر رنگ برابر نصف طول آن
است ودر وسط آن نشان ملی افغانستان قرار دارد.
نشان ملی افغانستان عبارت از محراب و منبر به رنگ سفید می باشد که در دو گـوشه آن دو بیرق و در وسط آن در قسمت فوقانی،‌ کلمه مبارک لا اله الا الله محمد رسول الله و الله اکبر و اشعۀ خورشید در حا ل طلوع و در قسمت تحتانی آن تاریخ ١٢٩٨ هجری شمسی و کلمه افغانستان، جا داشته و از دو طرف باخوشه های گندم احاطه شده است.
طرز استفاده از بیرق و نشان ملی تـوسط قانون تنظیم می گردد.
مادۀ بیستم:
سرود ملی افغانستان به زبان پشتو و با ذکر الله اکبر و نام اقوام افغانستان می باشد.
مادۀ بیست و یکم:
پایتخت افغانستان شهر کابل می باشد.
فصل دوم
حقوق اساسی و وجایب اتباع
مادۀ بیست و دوم:
هر نوع تبعیض و امتیاز بین اتباع افغانستان ممنوع است.
اتباع افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون دارای حقوق و وجایب مساوی می باشند.
مادۀ بیست و سوم:
زندگی موهبت الهی و حق طبیعی انسان است. هیچ شخص بدون مجوز قانونی از این حق محرومنمی گــردد.
مادۀ بیست و چهارم:
آزادی حق طبیعی انسان است. این حق جز آزادی دیگران و مصالح عامه که توسط قانون تنظیم می گردد، حدودی ندارد.
آزادی و کرامت انسان از تعرض مصؤن است.
دولت به احترام و حمایت آزادی و کرامت انسان مکلف می باشد.
مادۀ بیست و پنجم:
برائت ذمه حالت اصلی است.
متهم تا وقتی که به حکم قطعی محکمه با صلاحیت محکوم علیه قرار نگیرد، بی گناه شناخته می شود.
مادۀ بیست و ششم:
جرم یک عمل شخصی است.
تعقیب، گرفتاری یا توقیف متهم و تطبیق جزا بر او به شخص دیگری سرایت نمی کند.
مادۀ بیست و هفتم:
هیچ عملی جرم شمرده نمی شود مگر به حکم قانونی که قبل از ارتکاب آن نافذ گردیده باشد.
هیچ شخص را نمی توان تعقیب، گرفتار و یا توقیف نمود مگر بر طبق احکام قانون.
هیچ شخص را نمی توان مجازات نمود مگر به حکم محکمۀ با صلاحیت ومطابق به احکام قانونی که قبل از ارتکاب فعل مورد اتهام نافذ گردیده باشد.
مادۀ بیست و هشتم:
هیچ یک از اتباع افغانستان به علت اتهام به جرم، به دولت خارجی سپرده نمی شود مگر بر اساس معامله بالمثل و پیمان های بین الدول که افغانستان به آن پیوسته باشد.
هیچ افغان به سلب تابعیت و یا تبعید در داخل یا خارج افغانستان محکوم نمی شود.
مادۀ بیست و نهم:
تعذیب انسان ممنوع است.
هیچ شخص نمی تواند حتی به مقصد کشف حقایق از شخص دیگر، اگرچه تحت تعقیب، گرفتاری یا توقیف و یا محکوم به جزا باشد،‌ به تعذیب او اقدام کند یا امر بدهد.
تعیین جزایی که مخالف کرامت انسانی باشد، ممنوع است.
مادۀ سی ام:
اظهار، اقرار و شهادتی که از متهم یا شخص دیگری به وسیله اکراه به دست آورده شود، اعتبار ندارد.
اقرار به جرم عبارت است از اعتراف متهم با رضایت کامل و در حالت صحت عقل، درحضور محکمه با صلاحیت.
مادۀ سی و یکم:
هر شخص می تواند برای دفع اتهام به مجرد گرفتاری و یا برای اثبات حق خود، وکیل مدافع تعیین کند.
متهم حق دارد به مجرد گرفتاری، از اتهام منسوب اطلاع یابد و در داخل میعادی که قانون تعیین می کند درمحکمه حاضر گردد.
دولت در قضایای جنایی برای متهم بی بضاعت وکیل مدافع تعیین می نماید.
محرمیت مکالمات، مراسلات و مخابرات بین متهم و وکیل آن، از هر نوع تعرض مصؤن می باشد.
وظایف و صلاحیت های وکلاى مدافع توسط قانون تنظیم می گردد.
مادۀ سی و دوم:
مدیون بودن شخص موجب سلب یا محدود شدن آزادی وی نمی شود.
طرز و وسایل تحصیل دین توسط قانون تنظیم میگردد.
مادۀ سی و سوم:
اتباع افغانستان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را دارا می باشند.
شرایط و طرز استفاده از این حق توسط قانون تنظیم میگردد.
مادۀ سی و چهارم:
آزادی بیــان از تعـرض مصون است.
هر افغان حق دارد فکر خود را به وسیله گفتار، نوشته، تصویر و یا وسایل دیگر، با رعایت احکام مندرج این قانون اساسی اظهار نماید.
هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون، به طبع و نشر مطالب، بدون ارائه قبلی آن به مقامات دولتی ، بپردازد.
احکام مربوط به مطابع، رادیو و تلویزیون، نشر مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی توسط قانون تنظیم میگردد.
مادۀ سی و پنجم:
اتباع افغانستان حق دارند به منظور تامین مقاصد مادی و یا معنوی، مطابق به احکام قانون، جمیعتها تاسیس نمایند.
اتباع افغانستان حق دارند، مطابق به احکام قانون،‌ احزاب سیاسی تشکیل دهند، مشروط بر اینکه:
-۱ مرامنامه و اساسنامه حزب، مناقض احکام دین مقدس اسلام و نصوص و ارزشهای مندرج این قانون اساسی نباشد؛
۲- تشکیلات و منابع مالی حزب علنی باشد؛
-۳ اهداف و تشکیلات نظامی و شبه نظامی نداشته باشد؛
-۴وابسته به حزب سیاسی و یا دیگر منابع خارجی نباشد؛
تاسیس و فعالیت حزب برمبنای قومیت، سمت، زبان و مذهب فقهی جواز ندارد.
جمعیت و حزبی که مطابق به احکام قانون تشکیل می شود ، بدون موجبات قانونی و حکم محکمۀ با صلاحیت منحل نمی شود.
مادۀ سی و ششم:
اتباع افغانستان حق دارند برای تأمین مقاصد جایز و صلح آمیز، بدون حمل سلاح، طبق قانون اجتماع و تظاهرات نمایند.
مادۀ سی و هفتم:
آزادی و محرمیت مراسلات و مخابرات اشخاص چه به صورت مکتوب باشد و چه به وسیله تیلفون، تلگراف و وسایل دیگر، از تعرض مصؤن است.
دولت حق تفتیش مراسلات و مخابرات اشخاص را ندارد، مگر مطابق به احکام قانون.
مادۀ سی و هشتم:
مسکن شخص از تعرض مصؤن است. هیچ شخص،‌ به شمول دولت، نمی تـواند بدون اجازه ساکن یا قرار محکمه با صلاحیت و به غیر از حالات و طرزی که در قانون تصریح شده اسـت، به مسکن شخص داخل شود یا آن را تفتیش نماید.
در مورد جرم مشهود، مامور مسئول می تواند بدون اجازه قبلی محکمه، به مسکن شخص داخل شود یا آن را تفتیش کند. مامور مذکور مکلف است بعد ازداخل شدن یا اجرای تفتیش، در خـلال مدتی که قانون تعیین می کند قرار محکمه را حاصل نماید.
مادۀ سی ونهم:
هر افغان حق دارد به هر نقطه کشور سفر نماید و مسکن اختیار کند، مگر در مناطقی که قانون ممنوع قرار داده است.
هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون به خارج افغانستان سفر نماید و به آن عودت کند.
دولت از حقـوق اتبـاع افغانستان درخارج ازکشور حمایت می نماید.
مادۀ چهلم:
ملکیت از تعرض مصؤن است.
هیچ شخص از کسب ملکیت و تصرف در آن منع نمی شود، مگر در حدود احکام قانون.
ملکیت هیچ شخص، بدون حکم قانون و فیصله محکمۀ با صلاحیت مصادره نمی شود.
استملاک ملکیت شخص، تنها به مقصد تأمین منافع عامه، در بدل تعویض قبلی و عادلانه، به موجب قانون مجاز می باشد.
تفتیش و اعلان دارایی شخص، تنها به حکم قانون صورت می گیرد.
مادۀ چهل و یکم:
اشخاص خارجی در افغانستان حق ملکیت اموال عقاری را ندارند.
اجاره عقار به منظور سرمایه گذاری، مطابــق به احکام قانون مجـاز می باشد. فروش عقار به نمایـندگـی های سـیاسـی دول خارجی و به مؤسسات بین المللی کـه افــغانــستان عضو آن باشد، مطابق بــه احکام قانون، مجاز می باشد.
مادۀ چهل و دوم:
هر افغان مکلف است مطابق به احکام قانون به دولت مالیه و محصول تأدیه کند.
هیچ نوع مالیه و محصول، بدون حکم قانون، ‌و ضع نمی شود.
اندازه مالیه و محصول و طرز تادیه آن، ‌با رعایت عدالت اجتماعی، توسط قانون تعیین میگردد.
این حکم در مورد اشخاص و موسسات خارجی نیز تطبیق میشود.
هر نوع مالیه، محصول و عواید تادیه شده،‌ به حساب واحد دولتی تحویل داده می شود.
مادۀ چهل وسوم:
تعلیم حق تمام اتباع افغانستان است که تا درجه لیسانس در مؤسسات تعلیمی دولتی به صورت رایگان از طرف دولت تأمین می گردد.
دولت مکلف است به منظور تعمیم متوازن معارف در تمام افغانستان، تأمین تعلیمات متوسطه اجباری، پروگرام مؤثر طرح و تطبیق نماید و زمینه تدریس زبان های مادری را در مناطقی که به آنها تکلم
می کنند فراهم کند.
مادۀ چهل و چهارم:
دولت مکلف است به منظور ایجاد توازن و انکشاف تعلیم برای زنان، بهبود تعلیم کوچیان و امحای بی سوادی در کشور، پروگرامهای مؤثر طرح و تطبیق نماید.
مادۀ چهل و پنجم:
دولت نصاب واحد تعلیمی را، بر مبنای احکام دین مقدس اسلام و فرهنگ ملی و مطابق با اصول علمی، طرح و تطبیق می کند و نصاب مضامین دینی مکاتب را، برمبنای مذاهب اسلامی موجود
در افغانستان، تدوین می نماید.
مادۀ چهل و ششم:
تأسیس و ادارۀ مؤسسات تعلیمات عالی، عمومی و اختصاصی وظیفه دولت است.
اتباع افغانستان می توانند به اجازه دولت به تأسیس مؤسسات تعلیمات عالی،‌ عمومی، اختصاصی و سواد آموزی اقدام نمایند.
دولت می تواند تاسیس موسسات تعلیمات عالی،‌ عمومی و اختصاصی را به اشخاص خارجی نیز مطابق به احکام قانون اجازه دهد.
شرایط شمول در مؤسسات تعلیمات عالی دولتی و سایر امور مربوط به آن، توسط قانون تنظیم میگردد.
مادۀ چهل و هفتم:
دولت برای پیشرفت علم،‌ فرهنگ، ادب و هنر پروگرامهای مؤثر طرح می نماید.
دولت حقوق مؤلف، مخترع و کاشف را تضمین می نماید و تحقیقات علمی را در تمام عرصه ها تشویق و حمایت می کند و استفاده مؤثر از نتایج آن را، مطابق به احکام قانون، تعمیم می بخشد.
مادۀ چهل و هشتم:
کار حق هر افغان است.
تعیین ساعات کار، رخصتی با مزد، حقوق کار و کارگر و سایر امور مربوط به آن توسط قانون تنظیم میگردد.
انتخاب شغل و حرفه، در حدود احکام قانون، آزاد می باشد.
مادۀ چهل و نهم:
تحمیل کار اجباری ممنوع است.
سهم گیری فعا ل در حالت جنگ، آفات و سایر حالاتی که حیات و آسایش عامه را تهدید کند، از وجایب ملی هر افغان می باشد.
تحمیل کار بر اطفا ل جواز ندارد.
مادۀ پنجاهم:
دولت مکلف است به منظور ایجاد اداره سالم و تحقق اصلاحات در سیستم اداری کشور تدابیر لازم اتخاذ نماید.
اداره اجراآت خود را با بیطرفی کامل و مطابق به احکام قانون عملی می سازد.
اتباع افغانستان حق دسترسی به اطلاعات از ادارات دولتی را در حدود احکام قانون دارا می باشند. این حق جز صدمه به حقوق دیگران و امنیت عامه حدودی ندارد.
اتباع افغانستان بر اساس اهلیت و بدون هیچگونه تبعیض و به موجب احکام قانون به خدمت دولت پذیرفته می شوند.
مادۀ پنجاه و یکم:
هر شخص که از اداره بدون موجب متضرر شود مستحق جبران خساره می باشد و می تواند برای حصول آن در محکمه دعوا اقامه کند.
به استثنای حالاتیکه درقانون تصریح گردیده است،‌ دولت نمی تواند بدون حکم محکمۀ باصلاحیت به تحصیل حقوق خود اقدام کند.
مادۀ پنجاه و دوم:
دولت وسایل وقایه و علاج امراض و تسهیلات صحی رایگان را برای همه اتباع مطابق به احکام قانون تامین مینماید.
دولت تأسیس و توسعه خدمات طبی و مراکز صحی خصوصی را مطابق به احکام قانون تشویق و حمایت می کند.
دولت به منظور تقویت تربیت بدنی سالم و انکشاف ورزشهای ملی و محلی تدابیر لازم اتخاذ می نماید.
مادۀ پنجاه و سوم:
دولت به منظور تنظیم خدمات طبی و مساعدت مالی برای بازماندگان شهدأ و مفقودین و برای باز توانی معلولین و معیوبین و سهم گیری فعا ل آنان در جامعه،‌ مطابق به احکام قانون، تدابیر لازم
اتخاذ می نماید.
دولت حقوق متقاعدین را تضمین نموده، برای کهن سالان، زنان بی سرپرست، معیوبین و معلولین و ایتام بی بضاعت مطابق به احکام قانون کمک لازم به عمل می آورد.
مادۀ پنجاه و چهارم
خانواده رکن اساسی جامعه را تشکیل می دهد و مورد حمایت دولت قرار دارد.
دولت به منظور تأمین سلامت جسمی و روحی خانواده، بالاخص طفل و مادر، تربیت اطفا ل و برای از بین بردن رسوم مغایر با احکام دین مقدس اسلام تدابیر لازم اتخاذ می کند.
مادۀ پنجاه و پنجم:
دفاع از وطن وجیبه تمام اتباع افغانستان است.
شـرایط اجرای دوره مکلفیت عسکری توسط قانون تنظیم میگردد.
مادۀ پنجاه و ششم:
پیروی از احکام قانون اساسی، اطاعت از قوانین و رعایت نظم و امن عامه وجیبه تمام مردم افغانستان است.
بی خبری از احکام قانون عذر دانسته نمی شود.
مادۀ پنچاه و هفتم
دولت حقوق و آزادی های اتباع خارجی را در افغانستان، طبق قانون تضمین می کند. این اشخاص در حدود قواعد حقوق بین المللی به رعایت قوانین دولت افغانستان مکلف می باشند.
مادۀ پنجاه و هشتم:
دولت به منظور نظارت بر رعایت حقوق بشر در افغانستان و بهبود و حمایت از آن،کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان را تاسیس می نماید.
هر شخص می تواند در صورت نقض حقوق بشری خود، به این کمیسیون شکایت نماید.
کمیسیون می تواند موارد نقض حقوق بشری افراد را به مراجع قانونی راجع سازد و در دفاع از حقوق آنها مساعدت نماید.
تشکیل و طرز فعالیت این کمیسیون توسط قانون تنظیم میگردد.
مادۀ پنجاه و نهم:
هیچ شخص نمی تواند با سوء استفاده از حقوق و آزادیهای مندرج این قانون اساسی، بر ضد استقلال، تمامیت ارضی، حاکیمت و وحدت ملی عمل کند.
فصل سوم
رئیس جمهور
مادۀ شصتم:
رئیس جمهور در راس دولت جمهوری اسلامی افغانستان قرار داشته،‌ صلاحیت های خود را در عرصه های اجرائیه، تقنینیه و قضائیه، مطابق به احکام این قانون اساسی، اعما ل می کند.
رئیس جمهوردارای دو معاون اول و دوم، می باشد.
کاندید ریاست جمهوری نام هر دو معاون را همزمان با کاندید شدن خود به ملت اعلام میدارد.
معاون اول رئیس جمهور در حالت غیاب، استعفأ و یا وفات رئیس جمهور، مطابق به احکام مندرج این قانون اساسی، عمل می کند.
در غیاب معاون اول رئیس جمهور، معاون دوم مطابق به احکام مندرج این قانون اساسی عمل می کند.
مادۀ شصت و یکم:
رئیس جمهور با کسب اکثریت بیش از پنجاه فی صد آرای رای دهندگان از طریق رأی گیری آزاد، عمومی، سری و مستقیم انتخاب می گردد.
وظیفه رئیس جمهور در اول جوزای سال پنجم بعد از انتخابات پایان می یابد.
انتخابات به منظور تعیین رئیس جمهور جدید در خلا ل مدت سی الی شصت روز قل از پایان کار رئیس جمهور برگزار میگردد.
هرگاه در دور اول هیچ یک از کاندیدان نتواند اکثریت بیش از پنجاه فی صد آرا را به دست آورد، انتخابات برای دور دوم در ظرف دو هفته از تاریخ اعلام نتایج انتخابات برگزار می گردد و در این دور تنها دو نفر از کاندیدانی که بیشترین آرا را در دور اول به دست آورده اند، شرکت می نمایند.
در دور دوم انتخابات، کاندیدی که اکثریت آرا را کسب کند، رئیس جمهور شناخته می شود.
هرگاه یکی از کاندیدان ریاست جمهوری در جریان دور اول یا دوم رای گیری و یا بعد از انتخابات و قبل از اعلام نتایج انتخابات وفات نماید، انتخابات مجدد مطابق به احکام قانون برگزار میگردد.
مادۀ شصت و دوم
شخصی که به ریاست جمهوری کاندید می شود، واجد شرایط ذیل می باشد:
-۱ تبعۀ افغانستان، مسلمان و متولد از والدین افغان بوده و تابعیت کشور دیگری را نداشته باشد.
-۲در روز کاندید شدن سن وی از چهل سال کمتر نباشد.
-۳ از طرف محکمه به ارتکاب جرایم ضد بشری،‌ جنایت و یا حرمان از حقوق مدنی محکوم نشده باشد.
هیچ شخص نمی تواند بیش از دو دوره به حیث رئیس جمهور انتخاب گردد.
حکم مندرج این ماده در مورد معاونین رئیس جمهور نیز تطبیق می گردد.
مادۀ شصت و سوم:
رئیس جمهور قبل از تصدی وظیفه، مطابق به طرز العمل خاص که توسط قانون تنظیم میگردد، حلف آتی را به جا می آورد:
بسم الله الرحمن الرحیم
“به نام خداوند بزرگ (ج) سوگند یاد می کنم که دین مقدس اسلام را اطاعت و از آن حمایت کنم.
قانون اساسی و سایر قوانین را رعایت واز تطبیق آن مواظبت نمایم.
از استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان حراست و حقوق و منافع مردم افغانستان را حفاظت کنم و با استعانت از بارگاه پروردگار متعال و پشتیبانی ملت، مساعی خود را در راه سعادت و ترقی مردم افغانستان بکار برم.”
مادۀ شصت و چهارم:
رئیس جمهور دارای صلاحیتها و وظایف ذیل می باشد:
۱- مراقبت ازاجرای قانون اساسی.
۲- تعیین خطوط اساسی سیاست کشور به تصویب شورای ملی.
۳- قیادت اعلای قوای مسلح افغانستان.
۴- اعلان حرب و متارکه به تائید شواری ملی.
۵- اتخاذ تصمیم لازم در حالت دفاع از تمامیت ارضی و حفظ استقلال.
۶- فرستادن قطعات قوای مسلح به خارج افغانستان به تایید شورای ملی.
۷- دایر نمودن لویه جرگه به استثنای حالت مندرج مادۀ شصت و نهم این قانون اساسی.
۸- اعلان حالت اضطرار به تایید شورای ملی و خاتمه دادن به آن.
۹- افتتاح اجلاس شورای ملی و لویه جرگه.
١٠–قبول استعفای معاونین ریاست جمهوری.
۱۱- تعیین وزرا، لوی څارنوا ل، رئیس بانک مرکزی، رئیس امنیت ملی و رئیس سره میاشت به تایید ولسی جرگه و عزل و قبول استعفای آنها.
۱۲- تعیین رئیس و اعضای سـتره محکمـه به تائید ولسی جرگه.
۱۳- تعیین، تقاعد، قبول استعفا و عزل قضات، صاحب منصبان قوای مسلح، پولیس و امنیت ملی و مامورین عالی رتبه مطابق به احکام قانون.
۱۴- تعیین سران نمایندگی های سیاسی افغانستان نزد دول خارجی و مؤسسات بین المللی.
۱۵- قبول اعتماد نامه های نمایندگان سیاسی خارجی در افغانستان.
۱۶- توشیح قوانین و فرامین تقنینی.
۱۷- اعطای اعتبار نامه به غرض عقد معاهدات بین الدول مطابق به احکام قانون.
۱۸- تخفیف و عفو مجازات مطابق به احکام قانون.
۱۹- اعطای مـــدالها،‌ نشانها و القاب افتخاری مطابق به احکام قانون.
۲۰- تأسیس کمیسیون ها به منظور بهبود ادارۀ کشور مطابق به احکام قانون.
۲۱- سایر صلاحیتها و وظایف مندرج این قانون اساسی؛
مادۀ شصت و پنجم:
رئیس جمهور می تواند در موضوعات مهم ملی سیاسی، اجتماعی ویا اقتصادی به آرای عمومی مردم افغانستان مراجعه نماید.
مراجعه به آرای عمومی نباید مناقض احکام این قانون اساسی ویا مستلزم تعدیل آن باشد.
مادۀ شصت و ششم:
رئیس جمهور در اعما ل صلاحیتهای مندرج این قانون اساسی، مصالح علیای مردم افغانستان را رعایت می کند.
رئیس جمهور نمی تواند بدون حکم قانون ملکیت های دولتی را بفروشد یا اهدا کند.
رئیس جمهور نمی تواند در زمان تصدی وظیفه از مقام خود به ملحوظات لسانی، سمتی، قومی، مذهبی و حزبی استفاده نماید.
مادۀ شصت و هفتم:
در صورت استعفا، عزل یا وفات رئیس جمهور و یا مریضی صعب العلاج که مانع اجراء وظیفه شود، معاون اول رئیس جمهور صلاحیتها و وظایف رئیس جمهور را به عهده می گیرد.
رئیس جمهور استعفای خود را شخصاً به شورای ملی اعلام می نماید.
تثبیت مریضی صعب العلاج توسط هیئت طبی با صلاحیت که از طرف ستره محکمه تعیین میگردد صورت میگیرد.
در این حالات در خلال مدت سه ماه انتخابات به منظور تعیین رئیس جمهور جدید طبق مادۀ شصت و یکم این قانون اساسی برگزار میگردد.
معاون اول رئیس جمهور در زمان تصدی به حیث رئیس جمهور موقت امور ذیل را انجام داده نمی تواند:
۱- تعدیل قانون اساسی.
۲- عزل وزرا.
۳- مراجعه به آرای عامه.
معاونین رئیس جمهور می توانند مطابق به احکام این قانون اساسی خود را به ریاست جمهوری کاندید نمایند.
در صورت غیاب رئیس جمهور،‌ وظایف معاون اول توسط رئیس جمهور تعیین می گردد.
مادۀ شصت و هشتم:
هرگاه یکی از معاونین رئیس جمهور استعفاء و یا وفات نماید عوض وی شخص دیگری توسط رئیس جمهور به تأیید ولسی جرگه تعیین میگردد.
در صورت وفات همزمان رئیس جمهور و معاون اول وی، بالترتیب معاون دوم، رئیس مشرانو جرگه، رئیس ولسی جرگــه و وزیر خارجه یکی بعد دیگری مطابق به حکم مندرج مادۀ شـصت و هفتم این قانون اساسی وظـایف رئـیس جمور را به عده میگیرد.
مادۀ شصت و نهم:
رئیس جمهور در برابر ملت و ولسی جرگه مطابق به احکام این مادۀ مسئول می باشد.اتهام علیه رئیس جمهور به ارتکاب جرایم ضد بشری، خیانت ملی یا جنایت، از طرف یک ثث کل اعضای ولسی جرگه تـقـاضا شده می تواند. در صورتیکه این تـقـاضا از طرف دو ثلث کل آرای ولسی جرگه تــائید گردد،‌ ولسی جرگه در خلال مدت یک ماه لویه جرگه را دایر می نماید.
هرگاه لویه جرگه اتهام منسوب را به اکثریت دو ثلث آرای کل اعضا تصویب نماید، رئیس جمهور از وظیفه منفصل و موضوع به محکمۀ خاص محول میگردد. محکمۀ خاص متشکل است از رئیس شرانو جرگه، سه نفر از اعضای ولسی جرگه و سه نفر از اعضای ستره محکمه به تعیین لویه جرگه، اقامۀ دعوی توسط شخصـی که از طرف لویه جرگه تعیین می گردد صورت میگیرد.
در این حالت احکام مندرج مادۀ شصت و هفتم این قانون اساسی تطبیق می گردد.
مادۀ هفتادم:
معاش و مصارف رئیس جمهور تـوسط قانون تنظیم می گردد.
رئیس جمهور بعد از ختم دوره خدمت، به استثنای حالت عزل، برای بقیه مدت حیات از حقوق مالی دوره ریاست جمهوری مطابق به احکام قانون مستفید می شود.
فصل چهارم
حکومت
مادۀ هفتاد و یکم
حکومت متشکل است از وزرا که تحت ریاست رئیس جمهور اجرای وظیفه می نمایند. تعداد وزرا و وظایف شان توسط قانون تنظیم می گردد.
مادۀ هفتاد و دوم
شخصی که به حیث وزیر تعیین می شود واجد شرایط ذیل می باشد:
۱- تنها حامل تابعیت افغانستان باشد.
هرگاه کاندید وزرات تابعیت کشور دیگری را نیز داشته باشد،
ولسی جرگه صلاحیت تأیید و یا رد آنرا دارد.
۲- دارای تحصیلات عالی،‌ تجربه کاری و شهرت نیک باشد.
۳- سن وی از سی و پنج سال کمتر نباشد.
۴- از طـــرف محکمه به ارتکاب جرایم ضــــد بشری،‌ جنایت و یا حرمان از حقوق مدنی محکوم نشده باشد.
مادۀ هفتاد و سوم
وزرا می توانند از اعضای شورای ملی یا خارج از آن تعیین شوند.
هرگاه عضو شورای ملی به حیث وزیر تعیین شود، عضویت خود را در شورى از دست میدهد و در عوض وی شخص دیگری مطابق به حکم قانون تعیین میگردد.
مادۀ هفتاد و چهارم
وزرا قبل از تصدی وظیفه حلف آتی را به حضور رئیس جمهور، به جا می آورند:
بسم الله الرحمن الرحیم
“به نام خداوند بزرگ (ج) سوگند یاد می کنم که دین مقدس اسلام را حمایت، قانون اساسی و سایر قوانین افغانستان را رعایت، حقوق اتباع را حفاظت و از استقلال، تمامیت ارضی و وحدت ملی مردم افغانستان حراست کنم و در همه اعمال خـود خداوند (ج) را حاضـر دانسته، وظایف محولـه را صادقانه انجام دهـم. “
مادۀ هفتاد و پنجم:
حکومت دارای وظایف ذیل می باشد:
۱- تعمیل احکام این قانون اساسی و سایر قوانین و فیصله های قطعی محاکم.
۲- حفظ استقلال، دفاع از تمامیت ارضی و صیانت منافع و حیثیت افغانستان در جامعه بین المللی.
۳- تأمین نظم و امن عامه و از بین بردن هر نوع فساد اداری.
۴- ترتیب بودجه، تنظیم وضع مالی دولت و حفاظت دارایی عامه.
۵- طرح و تطبیق پروگرام های انکشافی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تکنالوژیکی.
۶- ارائه گزارش به شورای ملی در ختم سال مالی درباره امور انجام شده و پروگرام های عمدۀ سالی مالی جدید.
۷- انجام سایر وظایفی که به موجب این قانون اساسی و قوانین دیگر از وظایف حکومت دانسته شده است.
مادۀ هفتاد و ششم
حکومت برای تطبیق خطوط اساسی سیاست کشور و تنظیم وظایف خود مقررات وضع و تصویب می کند. این مقررات باید مناقض نص یا روح هیچ قانون نباشد.
مادۀ هفتاد و هفتم:
وزرا وظایف خود را به حیث آمرین واحدهای اداری در داخل حدودی که این قانون اساسی و سایر قوانین تعیین می کند، اجرا می نمایند.
وزرا از وظایف مشخصۀ خود نزد رئیس جمهور و ولسی جرگه مسئولیت دارند.
مادۀ هفتاد و هشتم:
هرگاه وزیر به ارتکاب جرایم ضد بشری، خیانت ملی و یا سایر جرایم متهم گردد،‌ قضیه با رعایت مادۀ یکصد و سی و چهارم این قانون اساسی به محکمۀ خاص محول میگردد.
مادۀ هفتاد و نهم
حکومت می تواند در حالت تعطیل ولسی جرگه در صورت ضرورت عاجل، به استثنای امور مربوط به بودجه و امور مالی، فرامین تقنینی را ترتیب کند.
فرامین تقنینی بعد از توشیح رئیس جمهور حکم قانـون را حایز می شود. فرامین تقنینی باید در خلا ل سی روز
از تاریخ انعقاد نخستین جلسه شورای ملـی به آن تقدیم شود و در صورتی که از طرف شورای ملی رد شود، از اعتبار ساقط میگردد.
مادۀ هشتادم:
وزرا نمی توانند در زمان تصدی وظیفه از مقام خود به ملحوظات لسانی، سمتی،‌ قومی، مذهبی و حزبی استفاده نمایند.
فصل پنجم
شورای ملی
مادۀ هشتاد ویکم:
شورای ملی دولت جمهوری اسلامی افغانستان به حیث عالی ترین ارگان تقنینی مظهر اراده مردم آن است و از قاطبه ملت نمایندگی می کند.
هر عضو شورى در موقع اظهار رای،‌ مصالح عمومی و منافع علیای مردم افغانستان را مدار قضاوت قرار می دهد.
مادۀ هشتاد و دوم
شورای ملی متشکل از دو مجلس:‌ ولسی جرگه و مشرانو جرگه می باشد.
هیچ شخص نمی تواند در یک وقت عضو هر دو مجلس باشد.
مادۀ هشتاد سوم:
اعضای ولسی جرگه توسط مردم از طریق انتخابات آزاد، عمومی، سری و مستقیم انتخاب می گردند.
دوره کار ولسی جرگه به تاریخ اول سرطان سال پنجم، بعد از اعلان نتایج انتخابات به پایان می رسد و شورای جدید به کار آغاز می نماید.
انتخابات اعضای ولسی جرگه در خلال مدت سی الی شصت روز قبل از پایان دوره ولسی جرگه برگزار می گردد.
تعداد اعضای ولسی جرگه بـه تناسب نفوس هر حوزه حداکثر دو صدو پنجاه نفر می باشد.
حوزه های انتخاباتی و سایر مسایل مربوط به آن در قانون انتخابات تعیین می گردد.
در قانون انتخابات باید تدابیری اتخاذ گردد که نظام انتخاباتی، ‌نمایندگی عمومی و عادلانه را برای تمام مردم کشور تأمین نماید و به تناسب نفوس از هر ولایت طور اوسط حداقل دو وکیـل زن در ولسی جرگه عضویت یابد.
مادۀ هشتاد و چهارم:
اعضای مشرانو جرگه به ترتیب ذیل انتخاب و تعیین می شوند:
۱- از جمله اعضای شورای هر ولایت،‌ یک نفر به انتخاب شـورای مربوط برای مدت چهار سال.
۲- از جمله اعضای شورا های ولسوالیهای هر ولایت، یک نفر به انتخاب شوراهای مربوط برای مدت سه سال.
۳- یک ثلث باقی مانده از جمله شخصیت های خبیر و با تجربه به شمول دو نفر از نمایندگان معلولین و معیوبین و دو نفر از نمایندگان کوچی ها به تعیین رئیس جمهور برای مدت پنج سال.
رئیس جمهور تعداد پنجاه فیصداز این اشخاص را ازبین زنان تعیین می نماید.
شخصی که به حیث عضو مشرانو جرگه انتخاب می شود، عضویت خود را در شورای مربوطه از دست داده، به عوض او شخص دیگری مطابق به احکام قانون تعیین میگردد.
مادۀ هشتاد و پنجم:
شخصی که به عضویت شورای ملی کاندید یا تعیین می شود، علاوه بر تکمیل شرایط انتخاب کنندگان واجد اوصاف ذیل می باشد:
۱- تبعۀ افغانستان بوده یا حداقل ده سال قبل از تاریخ کاندید یا تعیین شدن تابعیت دولت افغانستان را کسب کرده باشد.
۲- از طرف محکمه به ارتکاب جرایم ضد بشری، جنایت و یا حرمان از حقوق مدنی محکوم نشده باشد.
۳- اعضـای ولسی جرگه سن بیست و پنج سالگــی را در روز کاندید شدن و اعضای مـشرانو جـرگــه سن سی و پنج سالگـی را در روز کاندید یا تعیین شدن تکمیل کرده باشند.
مادۀ هشتاد و ششم:
وثایق انتخاباتی اعضای شورای ملی توسط کمیسیون مستقل انتخابات مطابق به احکام قانون تدقیق می گردد.
مادۀ هشتاد و هفتم:
هر یک از دو مجلس شورای ملی، در آغاز دوره کار، یک نفر از اعضای خود را به حیث رئیس برای یک دوره تقنینیه و دو نفر را به حیث نایب اول و نایب دوم و دو نفر را به حیث منشی و نایب منشی برای مدت یکسال انتخاب می کند.
این اشخاص هیئت اداری ولسی جرگه و مشرانو جرگه را تشکیل می دهند.
وظـــایف هیئت اداری در اصول وظایف داخلی هر مجلس تعیین می شود.
مادۀ هشتاد و هشتم:
هر یکی از دو مجلس شورای ملی برای مطالعه موضوعات مورد بحث، بر طبق اصول وظایف داخلی، کمیسیون ها تشکیل می دهد.
مادۀ هشتاد و نهم:
ولسی جرگه صلاحیت د ارد به پیشنهـاد یک ثلث اعضا، جهت بررسی ومطالعۀ اعما ل حکومت،‌ کمیسیون خاص تعیین نماید.
ترکیب و طرز العمل این کمیسیون در اصول وظایف داخلی ولسی جرگه تنظیم می گردد.
مادۀ نودم:
شورای.ملی.دارای.صلاحیتهای.ذیل میباشد:
۱- تصویب، تعدیل یا لغو قوانین و یا فرامین تقنینی.
۲- تصویب پروگرامهای انکشافی اجتماعی، فرهنگی،‌ اقتصادی وتکنالوژیکی.
۳- تصویب بودجۀ دولتی و اجازه اخذ یا اعطای قرضه.
۴- ایجاد واحدهای اداری، تعدیل و یا الغای آن.
۵- تصدیق معاهدات و میثاقهای بین المللی یا فسخ الحاق افغانستان به آن.
۶- سایر صلاحیتهای مندرج این قانون اساسی.
مادۀ نود و یکم:
ولسی جرگه دارای صلاحیتهای اختصاصی ذیل می باشد:
۱- اتخاذ تصمیم در مورد استیضاح از هر یک از وزرا مطابق به حکم مادۀ نود و دوم این قانون اساسی.
۲- اتخاذ تصمیم راجع به پروگرامهای انکشافی و بودجۀ دولتی.
۳- تائید یا رد مقرریها مطابق به احکام این قانون اساسی.
مادۀ نود و دوم:
ولسی جرگه به پیشنهاد بیست فیصد کل اعضا، می تواند از هر یک از وزرا استیضاح به عمل آورد.
هرگاه توضیح ارائه شده قناعت بخش نباشد، ولسی جرگه موضوع رای عدم اعتماد را بررسی می کند.
رای عدم اعتماد از وزیر باید صریح، مستقیم و بر اساس دلایل مؤجه باشد. این رای به اکثریت ارای کل اعضای ولسی جرگه صادر میگردد.
مادۀ نود و سوم:
هر یک از کمیسیونهای هر دو مجلس شورای ملی می تواند از هر یک از وزرا در موضوعا ت معین سوال نماید.
شخصی که از او سوال به عمل آمده، می تواند جواب شفاهی یا تحریری بدهد.
مادۀ نود و چهارم:
قانون عبارت است از مصوبه هر دو مجلس شورای ملی که به توشیح رئیس جمهور رسیده باشد، مگر اینکه در این قانون اساسی طور دیگری تصریح گردیده باشد.
در صورتیکه رئیس جمهور با مصوبۀ شورای ملی موافقه نداشته باشد می تواند آنرا در ظرف پانزده روز از تاریخ تقدیم با ذکر دلایل به ولسی جرگه مسترد نماید.
با سپری شدن این مدت و یا در صورتی که ولسی جرگه آنرا مجدداً با دو ثلث آرای کل اعضا تصویب نماید، مصوبه توشیح شده محسوب و نافذ میگردد.
مادۀ نود وپنجم:
پیشنهاد طرح قانون از طرف حکومت یا اعضای شورى و در ساحه تنظیم امور قضایی از طرف ستره محکمه توسط حکومت صورت گرفته می تواند.
پیشنهاد طرح قانون در مورد بودجه و امور مالی صرف از طرف حکومت صورت میگیرد.
مادۀ نود و ششم
هرگاه پیشنهاد طرح قانون‌ حاوی تکلیف جدید یا تنقیص در عایدات دولت باشد، به شرطی در فهرست کار داخل مـی شود که در متن پیشنهاد،‌ مدرک جبران نیز پیش بینی شده باشد.
مادۀ نود و هفتم:
پیشنهاد طرح قانون از طرف حکومت نخست به ولسی جرگه تقدیم می گردد.
ولسی جرگه پیشنهاد طرح قانون را،‌ به شمول بودجه و امور مالی و پیشنهاد اخذ و یا اعطای قرضه را، بعد از بحث به صورت یک کل تصویب یا رد می کند.
ولسی جرگه نمی تواند طرح پیشنهاد شده را بیش از یک ماه به تاخیر اندازد.
ولسی جرگه طرح قانون پیشنهاد شده را بعد از تصویب به مشرانو جرگه می سپارد.
مشرانو جرگه د رظرف پانزده روز در مورد آن تصمیم اتخاذ می کند.
شورای ملی به اتخاذ تصمیم در مورد طرح قوانین، معاهدات و پروگرامهای انکشافی دولت که به اساس پیشنهاد حکومت ایجاب رسیدگی عاجل را نماید اولویت می دهد.
هرگاه پیشنهاد طرح قانون از طرف ده نفر از اعضای یکی از دو مجلس صورت گیرد، بعد از تأیید یک پنجم اعضای
مجلسی که پیشنهاد به آن ارائه شده است‌، در فهرست کار آن مجلس داخل میگردد.
مادۀ نود و هشتم:
بودجۀ دولت و پروگرام انکشافی حکومت از طریق مشرانو جرگه توام با نظریه مشورتی آن به ولسی جرگه تقدیم
می شود.
تصمیم ولسی جرگه بدون ارائه به مشرانو جرگه بعد از توشیح رئیس جمهور نافذ شمرده می شود.
هرگاه نظر به عواملی تصویب بودجه قبل از آغاز سال مالی صورت نگیرد، تا تصویب بودجه جدید، بودجۀ سال گذشته تطبیق میگردد.
حکومت در خلا ل ربع چهارم سال مالی، بودجه سال آینده را با حساب اجمالی بودجه سال جاری به شورای ملی تقدیم می نماید. حساب قطعی بودجه سال مالی قبل، در خلا ل مدت شش ماه سال آینده، مطابق به احکام قانون، به شورای ملی تقدیم میگردد.
ولسی جرگه نمی تواند تصویب بودجه را بیش از یکماه و اجازه اخذ و یا اعطای قرضه را که شامل بودجه نباشد، بیش از پانزده روز به تأخیر اندازد.
هرگاه ولسی جرگه در این مدت راجع به پیشنهاد اخذ و یا اعطای قرضه تصمیم اتخاذ نکند، پیشنهاد تصویب شده محسوب میگردد.
مادۀ نود و نهم:
در صورتی که در اجلاس شورای ملی، بودجه سالانه یا پروگرام انکشافی یا موضوع مربوط به امنیت عامه،تمامیت ارضی و استقلال کشور مطرح باشد مدت اجلاس شورى قبل از تصویب آن خاتمه یافته نمی تواند.
مادۀ صدم:
هرگاه مصوبۀ یک مجلس از طرف مجلس دیگر رد شود،‌ برای حل اختلاف هیئت مخلتط به تعداد مساوی از اعضای هر دو مجلس تشکیل می گردد.
فیصله هیئت بعد از توشیح رئیس جمهور، ‌نافذ شمرده میشود.
در صورتیکه هیئت مختلط نتواند اختلاف نظر را رفع کند، مصوبه رد شده به حساب می رود. در این حالت ولسی جرگه می تواند در جلسۀ بعدی آنرا با دو ثلث آرای کل اعضا تصویب کند. این تصویب بدون ارائه به مشرانو جرگه بعد از توشیح رئیس جمهور نافذ شمرده می شود.
مادۀ یکصد و یکم:
هیچ عضو شورای ملی به علت رای یا نظریه ای که در هنگام اجرای وظیفه ابراز می دارد مورد تعقیـب عدلی قرار نمی گیرد.
مادۀ یکصد و دوم:
هرگاه عضو شـورای ملی به جــرمی متهم شـود،‌ مامور مسئول از موضوع به مجلسی که متهم عضو آن اسـت اطلاع می دهد و متهم تحـت تعقیب عدلی قرار گرفته می تواند.
در مورد جرم مشهود، مامور مسئول می تواند متهم را بدون اجازه مجلسی که او عضو آن می باشد تحت تعقیب عدلی قرار دهد و گرفتار نماید.
در هر دو حالت، هرگاه تعقیب عدلی قانـــونــاً ‌توقیف را ایجاب کند،‌ مامور مسئول مکلــف است موضوع را بلا فـــاصله به اطلاع مجلس مربوط برساند وتصویب آنرا حاصل نماید.
اگر اتهام در هنگام تعطیل شورى صورت بگیرد، اجازۀ ‌گرفتاری یا تــوقیف از هیئت اداری مجلس مربوط حاصل می گردد و موضوع به نخستین جلسه مجلس مذکور جهت اخذ تصمیم ارائه می شود.
مادۀ یکصد وسوم:
وزرا می توانند در جلسات هریک از دو مجلس شورای ملی اشتراک ورزند.
هر مجلس شورای ملی می تواند حضور وزرا را درجلسۀ خود مطالبه کند.
مادۀ‌ یکصدو چهارم:
هر دومجلس شورای ملی در وقت واحد به صورت جداگانه جلسه می کنند.
جلسات هردو مجلس در موارد ذیل می تواند به طور مشترک دایر شود:
١- در موقعی که دورۀ تقنینیه یا اجلاس سالانه از طرف رئیس جمهور افتتاح می گردد.
٢- در صورتیکه رئیس جمهور ضروری تشخیص دهد.
رئیس ولسی جرگه، ‌از جلسات مشترک شورای ملی ریاست می نماید.
مادۀ یکصدوپنجم:
جلسات شورای ملی علنی می باشد مگر اینکه رئیس مجلس یا حد اقل ده نفر از اعضای شورای ملی، سری بودن آنرا درخواست نمایند و مجلس این درخوست را بپذیرد.
هیچ شخصی نمی تواند عنفاً به مقر شورای ملی داخل شود.
مادۀ یکصد و ششم:
نصاب هر یک از دو مجلس شورای ملی، هنگام رای گیری با حضور اکثریت اعضا تکمیل می گردد و تصامیم آن با اکثریت آرای اعضا ی حاضر اتخاذ می شود، مگر در مواردی که این قانون اساسی طور دیگری تصریح
نموده باشد.
مادۀ یکصد و هفتم:
شورای ملی در هر سال دو اجلاس عادی دایر می کند.
مدت کار هر دو اجلاس شورای، در هر سال نه ماه می باشد.‌ در صورت ایجاب، شورى می تواند این مدت را تمدید کند.
جلسات فوق العاده شورای در ایام تعطیل به امر رئیس جمهور دایر شده می تواند.
مادۀ یکصد و هشتم:
در حالات وفات، استعفا و عزل عضو شورای ملی و یا معلولیت یا معیوبیتی که به طور دایم مانع اجرای وظیفه گردد، تعیین نماینده جدید برای مدت باقـی مانده دورۀ تقنینـه،‌ مطابق به احـکام قانون صورت میگیرد.
امور مربوط به حضور و غیاب اعضای شورای ملی در اصول وظایف داخلی تنظیم می گردد.
مادۀ یکصد ونهم:
پیشنهاد تعدیل قانون انتخابات، در یک سال اخیر دورۀ تقنینیه در فهرست کار شورای ملی داخل شده نمی تواند.
فصل ششم
لویه جرگه
مادۀ یکصد و دهم:
لویه جرگه عالی ترین مظهر اراده مردم افغانستان می باشد.
لویه جرگه متشکل است از:
۱- اعضای شورای ملی.
۲- رؤسای شوراهای ولایات و ولسوالیها.
وزرا، رئیس و اعضای ستره محکمه و لوی
څارنوال می توانند در جلسات لویه جرگه بدون حق رای اشتراک ورزند.
مادۀ یکصد و یازدهم
لویه جرگه در حالات ذیل
دایر میگردد:
۱- اتخاذ تصمیم در مورد مسایل مربوط به استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و مصالح علیای کشور.
۲- تعدیل احکام این قانون اساسی.
۳- محاکمه رئیس جمهور مطابق به حکم مندرج مادۀ شصت و نهم این قانون اساسی.
مادۀ یکصدو دوازدهم:
لویه جرگه در اولین جلسه، از میان اعضا یک نفر را به حیث رئیس و یک نفر را به حیث معاون و دو نفر را به حیث منشی و نایب منشی انتخاب می کند.
مادۀ یکصد و سیزدهم
نصاب لویه جرگه هنگام رای دهی، با حضور اکثریت اعضا تکمیل میگردد.
تصامیم لویه جرگه، جز در مواردی که در این قانون اساسی صریحاً ذکر گردیده،‌ با اکثریت آرای کل اعضا اتخاذ میگردد.
مادۀ یکصد و چهاردهم:
مباحثات لویه جرگه علنی می باشد مگر اینکه یک ربع اعضا سری بودن آنرا در خواست نمایند و لویه جرگه این درخواست را بپذیرد.
ماه یکصد و پانزدهم:
در هنگام دایر بودن لویه جرگه، احکام مندرج مواد یکصد و یکم و یکصد و دوم این قانون اساسی، در مورد اعضای آن تطبیق میگردد.
فصل هفتم
قضاء
مادۀ یکصد و شانزدهم
قوۀ قضائیه رکن مستقل دولت جمهوری اسلامی افغانستان می باشد.
قوۀ قضائیه مرکب است از یک ستره محکمه،‌ محاکم استیناف و محاکم ابتدائیه که تشکیلات و صلاحیت آنها توسط قانون تنظیم میگردد.
ستره محکمه به حیث عالیترین ارگان قضایی در راس قوۀ قضائیه جمهوری اسلامی افغانستان قرار دارد.
مادۀ یکصد و هفدهم:
ستره محکمه مرکب است از نه عضو که از طرف رئیس جمهور با تائید ولسی جرگه و با رعایت احکام مندرج فقرۀ آخر مادۀ پنجاهم و مادۀ یکصد و هجدهم این قانون اساسی در آغاز به ترتیب ذیل تعیین میگردند:
سه نفر برای مدت چهار سال، سه نفر برای مدت هفت سال و سه نفر برای مدت ده سال.
تعیینات بعدی برای مدت ده سال می باشد.
تعیین اعضا برای بار دوم جواز ندارد.
رئیس جمهور یکی از اعضا را به حیث رئیس ستره محکمه تعیین می کند.
اعضای ستره محکمه به استثنای حالت مندرج مادۀ یکصد و بیست و هفتم این قانون اساسی، تا ختم دورۀ خدمت از وظایف شان عزل نمی شوند.
مادۀ یکصد و هجدهم:
عضو ستره محکمه واجد شرایط ذیل می باشد:
۱- سن رئیس و اعضا در حین تعیین از چهل سال کمتر نباشد.
۲- تبعه افغانستان باشد.
۳- در علوم حقوقی و یا فقهی تحصیلات عالی و در نظام قضایی افغانستان تخصص و تجربۀ کافی داشته باشد.
۴- دارای حسن سیرت و شهرت نیکباشد.
۵- از طرف محکمه به ارتکاب جرایم ضد بشری، جنایت و یا حرمان از حقوق مدنی محکوم نشده باشد.
۶- در حال تصدی وظیفه در هیچ حزب سیاسی عضویت نداشته باشد.
مادۀ یکصد و نزدهم:
اعضای ستره محکمه قبل از اشغال وظیفه، حلف آتی را در حضور رئیس جمهور به جا می آورند:
بسم الله الرحمن الرحیم
“به نام خداوند بزرگ(u) سوگند یاد می کنم که حق و عدالت را بر طبق احکام دین مقدس اسلام، نصوص این قانون اساسی و سایر قوانین افغانستان تأمین نموده،‌ وظیفه قضاء را با کمال امانت صداقت و بی طرفی اجرا نمایم.”
مادۀ یکصد و بیستم:
صلاحیت قوه قضائیه شامل رسیدگی به تمام دعاویی است که از طرف اشخاص حقیقی یا حکمی، به شمول دولت، به حیث مدعی یا مدعی علیه در پیشگاه محکمه مطابق به احکام قانون اقامه شود.
مادۀ یکصد و بیست و یکم
بررسی مطابقت قوانین، فرامین تقنینی، معاهدات بین الدول و میثاق های بین المللی با قانون اساسی و تفسیر آنها بر اساس تقاضای حکومت و یا محاکم، ‌مطابق به احکام قانون از صلاحیت ستره محکمه می باشد.
مادۀ یکصد و بیست و دوم:
هیچ قانون نمی تواند در هیچ حالت، قضیه یا ساحه یی را از دایره صلاحیت قوۀ قضائیه به نحوی که در این فصل تحدید شده،‌ خارج بسازد و به مقام دیگر تفویض کند.
این حکم مانع تشکیل محاکم خاص مندرج مواد شصت و نهم،‌ هفتاد وهشتم و یکصد و بیست و هفتم این قانون اساسی و محاکم عسکری در قضایای مربـوط به آن نمیگردد.
تشکیل و صلاحیت این نوع محاکم توسط قانون تنظیم میگردد.
مادۀ یکصد و بیست و سوم:
با رعایت احکام این قانون اساسی،‌ قواعد مربوط به تشکیل، صلاحیت و اجراآت محاکم و امور مربوط به قضات
توسط قانون تنظیم میگردد.
مادۀ یکصد و بیست و چهارم:
در مورد مامورین و سایر کارکنان اداری قوۀ قضائیه، احکام قوانین مربوط به مامورین و سایر کارکنان اداری دولت نافذ می باشد ولی تقرر، انفکاک، ترفیع، تقاعد، ‌مجازات و مکافات شان توسط ستره محکمه مطابق به احکام قانون صورت میگیرد.
مادۀ یکصد و بیست و پنجم:
بودجۀ قوۀ قضائیه به مشورۀ حکومت از طرف ستره محکمه ترت

Want your practice to be the top-listed Law Practice in Kabul?
Click here to claim your Sponsored Listing.

Category

Telephone

Website

Address

Kabul
Other Legal Services in Kabul (show all)
شرکت خدمات مشورتی حقوقی سالار Salar Legal Consultancy Services Co شرکت خدمات مشورتی حقوقی سالار Salar Legal Consultancy Services Co
سرک شورا، مرکز تجارتی امیر مقابل خالد ارسلان ټاور
Kabul

شرکت خدمات حقوقی سالار جهت ارایه مشوره های حقوقی، اجرای وکالت و پیشبرد دعاوی، ترتیب اسناد، انجام تحقی

دفتر خدمات حقوقی دارالوکاله نجیب الله فیصل دفتر خدمات حقوقی دارالوکاله نجیب الله فیصل
ناحیه ششم شهر کابل-جاده فیض محمد کاتب(سرک چهار قلعه چهارده/جوار دروازه لوی حارنوالی/سرکت خدمات حقوقی و مشورتی راهیان حق
Kabul, 0093

Nekan kabul Nekan kabul
P**e Sorhk/market Meli/#40
Kabul

"EDUCATE INEXPENSIVE WITH BETTER QUALITY" Nekan Kabul have years of experience in best quality and i

Najeebullah Faizi Legal Services"دارالوکاله نجیب الله "فیضی Najeebullah Faizi Legal Services"دارالوکاله نجیب الله "فیضی
Kabul, 0702009073

هدف ما تحقق عدالت است

Ezhar Ezhar
Kabul

يادداښت دغه پاڼه دجالبو اسلامى معلوماتو دشريکولو په ني

Top1 International Group Top1 International Group
House#604, Street#6, Taimani
Kabul, 26000

Our services are for all of you. Service, support, consent

Nahez Legal Consulting Services Nahez Legal Consulting Services
Kabul

NAHEZ is one of the legal institutions in Afghanistan, & known for its high-end solutions either in legal or consultancy services. Our priority & guaranty in providing legal servic...

Afghan Judex Afghan Judex
B-15, AIB Plaza, Shahr-e Naw, Kabul-Afghanistan
Kabul, 1003

A Full Service Law Firm

Masnad IP Masnad IP
Ansori Street
Kabul

MASNAD IP is a specialist trademarks law firm in Afghanistan. It exists to help individuals and busi

برنامه آموزشی آمادگی ستاژران برنامه آموزشی آمادگی ستاژران
Kabul, 1003

این‌برنامه؛ به‌منظور آماده‌سازی متقاضیان عبور از ام?