HabibiTabar
رخنامهی شخصی محمد امین حبیبیتبار
تجربهی حکومتداری در افغانستان!
در عصر «پساوستفالیا» و شگلگیری دولتهای ملی، حکومتداریها نیز شکل و شمایل دیگری به خود گرفتند و حکومت و حکومتداری بهعنوان مفاهیم بنیادین در علوم اجتماعی، دچار تکثر مفهومی و تحول معنایی شد و این روند، در عصر جهانیشدن چه بهعنوان «پروسهی طبیعی» و یا «پروژه غربی» تکامل یافت. بهعبارت دیگر، حکومت و حکومتداری دیگر بهمعنی محدود حکمراندن بر یک سرزمین نیست، بلکه حکومت به معنی مدرن کلمه، با ارائهی خدمات در خور افکار عمومی و رضایت شهروندان گره خورده است. اما تجربه حکومت و حکومتداری در افغانستان با فرازونشیبهای زیادی همراه بوده است؛ تا آنجا که همهای نظمهای سیاسی در قالب حکومتها در این کشور با فروپاشی روبهرو شده است؛ از شاهی مطلقه تا شاهی مشروطه در زمان امانالله خان، از پادشاهی بلندمدت ظاهرشاه تا جمهوری بدفرجام داوودخان، از حکومت چپیها تا حکومت مجاهدین، از امارت اسلامی دوره نخست تا نظام جمهوری که ترکیبی از ارزشهای لیبرالی و هنجارهای اسلامی بود تا دوره دوم امارت اسلامی، تجربههای است که هم در ادبیات سیاسی افغانستان موجود است و هم در تجربه عملی در نیمقرن اخیر حکومتداری در این کشور.
بیشتر در گفتوگوی با دکتر رمضان بشردوست، استاد حقوق و علوم سیاسی و نمایندهی پیشین مردم کابل در مجلس نمایندگان، بخوانید.
رهبری نظام کنونی باید ساختار حکومت را منطقیتر بسازد/عدم تأمین منافع سیاسی کشورها سد راه بهرسمیتشناسی شده است به این عقیده هستم که دنیا درست است دهکده است؛ اما در این دهکده، بعضیها بیرون از ده است؛ یعنی دهکده یک قلعهی بزرگ و فولادی است که دروازههای زرهی دارد.
قطر؛ کوچک اما با نفوذ!
«قطر کشوری کوچک است اما این روزها در صدر اخبار است؛ خصوصاً در این روزها شاید برای خیلیها این سوال ایجاد شده باشد که چگونه است که قطریها همواره از حماس دفاع کرده و همواره با این گروه رابطه داشتهاند اما هیچوقت تحت فشارهای بینالمللی قرار نگرفتهاند. درحالیکه تا اسم ایران به میان میآید، حماس ناگهان تبدیل به گروهی تروریستی میشود و ایران نیز به حمایت از گروهی تروریستی متهم میشود. پاسخ این سوال را باید در ژئوپلیتیک قطر جستوجو کرد؛ ژئوپلیتیکی که موجب شده این کشور کوچک که تنها 11 هزار و 580 کیلومترمربع وسعت و بیش از 3 میلیون و 300 هزار نفر جمعیت دارد، دیپلماسی خاص خود را براساس اصل توازن قوا در پیش بگیرد؛ راهبردی که تاکنون توانسته منافع قطر را به بهترین شکل تامین کند».
کوچک اما بانفوذ - روزنامه هممیهن قطر چگونه توانسته طی سالها روابط متنوعی با طیفی گسترده از بازیگران منطقهای شکل بدهد؟
نغمهی قاهره
«از بالکن آپارتمان والدینم در طبقهی هفتم کفترها را نگاه میکنم که درست مثل شهرِ دیوانهواری که زیر پای آنهاست، در حرکتاند و شیرجه میزنند. قاهره همچون غرّشی بیامان است. رگباری از بوق ماشینها، موتورسیکلتهایی که با عجله در حرکتاند و میغرّند، و دستهدسته سگهای خیابانی که پارس میکنند، غرولند سر میدهند و در تعقیب کوچه پسکوچههای شهرند. شهر مدام در همهمهی صدای خراشیدن است، حفاری، سنگتراشی، دستفروشانی که برای فروش جنسِ خود فریاد میزنند، هواپیماهایی که نزدیک به زمین در حال حرکتاند. هوا مه غلیظی از شن و ماسه است، تنیده در دود. ترانهای دربارهی قاهره هست که مادرم عاشق آن است. ترانه اینجور شروع میشود: «این قاهره است. ساحره، افسونگر، پرهیاهو، بیخواب، بیسرپناه و بیشرم». تمام متنِ این ترانه در وصف عشق به این شهر است و لطافت پیچیدهی تمام ناممکنهایش و همهی اینها در وصف این شهر درست است».
نغمهی قاهره | آسو قاهره همچون غرّشی بیامان است. رگباری از بوق ماشینها، موتورسیکلتهایی که با عجله در حرکتاند و میغرّند، و دستهدسته سگهای خیابانی که پارس میکنند، غرولند سر...
ادبیات، پادزهر تفکر امپریالیستی و فاشیستی است!
«فرهنگ نیز یکی از قربانیان جنگ است. پس از حملهی روسیه به اوکراین، بعضی از نویسندگان اوکراینی خواستار بایکوت موسیقی، فیلمها و کتابهای روسی شدند. برخی دیگر ادبیات روسیه را به همدستی در جنایات سربازان روسی محکوم کردهاند. آنها میگویند کل فرهنگ روسیه امپریالیستی است و این حملهی نظامی نشان از ورشکستگی اخلاقی به اصطلاح تمدن روسی دارد. آنها استدلال میکنند که راه بوچا از ادبیات روس میگذرد. قبول دارم که جنایات هولناکی به نام مردمم، کشورم و خودم در حال وقوع است. میتوانم بفهمم که چگونه این جنگ زبان پوشکین و تولستوی را به زبان جنایتکاران جنگی و قاتلان تبدیل کرده است. امروز جهان جز بمبهایی که بر سر زایشگاهها فرود میآید و اجساد مثلهشده در خیابانهای حومهی کییف، چه نمود دیگری از «فرهنگ روسیه» در اختیار دارد؟ روس بودن در حال حاضر دردناک است. چه میتوانم بگویم وقتی میشنوم که مجسمهی یادبود پوشکین در اوکراین را پایین کشیدهاند؟ فقط سکوت میکنم، شرمنده میشوم و به این دل میبندم که شاید یک شاعر اوکراینی از پوشکین دفاع کند. رژیم پوتین ضربهی مهلکی به فرهنگ روسیه وارد کرده است، درست همان بلایی که حکومت روسیه بارها پیش از این بر سر هنرمندان، موسیقیدانان و نویسندگانش آورده است. هنرمندان مجبورند یا سرودهای میهنپرستانه بخوانند یا از کشور مهاجرت کنند. در حقیقت در کشور من، رژیم، فرهنگ را «تعطیل» کرده است. اخیراً یکی از معترضان جوان به دلیل اینکه پلاکاردی حاوی نقلقولی از تولستوی در دست داشت دستگیر شد.»
داستایفسکی را سرزنش نکنید | آسو ادبیات نیز از حملهی روسیه به اکراین در امان نمانده است. اکنون زبان پوشکین و تولستوی به زبان جنایتکاران جنگی مبدل شده است. اما آیا این به آن معنا است که باید فرهنگ و ا....
از حمایت تمامعیار تا اختلافات عمیق!
«ایالات متحده آمریکا از ابتدای تاسیس اسرائیل در سال 1948 بهعنوان مهمترین حامی آن شناخته میشود با این حال در برهههای مختلف میان رهبران سیاسی آمریکا و اسرائیل اختلافات جدی وجود داشته که هرچند بر رویه کلی اتحاد و حمایت بیچون و چرای واشنگتن از تلآویو خللی وارد نکرده اما گاهی توانسته مقابل برخی اقدامات افراطی صهیونیستها مانع شود. احتمالی که در مورد سفر اخیر بایدن و مخالفت آمریکا با حمله زمینی به غزه که میتواند آغاز یک جنگ منطقهای گسترده باشد نیز داده میشود. اما اختلافات اسرائیل و آمریکا بر سر چه چیزهایی بوده و چقدر عمیق است. دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی با وجود اتحاد استراتژیک، دارای اختلافهایی هم هستند. این اختلافات هرچند گاهی به روابط سیاسی صدمه زده اما در زمینههای امنیتی و نظامی به حمایتهای آمریکا از اسرائیل آسیبی نزده است. ایالات متحده از دیرباز متحد اسرائیل و همکار امنیتی اصلی آن بوده است، زیرا ایالات متحده از وجود یک کشور یهودی حمایت میکند. در طول جنگ سرد، بسیاری از استراتژیستهای دفاعی ایالات متحده، اسرائیل را بهترین شریک در مبارزه با نفوذ شوروی در خاورمیانه میدانستند و بعداً ثابت شد که نقش مهمی در تلاشهای ضدتروریسم ایالات متحده دارد. امروز اسرائیل نزدیکترین شریک استراتژیک ایالات متحده در خاورمیانه است. در نتیجه این منافع مشترک، ایالات متحده متعهد شده است که به حفظ برتری نظامی اسرائیل بر هر ترکیب متخاصم از کشورهای منطقه کمک کند. طبق قانون، دولت ایالات متحده باید اطمینان حاصل کند که هرگونه فروش تسلیحات به سایر کشورهای خاورمیانه «بر برتری کیفی نظامی اسرائیل در برابر تهدیدات نظامی علیه اسرائیل تأثیر منفی نمیگذارد.»
از حمایت تمامعیار تا اختلافات عمیق - روزنامه هممیهن بازخوانی کیفیت و فراز و نشیبهای روابط آمریکا و اسرائیل از سال 1948 تاکنون
صدای بیصدایان!
«باید موضع بگیریم. خنثیبودن به سرکوبگر کمک میکند نه قربانی... هرجا مردان و زنانی بهخاطر نژاد، مذهب یا دیدگاههای سیاسیشان مورد اذیتوآزار قرار میگیرند، همانجا ــ در همان لحظه ــ باید کانون جهان شود... مادامی که حتی یک معترض در زندان است، آزادیِ ما حقیقی نیست. مادامی که کودکی گرسنه وجود داشته باشد، زندگیِ ما لبریز از اندوه و شرمساری است. همهی این قربانیان بیش از هرچیز نیاز دارند که بدانند تنها نیستند و ما آنها را از یاد نبردهایم؛ وقتی صدایشان خاموش شده، ما صدای آنها هستیم. بدانند که آزادیِ آنها به آزادی ما گره خورده و کیفیت آزادیِ ما به آزادی آنان بستگی دارد... زندگیِ ما دیگر تنها مال خودمان نیست. زندگی ما به کسانی تعلق دارد که شدیداً به ما نیاز دارند.»
اِلی ویزِل، صدای بیصدایان | آسو باید موضع بگیریم. خنثیبودن به سرکوبگر کمک میکند نه قربانی... هرجا مردان و زنانی بهخاطر نژاد، مذهب یا دیدگاههای سیاسیشان مورد اذیتوآزار قرار میگیرند، همان....
از خوبیهای یک جامعهی آزاد، آزادی قلم و اندیشه است. در یک جامعهی آزاد، نویسنده هیچنوع نگرانی از آنچهی که مینویسد، ندارد و سانسور بهسراغ او نمیرود. آزادی فردی، با هیچ بهانهای قابل نقض نیست و هیچ نهاد و حکومتی حق ندارد این حق ذاتی انسانها را بگیرد. در بارهی اهمیت آزادی و یک جامعهی آزاد بیشتر در این سخنان «آندری کورکف»، نویسندهی اوکراینی بخوانید.
بخشی از متن:
«اوکراین کشور فردگرایان است. هر اوکراینیای نسخهی خاص خودش از اوکراین را دارد. هر اوکراینیای چیز خاصی را در مورد وطنش تحسین میکند، چیزی که برایش اهمیت دارد. شاید طبیعت متنوع و فوقالعادهی این کشور باشد، شاید خاک سیاه حاصلخیز آن باشد که بیش از ده درصد گندم جهان را تأمین میکند. برای من اوکراین بیش از هر چیز فضای آزادیِ شخصیام است. این کشوری است که از سال ۱۹۹۱ برای بیش از ۳۰ سال به من امکان زندگی و کار بدون سانسور، بدون کنترل و فشار سیاسی داده است. حتی امروز در دوران جنگ، در میانهی حملههایی که هر روز جان شهروندان اوکراینی، چه نظامی و چه غیرنظامی، را میستاند، دولت اوکراین به سانسور نظامی روی نیاورده است و به شهروندانش نمیگوید چه بگویند و چه فکر کنند. البته مسلماً اطلاعات دربارهی رویدادهای جبهههای جنگ آزادانه منتشر نمیشود. ما باید قوانین جدیدِ رفتار با اطلاعات را میآموختیم. اما حتی در زمان جنگ، حکومت اوکراین واقعاً دموکراتیک باقی مانده است و میکوشد تا آزادیهای شهروندان از جمله آزادی بیانِ آنها را محدود نکند. وقتی در یک کشور آزاد زندگی میکنید و شهروندی آزاد هستید، آزادی طبیعی به نظر میرسد، چیزی که هیچکس نمیتواند آن را از شما بگیرد. اما حتی بهرغم آزادیهایی که در قانون اساسی اوکراین تضمین شده است در کشور ما همیشه میان آنهایی که میخواهند حقیقت را بگویند و آنهایی که میخواهند حقیقت را پنهان سازند کشمکش و تنش وجود داشته است.»
دربارهی آزادیِ نوشتن در اوکراین | آسو برای اوکراینیها آزادی مهمتر از ثبات است. برای روسها عکس این موضوع صادق است. اوکراینیها در هر دور از انتخابات رئیسجمهورشان را عوض میکنند. روسها تزارشان را ....
تاریخ منازعهی اعراب و اسراییل خودش بهمیدان نبرد میان پژوهشگرانی تبدیل شده است که روایتهای بسیار متفاوتی ارائه میکنند. آنچه در ادامه میخوانید، فهرست گزیدهای از بهترین کتابها، بهپیشنهاد کارشناسان «فایننشال تایمز»، دربارهی تاریخ و پیامدهای جهانیِ این منازعه است.
بهترین کتابها برای فهم علل منازعهی اسرائیل و فلسطین | آسو تاریخ منازعه میان اعراب و اسرائیل خودش به میدان نبرد برای پژوهشگرانی بدل شده که روایتهای بسیار متفاوتی ارائه میکنند. آنچه در ادامه میخوانید فهرست گزیدهای از ب...
در بارهی خاورمیانهی جدید و تغییرات بنیادی که در این منطقه بهوجود آمده، بیشتر در این گفتوگویی جناب دکتر علم صالح با روزنامهی هممیهن بخوانید.
بخشی از متن گفتوگو:
«تحولاتی که در دوره اخیر در خاورمیانه رخ داده است را در سه سطح نگاه میکنم؛ نخست، تغییرات در سطح اجتماعی و مردمی. دوم، تغییرات در سطح منطقهای و سوم، تغییرات در سطح بینالمللی؛ ما باید این سه سطح را مورد بررسی قرار دهیم تا در نتیجه آن فهم این موضوع را پیدا کنیم که چرا اساساً خاورمیانه امروز را خاورمیانه جدید مینامیم. در سطح اجتماعی قطعاً در دو دهه اخیر انقلاب معلوماتی information revolution رخ داده است و نسل جدیدی که در جوامع خاورمیانهای از مصر تا کشورهای عربی خلیجفارس، ایران و ترکیه و اقصینقاط منطقه حضور دارد، از این انقلاب تاثیر بگیرد. این انقلاب باعث شده تا تغییری اساسی بهخصوص در نسل جوان و بهخصوص در بین بانوان ایجاد شود، یک آگاهی سیاسی-اجتماعی با تمرکز بر روی مطالبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع خاورمیانهای، بهشدت رو به رشد است. دلیل آن هم در مرحله اول همان افزایش سطح آموزش و انقلاب معلوماتی است که موجب شده تا این جوامع با جوامع دیگری آشنا شده و با مسائل جهانی درگیر شوند و این کنترل معلوماتی که تا این زمان به دست حکومتها بوده، از بین رفته و شکسته شود یا به اصطلاح محدودیتهای دولت برداشته شود و موجب شده تا مراجع سیاسی و اجتماعی به شدت متنوع و مستقلتر و گاهاً غیرایدئولوژیکتر شوند. همین امر موجب شده تا اگر بخواهیم جوامع خاورمیانهای امروز را با دو، سه دهه قبل مقایسه کنیم، قطعاً چهره متفاوتی را شاهد هستیم که خواستهها، مطالبات و جهانیبینیشان کاملاً متفاوت است و حکومتها برخلاف گذشته، دیگر امکان کنترل این اذهان را ندارند.»
لـزوم همـراهـی ایــــران بــا خاورمیانه جدید - روزنامه هممیهن در گفتوگو با علم صالح استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه استرالیا بررسی شد:
وقتی ادبیات با عشق و رسالتمندی توامان میشود، در نوشتههای سوتلانا الکسیویچ تبارز پیدا میکند. آنگاه ادبیات به محملی برای رسالت بزرگ انسانی مبدل میشود؛ رسالتی که انسان و تعهد در برابر انسان، به دال مرکزی آن «گفتمان» تبدیل میشود.
بیشتر در این گفتوگو بخوانید:
«برای سوتلانا الکسیویچ برندهی جایزهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ فرار از تاریخ به نظر ناممکن میرسد. او بعد از ثبت وقایع شوروی در «رمانهای مستند»ش، ژانر ادبی منحصربهفردی که اغلب با تاریخ شفاهی اشتباه گرفته میشود، از سال ۱۹۸۵ کار روی دو کتاب جدید را شروع کرده بود؛ یکی با موضوع عشق و دیگری سالمندی و مرگ. الکسیویچ این موضوعات را فرصتی برای تجربهی متفاوتی میدید، تجربهی نوشتن دربارهی چیزی که با تاریخ «انسان سرخ» در شوروی سابق ارتباطی نداشت. اما انقلاب سال ۲۰۲۰ در بلاروس که او را برای دومین بار در کمی بیش از دو دهه مجبور به تبعید و ترک دستنوشتههایش کرد، و سپس حملهی روسیه به اوکراین در فوریهی ۲۰۲۲، به الکسیویچ نشان داد که پروژهی قبلیاش هنوز به اتمام نرسیده است. الکسیویچ این بار توجهش را به لحظهی حال معطوف کرده و از تبعید در حال ثبت انقلاب بلاروس و تجربهی اپوزیسیون این کشور است. با وجود این، گذشته هنوز در همین نزدیکی پرسه میزند. چرنوبیل برای هفتهها در دست نیروهای اشغالگر روسیه بود و یادآور خطرات و نگرانیهایی شد که الکسیویچ در کتاب معروفش صداهایی از چرنوبیل از آنها صحبت کرده است. اخبار وحشتناک خشونتها و بیرحمیهای جنگ اوکراین شبیه داستانهایی است که در سهگانهی جنگ او ثبت شدهاند؛ کتابهای جنگ چهرهی زنانه ندارد، آخرین شاهدان و پسران روی. الکسیویچ میگوید زمانی فکر میکرد که پایان شوروی را در کتاب زمان دست دوم نوشته است اما حالا بار دیگر دارد موقعیت خودش و موقعیت منطقهای را که زمانی خانهاش بوده بازبینی میکند. این تاریخها همیشه برای الکسیویچ باری شخصی داشتهاند. حال، دولت روسیه ادعا میکند که حکومت اوکراین نامشروع است و اوکراینیها شبیه نازیها و یا حتی بدتر از آنها هستند. همزمان پوتین ادعا میکند که قلمروی اوکراین در حقیقت بخشی از روسیه است. شنیدن تحلیل الکسیویچ، یک نویسندهی روسیزبان که از پدری بلاروسی و مادری اوکراینی به دنیا آمده، و صحبتهای او دربارهی آسیب روانیای که کل منطقهای را که او زمانی خانه مینامیده فرا گرفته است، به درک پیچیدگیهای دستگاه پروپاگاندا کمک میکند. نبرد او اکنون مثل همیشه نبرد با گرایش به سادهانگاری است.»
فاشیسم و خطر «عظمت»؛ گفتگو با سوتلانا الکسیویچ | آسو در مقابل چشمان ما فاشیسم دارد متولد میشود و ما باید با آن مبارزه کنیم. اگر اوکراین برندهی جنگ باشد این تازه آغاز مسیر است. همهی ما به بازسازی اوکراین و بازپروریِ ....
سالیاد یازدهم سپتامبر و دگردیسی در نظم جهانی!
من فکر میکنم که حادثه سپتامبر 2001، سرآغاز برخورد تمدنها براساس تئوری «هانتنگتون» بود. پیش از این حمله، جهان غرب در هالهای از تجلیل لیبرال دمکراسی بودند و آنچه که «فرانسیس فوکویاما» تحت عنوان «پایان تاریخ» به آن پرداخته بود. غربیها در پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بر پیروزی گفتمان «لیبرالیسم» در میدان نبردهای گفتمانی و همچنان منازعات سیاسی و نظامی، تاکید میکردند و همین باور سبب شده بود که غرب بهرهبری آمریکا در صدد تجویز نسخه غربی «لیبرال دمکراسی» در منطقه و جهان بودند.
پس از بیستواندی سال، غربیها خود اذعان میکنند که نه تنها «تاریخ» به نفع غرب و گفتمان مسلط آنها به پایان نرسیده است، بلکه چالش جدید «گفتمانی» با ابزارهای جدید در برابر لیبرالیسم غربی، ظهور کرده است و آن، بنیادگرایی و رادکالیسم دینی است. شکست آمریکا و غرب در خارومیانه و اهتمام آن در دولت-ملتسازی برای افغانستان و عراق، نشان از دگردیسی در نظم جهانی با تسلط غرب و آمریکا دارد.
عصر جنگطلبان - روزنامه هممیهن واکاوی چرایی واکنش دولت جورج بوش به حملات 11سپتامبر سال 2001
فاشیسم، بوسهای بر لب و دشنهای در قلب؛ حاشیهای بر «زندگی و سرنوشت» اثرِ واسیلی گروسمن!
«کمشمارند نویسندگان بزرگی که بیدرنگ به رخدادهایِ سترگ و تکاندهندهی جهان واکنش نشان دهند و آن را در پیکر رمان درآورند. بهطور معمول، مدتی کمیابیش بلند باید سپری شود؛ غبار حوادث فروبنشیند و آنگاه نویسنده از دوردست، ستیغ تا دامنهی ماجرا را فرا چشم بیند، قلم به کف گیرد و حماسهی خود را بنگارد؛ چنانکه تولستوی، جنگ و صلح را نیم سده پس از تهاجم ناپلئون به روسیه به روی کاغذ آورد. گروسمن اما استثنایی بر این قاعده بود؛ او تنها چند ماه پس از پایان نبرد استالینگراد، به کار نوشتنِ رمان برای آرمانی عادلانه[2]، در شرح این نبرد خونین، همت گمارد. جهان ادبی، بخت بلندی داشت که یکی از نویسندگانِ زبدهی سدهی بیستم، در قالب یک خبرنگار، شاهد عینی یکی از سرنوشتسازترین نبردهای جهان در جبههی شرقی بود. واسیلی گروسمن در ۱۲ دسامبر ۱۹۰۵ در بردیچف، شهر کوچکی در غرب کییف، به دنیا آمد. بردیچف موطن یکی از بزرگترین جوامع یهودی بود و یهودستیزان آن را «پایتخت یهود» مینامیدند.[3] بسیاری از ویژگیهای «داوید» پسرک یهودی در رمان زندگی و سرنوشت، جزئیاتِ کودکیِ خودِ گروسمن را در بردیچف باز میتاباند.[4] پدر و مادر واسیلی، یهودی بودند اما نه پایبند آداب و رسوم آن. از همین رو واسیلی را به نام یهودیاش، یوسف، صدا نمیزدند. واسیلی هیچگاه زبان ییدیش را، که زبان اکثریت قریببهاتفاق یهودیان بردیچف بود، نیاموخت. مادرش اما در سپتامبر ۱۹۴۱ در قتل عام یهودیان در بردیچف همراه با ۲۰ هزار یهودی دیگر به قتل رسید.[5]»
فاشیسم، بوسهای بر لب و دشنهای در قلب؛ حاشیهای بر «زندگی و سرنوشت» اثرِ واسیلی گروسمن | آسو میتوان شهرهای بزرگِ با خاک یکسانشده (از جنگ) را از نو برپا کرد؛ اما هیچ قدرتی در جهان نمیتواند مژگانِ ظریفِ چشمِ کودکی جانباخته را بلند کند.
در بارهی خاورمیانه و جریان تحولات سیاسی و امنیتی در این منطقه مهم، بیشتر در این نوشته جناب دکتر علم صالح که نگاه مبتنی بر تخصص و تئوریک دارند، بخوانید. دوستان علاقهمند به تحولات و جریانات خاورمیانه و پژوهشگران مطالعات منطقهای غرب آسیا، این نوشته را از دست ندهند.
بخشی از نوشته؛
«ایران باید در سطح منطقهای بهدنبال ترمیم تصویر خود باشد. تصویر ایران در منطقه در دو دهه اخیر آسیب دیده و تهران باید تلاش کند بهعنوان بازیگر مثبت و پیشرو در منطقه ظهور پیدا کند. این امر فقط با عادیسازی رابطه با برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی دست یافتنی نیست. ایران باید بهدنبال ایجاد حس اعتماد میان تمام بازیگران منطقهای باشد. در مسائل داخلی هم حالا که تهدیدهای خارجی تا حدود زیادی برطرف شده، ایران باید تمرکز خود را بر توسعه اقتصادی و حل چالشهای محیط زیستی متمرکز کند. نکته بسیار مهمتر این است که ایران نه تنها باید خواستههای مردم را بهرسمیت بشناسد، بلکه جوابگوی آنها هم باشد. بهطور خلاصه، تهران باید زنجیره امنیت شامل امنیت اجتماعی، اقتصادی، محیط زیستی را تکمیل کند. مقوله امنیت بهشکل سنتی، امنیت حکومتمحور و نظامیمحور است؛ در حالیکه دیدگاههای نقدی جدید میگویند امنیت اجتماعی، اقتصادی، هویتی و محیط زیستی هم مهم است. تا زمانیکه این زنجیره تکمیل نشود، تهران نمیتواند احساس رضایت امنیتی کند. در یک جمله، جهان و منطقه در حال تغییر است و ایران هم باید تغییراتی در سیاست خارجی خود داشته باشد. این انعطافپذیری در این مرحله بسیار لازم است.»
زنجیره امنیت ایران بدون امنیت اجتماعی و اقتصادی تکمیل نمی شود ایران نه تنها باید خواسته های مردم را به رسمیت بشناسد بلکه جوابگوی آنها هم باشد. به طور خلاصه تهران باید زنجیره امنیت شامل امنیت اجتماعی، اقتصادی، محیط زیستی را تکمی....
گپ از گروگانگیری «جهانگردان» و «روزنامهنگاران» به «دیپلماتها» رسیده است. عاقبت همسایه بخیر باد؛ اما صدور این فرهنگ به منطقه نگرانیها را خلق کرده است.
«ملت آسوده و نظام مسوول»، عنوان برنامهای بود که در استان تخار برگزار شد که در آن بر « افغانشمول» بودن نظام تاکید شد.
پس از کابل حالا اسلامآباد!
براساس اظهارات مقامهای دیپلماتیک اسلامآباد، پس از خروج ناتو و فروپاشی جمهوری در افغانستان، 1500 شهروند پاکستان در حملههای هراسافگنی کشته شده است و اگست 2023، از خونینترین ماهها در این کشور گفته شده است. پیوندهای ژئوپلتیکی و تعلق به یک مجموعه امنیتی منطقهای باعث شده است که تحولات سیاسی و امنیتی کابل، پاکستان را نیز متاثر کند؛ چیزی که درک آن برای اسلامآباد در دو دهه اخیر سخت بود.
خلق یک روایت و گفتمان برای هر حرکتی، از مهمترین پیششرطها برای موفقیت است؛ اما گفتمانی که برای مخاطب جذابیت داشته باشد و نسبت به گفتمانهای رقیب، تازگی و نوآوری داشته باشد؛ چیزی که در هیچگفتمان سیاسی در افغانستان دیده نمیشود.
توافق تهران و بغداد و از ماموریتهای سفر اخیر اسماعیل قاآنی به عراق!
احزاب کرد مخالف جمهوری اسلامی مستقر در عراق، از نگرانیهای جدی تهران است که بارها مواضع آنها از سوی سپاه مورد حمله هوایی قرار گرفته است. تهران با حمایت جریانهای سیاسی در بغداد و نفوذ در ساختارهای تصمیمگیری این کشور، تلاش دارد تا محیط بازی را برای مخالفان تهران محدود کند؛ چیزی که ماموریت اصلی سپاه قدس در خاورمیانه تلقی میشود.
جزئیات توافق امنیتی بغداد و تهران درباره گروههای کرد مخالف ایران - میدل ایست نیوز منابع دولتی عراقی جزئیات تازهای از توافق ایران و عراق درباره گروههای مسلح کرد مخالف ایران در شمال عراق را فاش کردند.
یکی برای نداشتن «ریش» سیلی میخورد و دیگری برای گذاشتن «مو» توهین میشود. من از فردای این ملک و از انفجار واکنشهای نهادینهشده، میهراسم. من از فراروایتها بیزارم و از انحصار حق که هیچ باور دیگری را برنمیتابد، نگرانم.
مرور این تحلیل، برای پژوهشگران خاورمیانه خالی از فایده نخواهد بود.
بخشی از مقاله:
«نامها اثرگذار هستند و کسانی که نامگذاری میکنند، دیدگاه خودشان را نسبت به جاها و اشخاصی که نام میدهند، افشا میکنند. در طول قرون ۱۶ تا ۱۹ میلادی، کشورهای اروپایی جهان را تحت استعمار قرار دادند و دیدگاه خود-مرکزبینشان را بر جغرافیای جهان تحمیل کردند. برای آنها امپراتوری عثمانی «خاور نزدیک» بود. خاور نزدیک منطقهای بود که غرب آسیا، جنوب شرقی اروپا و شمال شرقی آفریقا را در بر میگرفت. اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ که آمریکا به عنصر برجستهای در ساختار خودخوانده «غرب» تبدیل شد، چشمانداز دو سوی اقیانوس اطلس، جایگزین چشمانداز اروپایی شد. از دیدگاه آمریکاییها سرزمینی که تحت سیطره امپراتوری در حال سقوط عثمانی قرار داشت، مناطقی میان اروپا (از شبهقاره اوراسیا تا شرق ایالات متحده آمریکا) و شبهقاره هند محسوب میشد. به همین دلیل بود که آلفرد تایر ماهان (دریادار، مورخ و استراتژیست آمریکایی) تصمیم گرفت که این منطقه باید خاورمیانه خطاب شود و نه خاور نزدیک. امروزه حتی افرادی که در این منطقه زندگی میکنند هم آن را خاورمیانه خطاب میکنند و پرتیراژترین روزنامه در جهان عرب «الشرق الاوسط» نامیده شدهاست.»
تـولد دوباره خـاورمیـانه در قـالب غــرب آسیــا - روزنامه هممیهن چگونه ایران، اسرائیل و کشورهای عرب منطقه از دایره نفوذ آمریکا خارج شدند؟
زن در افغانستان!
حکومتها میروند و میآیند و بازیگران سیاسی قدیم جای خود را به بازیگران سیاسی جدید میدهد و اما آنچهی که تاسفآور است، روزگاری است که بر زنان افغانستان میگذرد و هیچ تغییر مثبتی رونما نمیشود. وضعیت رقتبار زنان افغانستان طی سالها است که سرخط خبرهای جهان است و اما بهمعنی واقعی کلمه، هیچگونه توجهی به آنها نشده است. سلاموطندار در گزارش پژوهشی به خشونت در برابر زنان پرداخته است و براساس یافتههای این گزارش، از میان چهار زن، سه زن با انواع خشونت روبهرو است.
بیشتر در این گزارش بخوانید:
نتایج سروی سلاموطندار؛ از هر چهار زن مصاحبهشونده، سه زن با خشونت روبهرو اند یافتههای سروی مؤسسهی رسانهای سلام افغانستان (رادیو سلاموطندار) از بررسی مصاحبههای 326 زن در 27 ولایت، نشان میدهد که 250 تن از این زنان که 77 درصد جامعهی آماری ا...
در بارهی اینکه چرا مطلق با «اعدام» مخالف بود، بیشتر در این نوشته و بخشهای از کتابی که علیه اعدام نوشته شده است، بخوانید.
بخشی از نوشته:
«این روزها صدای «نه به اعدام» بلندتر از هر وقت دیگری در جامعهی ایران به گوش میرسد، اما این «نه» همچنان برای بسیاری از مردم بهمعنای مخالفت با اعدام زندانیان سیاسی یا «بیگناهان» است و اعدام روزمرهی مرتکبان جرائم عمومی چندان مخالفتی را برنمیانگیزد. سعید مدنی، فعال سیاسی و پژوهشگر مسائل اجتماعی، در کتابی که بهتازگی با عنوان علیه اعدام منتشر کرده است تلاش میکند تا نشان دهد که چرا باید با اعدام بهطور عام مخالفت کرد و برای لغو بیقیدوشرط آن کوشید. سعید مدنی که پژوهشهای بسیاری دربارهی اعتیاد به موادمخدر انجام داده است در فصل پنجم این کتاب به «مجازات اعدام در جرائم موادمخدر» میپردازد. ایران سالها است که یکی از بالاترین ارقام اعدام در جهان را دارد و قربانیان اعدامها را عمدتاً محکومان به «جرائم مرتبط با موادمخدر» تشکیل میدهند. بر اساس تحقیقات بنیاد برومند، از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۳۱ شهریور ۱۴۰۰ دستکم ۵۸۴۶ نفر بهخاطر جرائم مرتبط با موادمخدر در ایران اعدام شدهاند. اما چنانکه سعید مدنی نیز میگوید، این اعدامها نهتنها به متلاشیشدن باندهای موادمخدر نینجامید، بلکه پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و روانی ناگواری برای خانوادههای اعدامشدگان داشت.»
«علیه اعدام»، کتابی برای موافقان مجازات مرگ | آسو چنانکه عبدالفتاح سلطانی، وکیل سرشناس مدافع حقوق بشر، در مقدمهی کتاب علیه اعدام نوشته است: «سخنگفتن از مجازات اعدام ــ بهویژه در جوامعی چون ایران ــ امری بس دش....
در باره شکلگیری حزب بعث در عراق و حاکمیت چندینسالهای آن در این نوشته بخوانید!
بخشی از متن
«در خاطرهی اکثر ایرانیانی که جنگ ایران و عراق را تجربه کردهاند، اسم حکومت بعثی عراق و صدام حسین یادآور سبوعیت است. بسیاری از مردم عراق که در این حکومت زیستند نیز همین احساس را دارند. حتی میتوان گفت که این تلقی جهانی است، چنانکه مشهورترین کتابی که در خلال سالهای حکومت صدام راجع به ساختار سیاسی عراق منتشر شد نامی گویا داشت: جمهوری وحشت. نویسندهی کتاب برای مصون ماندن از انتقامجویی حکومت بعث کتابش را با نام مستعار «سمیر خلیل» منتشر کرد و سالها بعد بود که نام اصلیاش یعنی کنعان مکیه را بر چاپهای بعدی آثارش گذاشت. اما حزب بعث عراق، که از سال ۱۹۶۸ تا سقوط صدام حسین بر این کشور حکومت کرد، خود را چگونه به مردم این کشور و به جهان عرب و بقیهی دنیا معرفی میکرد و میگفت در پی چیست؟ مبانی ایدئولوژیک این جمهوری وحشت چه بود؟ در کنار آثار سمیر خلیل یا همان کنعان مکیه، که با شورمندی و سوگیری مشخص ضدبعثی نوشته شدهاند، در سالهای حکومت حزب بعث آثار انگشتشمار دیگری نیز بودند که کوشیدند تصویری از شکلگیری و تحولات این ایدئولوژی ترسیم کنند. در این میان کتاب فرهنگ، تاریخ و ایدئولوژی در شکلگیری عراق بعثی: ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۹، در زمان خود بهعنوان تحقیق دانشگاهی مورد توجه واقع شد.»
بختالنصرِ ذوالفقار به دست: عناصر ایدئولوژی بعثی | آسو صدام از یکسو خود را وارث گذشتهی باستانی عراق و خلف بُختالنصر میخواند و از سوی دیگر با تشبث به اسلام خود را پرچمدار قیام امام حسین و وارث شمیر ذوالفقار مینامید...
تنوع روایت!
بهموازات هر شهروندی، روایت متفاوت و متنوع از آنچه در 15 اگست اتفاق افتاد، وجود دارد. یکی از روز «سیاه» میگوید و دیگری از پایان «اشغال» و اما در این میان کمتر بهنظر میرسد که کسی به این چرخهی باطل تحولات سیاسی متجانس پرداخته باشد؛ چیزی که از مهمترین بخش تحولات سیاسی افغانستان تلقی میشود. چرایی و چگونگی دگرگونیهایی سیاسی که پس از مدتی در این کشور رونما میشود و متغیرهای داخلی و خارجی که در خلق این حوادث نقش دارد. اینها پرسشهای جدی است که بایستی به آن تمرکز شود.
بازخوانی تاریخ افغانستان برای نسلهای بعد، در هالهای از ابهام و تناقض زمینهای تحریف تاریخ و در نهایت سردرگمی سیاسی را مساعد میسازد. از یک حادثه جدید سیاسی، روایتها و پردازشهای متفاوت و گاهی متعارض وجود دارد و چگونه میتوان بر یک روایتنویسی بیطرفانه برای نسلهای بعد امید داشت؛ کاری که مسئولیت انسانی و رسالت شهروندی ما برای نسلهای است که قرار است متولد شوند و تاریخ را بازخوانی کنند؛ این مسئلهی مهمی است و باید به آن فکر شود.
خلیلزاد چه میگوید!؟
بخش محدود گفتوگوی خلیلزاد که بهتازگی بهنشر رسیده، واکنش تند اربابان قدرت و تکهداران قومی را در پی داشته است. تمام واکنشها احساساتی و میانتهی و در عینحال حکایت از استیصال آنها دارد. اما واقعیت این است که این سخنان خلیلزاد از صحبتهای رک و راست و غیر دیپلماتیک او بود و خواب تاج و تخت قدرت را برای چهرههای سیاسی بههم زد. چندی قبل یکی از رهبران قومی تقاضای حمایت سیاسی آمریکا برای نبرد قدرت در افغانستان را داشت و البته این انتظار تمام رهبران قومی در این کشور است؛ اما از صحبتهای خلیلزاد استنتاج میشود که خبری از حمایت و تمویل آمریکا نیست.
در بارهی ادبیات ضدجنگ در این نوشته بخوانید؛ هر نبرد و انقلابی، ادبیات و گفتمان منحصر به فرد خود را خلق میکند و این ادبیات گاهی از سوی نویسندگان درباری خلق میشود و گاهی نیز از جانب نویسندگان رسالتمند و روشنفکرانی که تعهد و عشق به وطن و میهن خود دارند.
بخشی از این نوشته؛
«اول باید بگویم که مفهوم «ادبیات ضدجنگ» برای من، دستکم در فضای ایران، مفهوم معتبری نیست. من عقیده دارم که مفهوم ضدجنگ را خود حکومت ساخت و در کنارش ژانر دیگری را با عنوان «ژانر دفاع مقدس» گذاشت. جنگ اتفاق وحشتناک و زشتی است و هرکسی هم که دربارهی جنگ نوشته، از همینگوی تا هاینریش بل، چهرهی کریه جنگ را نشان داده است. بهجز آن بخشی که در شوروی یا جاهای دیگر جنگ را نوعی مقاومت ملی میدانستند، اما این آثار هم اغلب توسط کسانی نوشته میشد که اطلاعات نظامی داشتند، در جنگ شرکت کرده بودند و نوع حملات و پیروزیشان را مینوشتند، نه اینکه فقط جنگ را تقدیس کنند. ولی کسانی که ادبیات «دفاع مقدس» را در ایران نوشتند عدهای بودند که در تهران نشسته بودند و مثلاً روشنفکرهای حکومت بودند که فکر میکردند دستی به قلم دارند. اینها داستانهایی تخیلی مینوشتند که فلانی شهید شده و همسرش خیلی هم از شهادت او خوشحال است و خواب امام زمان را دیده که او به بهشت رفته است. این داستانها هیچ ربطی به جبهه و جنگ نداشت و خاطراتی بود که ساختهی خیال آنها بود. درحالیکه داستانهایی که من مینوشتم و بعدها هم نویسندههای دیگری نوشتند همان چیزهایی بود که به چشم دیده بودیم. اگر کسی در یکی از داستانهای من موقع فرار از زیر بمبارانِ خانهاش میپرسد که «ما اینور هستیم یا آنور هستیم؟» برای این است که من بین آدمهایی زندگی کردم که تا آن موقع نمیدانستند ایرانی هستند یا عراقی. برایاینکه من در مرز ایران و عراق زندگی میکردم و آنقدر این رابطه پیچیده بود که آدمهای دو طرف مرز با همدیگر ازدواج میکردند، فامیل بودند، پسرعمو آنور بود، دخترعمو اینور بود، تابستان عراقیها میآمدند خانهی عمهشان و خالهشان که اینطرف مرز بودند. خود من دو مادربزرگ داشتم که یکیشان عراقی بود و یکی دیگر ایرانی. اگر داستانهای من را بخوانید، خواهید دید که من تلاش نکردم که ضدجنگ بنویسم. آنچه بود و میدیدیم فجایعی بود که آنها را همانطوری که دیدم نوشتم و نمیشد چیز دیگری بنویسم، مگر اینکه میخواستم دروغ بگویم.»
ادبیات ضدجنگ نوشتن از واقعیتِ کریه جنگ است | آسو قاضی ربیحاوی اهل آبادان است و اولین کتابش دربارهی جنگ را، که نخستین اثر ضدجنگ در ادبیات داستانی ایران است، در همان ماههای آغازین جنگ زیر بمب و خمپاره در شهرش نوشت.
در باره دبی در این نوشته بخوانید؛ تصور کنید اگر حاکمان امارات از جنس حاکمان ایران و افغانستان میبود، در چه شرایطی قرار میداشت!؟
مدیریت سالم جامعه و رهبری معیاری در یک جغرافیای سیاسی اینگونه پیامد دارد؛ چیزی که خیلی از کشورها از آن محروم است.
بخشی از نوشته؛
«آن دبی که در سال ۱۹۷۱ کسی حاضر به سفر به آن نبود، اکنون از معدود شهرهائی شده که سیستم جمع زباله آن با هوش مصنوعی کار میکند و هر سطل زباله آن به دستگاهی مجهز است که به شهروندان یادآور میشود که چگونه زباله خود را دور بریزند. در این شهر اکنون با اپلیکیشن Dubainow بدون ترس از کند شدن یا قطع اینترنت، میتوانید ۵۵ عملیات بانکی و اداری در یک چشم به هم زدن انجام دهید و نیازی به رجوع به بانکها و ادارات ندارید. در این شهر همچنین بزودی خطوط حمل و نقلی به کار خواهد رفت که قطارهای آن با سرعت ۱۲۲۰ کیلومتر حرکت خواهند کرد. یعنی فاصله هزار کیلومتری دبی با شهر ریاض در کمتر از یک ساعت طی خواهد کرد.»
«متوسط درآمد برای هر شهروند اماراتی میان ۳ تا ۶ هزار دلار است اما این درآمدها در زمانی که به بخشهای تجاری، حمل و نقل آبی یا ساختمانی کشیده میشود، بطورفزایندهای بالا میرود. در این میان بانکهای اماراتی به هر شهروند اماراتی شاغل در دستگاههای دولتی، یک و نیم میلیون درهم (حدود ۴۰۰ هزار دلار) وام مسکن پرداخت میکنند. در زمینه خدمات درمانی، بیمارستانهای امارات در سطح پیشرفتهترین کشورهای دنیا قرار دارند. امارات با جمعیت ده میلیونی، دارای ۳۶ بیمارستان دولتی و ۷۹ بیمارستان خصوصی است. نحوه خدمات پزشکی به مراجعین در این بیمارستانها درجهبندی شده است. درجه یک و دو که با تشخیص دولت داده میشود، کاملا مجانی است اما بقیه، هزینههای خود را با بیمههای درمانی پرداخت میکنند. امارات دارای یکی از بهترین پوشش بیمههای درمانی است که در خارج از کشور نیز اعتبار دارد.»
دبی، خوشبختترین شهر دنیا در سال ۲۰۱۶ حکومت امارات مقرر کرد که وزارت «خوشبختی» در این کشور تأسیس و خانم «عهود الرومی» را بعنوان وزیر خوشبخی تعیین کند. هدف این وزارت این است که سطح
سازمان ملل متحد، در واکنش به تصمیم امارت اسلامی مبنی بر بازداشتن زنان از کار در دفتر این سازمان در ولایت ننگرهار، به همه کارمندان خود در افغانستان که حدود سه هزار و ۵۰۰ تن اند، گفته است که تا ۴۸ ساعت به وظیفههای خود برنگردند.
خبرگزاری رویترز به نقل از استفان دوجاریک، سخنگوی سازمان ملل متحد، امروز (چهارشنبه، ۱۶ حمل)، در گزارشی نوشته است که مقامهای سازمان ملل متحد در افغانستان، دستوری از سوی امارت اسلامی دریافت کردند که کارمندان زن این سازمان را از کار منع میکند. او گفته که سازمان ملل متحد، در حال بررسی آثار این تصمیم است و مقامهای این سازمان، امروز با مقامهای وزارت امور خارجهی امارت اسلامی در کابل، دیدار میکنند تا در این باره توضیح بیشتری بخواهند.
ادامهی این گزارش را در وبسایت سلاموطندار بخوانید.
آنتونیو گوترش: بدون کارمندان زن فعالیت سازمان ملل متحد در افغانستان ناممکن است آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، در واکنش به بازداشتن زنان از کار در نهادهای این سازمان از سوی امارت اسلامی، گفته که بدون کارمندان زن، ادامهی فعالیت سازمان م...
Click here to claim your Sponsored Listing.
Category
Contact the public figure
Telephone
Website
Address
Kabul
Kabul
This is my Official page Follow me at https://twitter.com/NasrullahSangi I Love A F G H A N I S T A N
کابل
Kabul
₍₍مېندې نشي کولی دحضرت خالدبن ولید (رض) په څېر زوی نړۍ ته راوړي₎₎ ژوند ښکلی دي چې په خپله اوسه
شهر نو
Kabul
Mohammad Jalil Rezaeyanمحمد جلیل رضائیان روزنامهنگار.
Afghanistan
Kabul, 1004
زموږ هدف د عامه افکارو جوړښت او اسلامي نړی ته ریښتینی خ?