مکتب راهیان کهکشان
ما به یک نسل آگاه و متعهد می اندیشیم.
آگهی استخدام:
مکتب متوسط خصوصی راهیان کهکشان به یک تن استاد عربی وعلوم دینی از طبقه ذکور در تایم بعد از ظهر ضرورت دارد.
آدرس: شهرک اتفاق، سرک پایین و ایستگاه آخر.
شماره تماس:۰۷۷۸۰۳۵۸۱۲
آگهی استخدام!
درخواست همکاری!
سمینار روشهای نوین تدریس
مکتب خصوصی راهیان کهکشان به پیشواز سال جدید تعلیمی۱۴٠۲ و برای تقویت فنون و مهارتهای آموزگاری، سمینار دو روزه روشهای نوین تدریس را برگزار میکند.
علاقهمندان محترم میتوانند در این سمینار اشتراک نمایند.
آدرس: جاده شهید مزاری، شهرک اتفاق، سرک پایین، ایستگاه آخر
زمان شروع سمینار: یکشنبه، ۲۸حوت ۱۴۰۱ از ساعت ۲ الی ۴ بجه بعد از ظهر
تماس باما: 0776002920 / 0765711430
آگاهی!
مکتب خصوصی راهیان کهکشان افتخار دارد که به عنوان یک نهاد آموزشی و تربیتی با اعتبار، فعالیتهای سال تعلیمی ۱۴۰۲هش خود را با اساتید متعهد، با تجربه و مسلکی آغاز مینماید.
مدیریت کارا، هماهنگی دوامدار و موثر مسئولان این مکتب با والدین گرامی دانشآموزان و تلاش همیشگی اساتید، عناصر مهم در جهت رشد استعدادها و موفقیت دانشآموزانِ عزیز ما بوده اند.
لذا، با توکل به خداوند پاک و آرزوی درخشش بیشتر نونهالان و دانشآموزان عزیز، به اطلاع میرسانیم که برای جذب دانشآموزانِ جدید در سال تعلیمی ۱۴۰۲هش ثبت نام آغاز گردیده است.
نامهای به معلم
از طرف: جمیله احمدی، دانشآموز صنف چهارم اناث
در برنامه صبحگاهی بخوانش گرفته شد
معلم عزیزم، سلام!
امیدوارم سختی های زنده گی، اذیت های کودکانه ای من، لبخند و شادمانی را از لبانت نه ربوده باشد.
در کنار زحمت های بسیاری که روزانه درصنف برایت دارم، این بار نیز با این نوشته می خواهم کلافه ات کنم. امیدوارم با حوصله مندی نامه ام را بخوانی و به حرفهایم گوش دهی!
معلم مهربانم!
من یک دخترم. من یک دانش آموزم. و من یک زنم. وجود لطیف و نازک من شاهد تند بادها و طوفان های شدید زمانه بوده است. تنم از تیر های بی رحم زندگی شکاف ها برداشته است. وجود من تابلوی از زخم های زندگی است. پیکر من صفحه یادگار داغ های زندگی است. از نیش زبان های پسران خیابانی گرفته تا سوزاندن وجودم در شهرها و سنگسار کردنم در صحراها.
گاهی بینی ام را بریدن و گاهی گلویم را. گاهی زنده به گورم کردند و گاهی آتش زد مکتبم را.
من هستم و کوله باری از درد و رنج که روزگار برایم به ارمغان آورده است. اما هرچه فکر می کنم دلیل آن را نمی دانم. واقعا نمی دانم. چرا من؟ چرا یک دختر؟ معلم خوبم! تو برایم ماجرا را تعریف کن واقعا چرا؟
تو خود شاهدی. من و دختران مثل من بیشتر از پسران درس می خوانیم. بهتر از آنها کارخانگی های خود را انجام می دهیم. آرام تر از آنها در صنف می نشینیم. منظم تر از آنها به مکتب حاضر می شویم. با انگیزه تر از آنها کتاب و قلم بر می داریم. ولی در هرجای آنها پیشتر از ما هستند. دروازه مکتب زودتر از ما به روی آنها باز می شوند. در خانه بیشتر آنها تشویق می شوند. در مسیر راه آنها جلوتر از ما هستند. اما فقط به این باور دارم که در نزد تو ما برابر هستیم. باور دارم که تو همگی ما را در یک چشم می بینی.
من واقعا نسبت به پسران حسادت ندارم ولی این حقم است که سوال کنم چرا؟ این حقم است که بپرسم چرا؟
معلم خوبم!
خوب بخاطر دارم که در صنف چگونه تشویق مان می کنی و انگیزه می دهی. ولی باور کن سخت است روی این همه واقعیت های روشن تر از خورشید چشم ببندم و به این خیال باشم که این روزهای سخت می گذرد. من یک دخترم. هرچند به ظاهر مقاوم و سخت کوش به نظر می رسم، اما به سادگی میشکنم. آب می شوم و فرو می ریزم.
اما گذشته از تمام این ناامیدی های که اطرافم را گرفته، به تنها این دلخوشم که حضور تو را در بخشی از زندگی خود دارم.
به این دلخوشم که هستی و هنوز ادامه می دهی. این تسکینم می کند که تو ای معلم هنوز پای تخته میایی و درس می دهی. این شاید تنها راهی باشد که تاریخ فردای ما روشن تر از امروز، عادلانه تر از امروز و آرام تر از امروز رقم بخورد.
ای معلم!
کارتو شاید تنها راهی باشد که در فردا خواهران ما با حسرت ها و بی عدالتی های امروز من زندگی نکنند. پس بیا ادامه بدهیم! نه تو خسته شو و نه من تنبل می شوم. نه تو بی حوصله شو و نه من بازی گوش می شوم. این قول را من از طرف خود. از طرف یک دانش آموز و از طرف یک دختر برایت می دهم. اینک تو برایم یک قول معلم گونه بده تا با دل جمع به صنفم بروم.
آغاز این هفته؛
چند تصویر از دانش آموزان دوره آمادگی.
نامهای به شاگردان
به قلم: امین محمدی
شاگردان خوبم!
سلام، سلامی دربرابر تمام سلامهای که به نشانهای احترام و عشق هرازگاهی که سر میخوریم، تقدیم ام میکنید تا نپندارم که درس اخلاق و مهارت زندگی را خوب نیاموختهاید. امیدوارم زندگی شاگردی با بازیگوشیهای شاگردی، خوش بگذرد و اضطراب ارزیابیهای روزانه و تکالیف خانگی، کامتان را تلخ نهنماید. درحالی این نامه را مینویسم که در تاریکی مطلق نشسته ام و چشمانم به رقصیدن ستارگان آسمان گرم آمده است. اما چه پنهان، ذهنم درگیر عملکردهای من معلم دربرابر یک دانشآموز در طول روز است. به این فکر میکنم که تا چه میزان رفتارم در صنف با معیار یک معلم واقعی همخوانی دارد. به این می اندیشم که تا چه حد از عهده موضوع درس در صنف میبرایم. و دها پرسش که یک معلم مسئول با آنها همواره کلنجار میرود.
خوب راستش، در جایی بدی از تاریخ و گوشهای تاریکی از زمین گیر کرده ایم. سرنوشت ما زندگی ما را اینچنین نقش چیده است. درقاموس زندگی تعلیمی ما، کلمههای جا گرفته است که از آن متنفریم. فرهنگ و شیوههای پیش روی ما است که من را وادار به گرفتن چوب و چماق کرده و از شما آدمهای لجباز ساخته است. خود میدانید که ورق ورق کتابهای تان بار منفی دارد. در ریاضی، بجای جمع کردن دو دانه عشق، مجبوریم چهار دانه مرمی را جمع کنیم. در تفریق اما برعکس است؛ بجای کم کردن نفرتها میگوید دو دانه گل از سه دانه گل که کم شود، چند دانه گل باقی میماند. در ضرب اما، هیچ وقت نمیگوید که دوستیها را ضرب بزنید. در تقسیم، قسمت کردن مهربانی را نمیآموزیم، بجایآن بدی تقسیم میشود. کتابهای روی دستهای تان اند که به هیچ وجه مناسب شما نیست.
ولی حقیقت این است که نباید از کشوری که هنوز حتی قدم اول ملت سازی نبرداشته است، سیستم آموزشی معیاری یا مواد درسی خوب انتظار داشت. من که گفتم که از چانس بد ما در بدجای گیر کرده ایم.
شاگردان خوبم!
آنچه گفتم گوشهای از واقعیتهای اند که هم من و هم شما و هم بسیاری با آن روبرو هستیم؛ اما با اطمنان میگویم که شما برای امروز و برای این شرایط نیستید و نباید باشید. تک تک شما باید آدم مطلوب برای فردای مطلوب باشید. خوب روشن است. وقتی به چهرههای تان مینگرم، این حقیقت تداعی میکند که آینده ایدیال و زندگی به مفهوم درست آن با دستان شما رقم خواهد خورد: زندگیای که در آن ترس و نفرت، حذف و تحقیر نباشد.
و اما نباید فراموش کنید که شما در بستر امروز و از همین اکنون باید ساخته شوید. تصمیمهای امروز شما، قلم زدن و کتاب خواندن امروز شما، رفتار و عملکرد امروز شما و تمام آنچه را شما امروز به عنوان یک شاگرد از خود به نمایش میگذارید، شخصیت فردای تان را میسازد.
شاگردان خوبم!
میخواهم که پیش از هرچیزی زندگی را بیاموزید. بدانید و دقیقا در این مورد بیندیشید که درس خواندن برای پیشرفت در مسیر زندگی خوب است اما کافی نیست. بیست گرفتن برای فعالیت های درسی تان خوب است اما بهتر نیست. در بین دیگر دانش آموزان اول شدن بهتر است اما عالی نیست. نظر دیگران را برای خود جلب کردن زیباست ولی خیلی زیبا و زیبای زیبا نیست. به بالاها رسیدن مفید است اما کاملا مفید و ثمربخش نیست و مقصد نهایی نیست.
می خواهم همیشه تبسم را ارزانی همه کس دارید و برای هر انسانی روی مهربانتان را گشوده دارید. خندیدن و خنداندن را هیچ وقت فراموش نکنید و دیگران بخندانید. میدانید، در واقع غم و گریه به طور طبیعی در مسیر حیات خودشان ما را پیدا می کنند؛ این خنده ها هستند که باید ما آنها را خلق کنیم و به وجود بیاوریم. از گذشته درس بگیرید و در حال تلاش کنید و متوجه آینده باشید و برایش برنامه ریزی کنید باید بدانید که این فرداها هستند که موفقیت ها را رقم خواهند زد؛ پس با تکیه بر گذشته و کوشیدن در حال، آینده را بسازید.
پیام عیدی
فرارسیدن عید سعید قربان را به تمام مردم مومن و متدین و بخصوص دانشآموزانِ مکتب راهیان کهکشان و خانوادههای گرامی شان تبریک و تهنیت گفته و آرزو میکنیم طاعات و عبادات شان قبول درگاه حق گردد.
عید قربان امسال را در حالی تجلیل میکنیم که مردم و شهروندان زیادی نیازمند کمک و دستگیری استند. مدیریت مکتب راهیان کهکشان در حد خود همیشه دلجویی و دستگیری خانوادههای فقیر را با حمایت از تعلیم و تربیت رایگان و یا تخفیفهای خاص برای فرزندان آنها، در کارنامه خود داشته و در سال جاری بیش از هر وقت دیگر به این امر اهتمام ورزیده است.
لذا، انتظار داریم که هرکس و در هر سطحی که توان همکاری با مردم را دارند، در این شرایط خطیر دستگیری مستمندان و فقرا را از یاد نبرند و متوجه مسئولیت انسانی و اسلامی شان در این زمینه باشند.
والسلام
مدیریت و اساتید مکتب خصوصی راهیان کهکشان
۱۴۰۱.۴.۱۸
Click here to claim your Sponsored Listing.
Category
Contact the university
Telephone
Website
Address
Kabul
KaRoute Mamourin, Beside Intercontinental Hotel Near Baghe Bala
Kabul, KARTEMAMOURIN,BAGHEBALA,KABUL
Kabul Polytechnic University Opened in 1963 with 240 students, after 1992 civil war it has badly dam
Shahid Mazari Road
Kabul, 1016
We advise Afghan applicants how to apply for foreign scholarships.