مجيد مصطفوي

مجيد مصطفوي

Contact information, map and directions, contact form, opening hours, services, ratings, photos, videos and announcements from مجيد مصطفوي, Author, .

17/12/2018
20/04/2016

دیالوگ بین شهرزاد و قباد
قباد
این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه وجودم دوست دارم! عاشقتم...
شهرزاد
خواهش میکنم اینقد تجاوز نکن به حریم این کلمه ی مظلوم بی پناه! تو عاشقی؟ تو عاشقی واقعا؟عاشق بزدل عشق روهم ضایعه می کنه!

11/04/2016

مجيد مصطفوي

06/11/2015

... بعضي مايلند فکر کنند که درکِ عميقِ هنري از ما آدم‌هايي نيکو، عادل، اخلاقي، حساس و درّاک خواهد ساخت. شايد چنين چيزي در برخي مواردِ نادر و استثنايي واقعيت داشته باشد، اما يادمان نرود که هيتلر نيز زندگي‌اش را با هنر و کارِ هنري آغاز کرد. زمامدارانِ جبار و ديکتاتورها و همچنين، آدمکش‌ها در زندان رمان مي‌خوانند. چه کسي مي‌گويد اين‌ها هم مثلِ بقيه از خواندنِ رمان لذت نمي‌برند...؟

از متن يکي از سخنراني هاي پل استر | صداي سوم گزيده‌ داستان‌هاي نويسندگان نسل سوم امريکا | مترجم: احمد اخوت

18/03/2015

سال نو پیشاپیش مبارک امسال سال خوبی خواهد بود لااقل امیدوارم چنین باشدامسال بهاربارانی داریم بارانی که هرچه ناپاکی در پیرامون هست پاک خواهدکرد

23/08/2014

آكادمي داستان نويسي چوك

دانلود ویژه نامه ادبیات داستانی چوک به مناسبت نهمین سال فعالیت کانون فرهنگی چوک و پنجمین سال فعالیت ماهنامه ادبیات داستانی چوک
www.chouk.ir
براي دانلود ماهنامه به سايت مراجعه فرماييد
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
خبرهای ادبی
داستان ایرانی
داستان‌ ترجمه
معرفی فیلم «عشق»
سیر تحول نثر پارسی
داستان نقاشی «لیلیث»
داستان کودک و نوجوان
بررسی داستان «خوبی خدا»
یادداشتی بر فیلم «شهر زیبا»
مقاله نشانه‌شناسی جدید مرگ
معرفی فیلم «خانه‌های خالی»
ترجمه مقاله‌ای از میلان كوندرا
بررسی تئاتر «یك كلیك كوچولو»
بررسی عكس «ما صلح می‌خواهیم»
بررسی فیلم «محبوب میلیون دلاری»
اصول و اصطلاحات فیلمنامه نویسی
بررسی جایگاه زن در «مرزبان‌نامه»
جستاری درباره‌ی «خودنویس‌های بیچاره»
مصاحبه با «ژیلا تقی‌زاده» و «علیرضا احمدی»
یادداشتی بر مجموعه داستان «از كجا تا كجا؟»
بررسی عناصر روایی در مجموعه شعر «مردی كه دوست می‌دارم»
این شماره همراه با: عالمه میرشفیعی، علیرضا احمدی، ژیلا تقی‌زاده، سیدمهرداد ضیائی،محمد پروین، بهنام علیزاده، مهناز پارسا، فاطمه فرجی، ضحی كاظمی، سیدمرتضی شاه‌ترابی،زهرا سعیدزاده، سارا روحانی، صلاح‌الدین خضرنژاد، داود مرزآرا، ‌اصغر فرهادی، کیم‌ کی‌دوک، منتظرالسادات موسوی، زهرا برومند نسب،‌ روزبه عقیلی، ‌مهسا مقدم، امین كاشانی، لاله فقیهی، محمد اکبری،مریم طباطبائی‌ها، احمد سلیمانی، نجیب الرحمان، غلامرضا آذرهوشنگ، آبتین راد، علی رشوند، دكتر الكس گوردون، لسلی هاوارد،‌ متیو گریگ،‌ فرانتس كافكا، مارجوری كمپر، میچ آلبوم، دانته گابریل روزتی، هانس جورج اندرسن، كلینت ایستوود
> سردبیر: مهدی رضایی
> مشاور: حسین برکتی
> ناظر امور فنی: امین شیرپور
> اعضای هیئت تحریریه:
بهاره ارشد‌رياحي (دبير‌بخش‌نقد، مقاله، گفتگو)، محمد خالوندي، محمد ‌داداش‌زاده، ريتا محمدي، غزال مرادي، مریم سیستانی، آرشام استادسرايي، ياسمن بهارآرنگ، شهناز عرش اكمل، ندا امين زهرا اسدي، طيبه تيموري‌نيا (ويراستار)شادي شريفيان(دبير بخش ترجمه)، نگين كارگر، مژده الفت، علي‌قلي نامي، غزال شهروان، بهروز انوار (دبير بخش‌سينما)‌، امين شير‌پور، مسعود رياحي، مهران مقدر، راضيه مقدم، ريحانه ظهيري، مرتضي غياثي، محمد نعیم محمدی، مینا عارفی دوست، زهرا تدین، ساجده آنت، ماندانا داورکیا، منصوره حیدری،
> [email protected]
> [email protected]
> آدرس اینترنتی:
> www.chouk.ir

19/08/2014

Timeline Photos

19/08/2014

به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز)، علی بهبهانی، پسر ارشد سیمین بهبهانی در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت: با همه تلاش پزشکان، متأسفانه ساعت یک بامداد مادرم درگذشت.

او افزود: حال مادر دیروز عصر اندکی بهتر شده بود و ما فکر می‌کردیم او متوجه اتفاقات اطرافش است اما متأسفانه مثل شعله شمع که بالا می‌گیرد و بعد خاموش می‌شود، ساعت یک بامداد از بیمارستان خبر دادند که او درگذشته است.

علی بهبهانی گفت: در حال تصمیم‌گیری برای انتخاب محل آرامگاه مادر هستیم و در حال حاضر نیز پیکر او در سردخانه بیمارستان است.

خبر درگذشت سیمین بهبهانی از سوی کادر بیمارستان محل بستری وی نیز تأیید شد.

سیمین بهبهانی از 15 مرداد ماه به کما رفت و در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری بود.

به دنبال بستری شدن این شاعر غزل‌سرا، پیش‌تر شایعاتی زودهنگام از درگذشت وی در برخی رسانه‌ها انتشار یافته بود که از سوی خانواده بهبهانی تکذیب شد.

22 مرداد ماه سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به همراه افشین علاء و فاطمه راکعی برای عیادت از این شاعر به بیمارستان رفتند. مهدی قزلی، مدیر بنیاد شعر و ادبیات داستانی نیز در این دیدار حضور داشت.

سیمین بهبهانی‌ زاده‌ی سال 1306 در تهران است و از میان آثار او می‌توان به «سه‌تار شکسته»، «جای پا»، «چلچراغ»، «رستاخیز» و «یک دریچه آزادی» اشاره کرد.

04/08/2014

isna.ir

23/06/2014

آكادمي داستان نويسي چوك

دانلود رمان «چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟» مهدی رضایی
http://www.chouk.ir/safhe-vijeh-azae/50-aza.html
جلسه نقد و بررسی این کتاب 12 تیرماه در دانشگاه
University of Malaya
توسط انجمن علمى و فرهنگى دانشجويان ايرانى دانشگاه مالايا برگزار خواهد شد
رمان «چه کسی از دیوانه­ها نمی ­ترسد؟» در سال 90 در نمایشگاه کتاب تهران رونمایی شد و با رسیدن این کتاب از طریق دوستان به کشورهای ترکیه، استرالیا، مالزی، آمریکا، انگلیس، امارات و... شاهد درخواست ارسال کتاب بیشتر به این کشورها و کشورهای ديگر جهت برگزاري جلسات نقدو بررسي بودم که بنا به دلایل بسیار مقدور نبود. دوستانی هم درخواست ارسال فایل PDF رمان را داشتند که با جواب منفی رو به رو می‌شدند و علت آن هم فقط این بود که امتیاز نشر رمان برای چاپ اول در اختیار ناشر بود. پس از اتمام چاپ اول، امتیاز به مولف تعلق داشته و چاپ دوم آن به صورت PDF در اختیار شما عزیزان قرار می­گیرد.
از تمامی دوستانی که در شهرهای کوآلالامپور، تهران، شهریار، کرج، شیراز، جهرم و استهبان و دیگر شهرها نسبت به برگزاری جلسات نقدو بررسی اقدام کردند، سپاسگزارم و قدردان زحمات­شان هستم.

ديگر آثار در راه
مجموعه داستان «آواز گوسفندها» در دست انتشار
رمان «روزگار فراموش شده» در دست انتشار
رمان «من بن لادن را کشتم» در دست تحریر
کتاب «هنر نویسندگی، تجربیات نویسندگی، خطاهای نویسندگی»
این کتاب شامل سه بخش تحقیقی است. بخش اول تدوین، بخش دوم پژوهش و مصاحبه اختصاصی من با 20 نویسنده مطرح ایرانی و بخش سوم آن تالیف می‌باشد و همچنان در دست انجام است.
بیست یادداشت و گزارش جلسات نقد و بررسی این رمان در لینک زیر
http://www.chouk.ir/safhe-vijeh-azae/50-aza.html
www.chouk.ir

14/06/2014

آنیش

چادرنخی‌ ريزگل‌اش را از دور كمر باز مي‌كند و می‌پرسد: "آقا نیستن؟"
مطمئنم می‌داند که مجردم. "آقا ندارم."
"وا! چرا پس تنها! نکنه زبانم لال آقاتون عیاش بوده و ول کرده رفته؟"
" نه! ازدواج نکردم."
" ماشاءالله خوشگل و جوان و باسوادید. آهان! دخترم می‌گفت توی تهران مد شده دخترها شوهر نمی‌کنن!"
"دخترتون تهرانه؟"
لبخند می‌زند. دندان نيش سمت راست‌اش افتاده‌است.
"بله. مثل پنجه‌ی آفتاب می‌مونه. خیلی خاطرخواه داشت. دادمش به ‌یه تهرانی. الان خوشبخته. شوهرش تو بازار تهران دکان لوازم ماشین داره. الهی بمیرم چقدر خونه‌ات ریخت و پاشه! زن هم کار کنه اینه دیگه. عوضش مرد نداری غرغر کنه."
خسته‌ام، اما همسايه تازه گرم صحبت شده و ول كن نيست.
"دامادم وضعش خیلی خوبه. توی زعفرانیه خونه خریدن. زعفرانیه را می‌شناسید؟"
" بله. می‌شناسم."
" خانه، ماشین، یک خانه‌ای چیده برو و ببین. درس نخوند. اصلا این دختر درس و مشق رو دوست نداشت. آقاش می‌گفت دختر باید کدبانو باشه. دکتر هم اگه هست شوهرش ازش غذا می‌خواد. حالا خانه‌داری‌اش درجه‌ یکه! سر ظهر شوهرش از دکان زنگ می زنه که دارم با ده تا دوستم برای ناهار میام، تو نیم ساعت برای ده نفر غذا می‌پزه، سفره می‌چینه. خانه‌اش مثل دسته‌ی گل، مرتب..."
صدای زن با صدای دكتر راد توی گوشم درهم می‌پیچد. دیگر صدای زن را نمی‌شنوم. فقط لبهاش را می‌بینم که تکان می‌خورد. تو سرم صدای مهدی‌ست که می‌گوید: "زن من باید تابستان‌ها با یک نوشیدنی سرد و زمستان با نوشیدنی گرم و عطر غذا منتظرم باشه...زن باید خودش را برای شوهرش هر چی که می تونه دلربا کنه."

از رمان "آنیش" / فریبا منتظرظهور / نشر به نگار/ 1392

نقاشی از: Ja Ya Su / GERMANY

11/06/2014

آكادمي داستان نويسي چوك

كانون فرهنگي چوك تقديم مي كند
چهل و ششمين شماره ماهنامه ادبيات داستاني چوك خردادماه (PDF) منتشر شد
www.chouk.ir
براي دانلود ماهنامه به سايت مراجعه فرماييد
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
خبرهای ادبی
شش داستان ایرانی
داستان‌های ترجمه
سیر تحول نثر فارسی
یادداشتی بر فیلم «تنگسیر»
جستاری در رنج های¬ورتر جوان
بررسی عناصر موجود در«تعزیه»
بررسی بازیگری در نمایش کودک
بررسی موسیقی در نمایش کودک
معرفی مستند « هیچ به جز زمان »
معرفی فیلم « حالا من را می‌بینی »
درنگی بر رمان « جیغ¬ها و خفاش¬ها »
نقد و بررسی نمایش «مرداب روی بام»
نقدی بر مجموعه داستان«خواهران چاه»
بررسی مجموعه داستان«یک وقت می¬بینید»
اصول فیلم¬نامه نویسی به همراه معرفی «سید فیلد»
داستان نقاشی «معرفی خانواده داریوش به اسکندر»
بررسی داستان عكسی «آتش سوزی در خیابان مارلبرو»
نقد و بررسی مجموعه داستان کوتاه «از حیرت تا گرسنگی»
بررسی عناصر روایی در مجموعه شعر«بوی استروژن سوخته»
بررسی داستان «وقتی از عشق حرف می¬زنیم از چه دم می¬زنیم؟»

این شماره همراه با: محمدرضا کلهر، مژده ساجدین، مینا عارفی‌دوست
موسی کاظمی، سید مرتضی حسینی شاه‌ترابی، امیر نادری، هانیه بختیار، بتول سید حیدری، رضا گوران، شهناز عرش اکمل، پری شاهیوندی، آیدا مجید آبادی، ناهید شامحمدی، مجید خادمی
رضا بهاری‌زاده، نگین صادقی‌پور، محمد کیان بخت، ساجده آنت، ماندانا داورکیا، زهرا تدین، ریموند کارور،سید فیلد، آلبرتو کاوالکانتی، جوزف پی.کان، استنلی فورمن، پائولو ورونیز، فرانچسکو پیسانی، لوییس لتریر، مائتي وينسي يك
سردبیر: مهدی رضایی
مشاور: حسین برکتی
ناظر امور فنی امین شیرپور
اعضای هیئت تحریریه:
بهاره ارشد‌رياحي (دبير‌بخش‌نقد، مقاله، گفتگو)، محمد خالوندي، محمد ‌داداش‌زاده، ريتا محمدي، غزال مرادي، بهاره رضايي، آرشام استادسرايي، ياسمن بهارآرنگ، شهناز عرش اكمل، ندا امين زهرا اسدي، طيبه تيموري‌نيا (ويراستار)شادي شريفيان(دبير بخش ترجمه)، نگين كارگر، مژده الفت، علي‌قلي نامي، غزال شهروان، بهروز انوار (دبير بخش‌سينما)‌، امين شير‌پور، مسعود رياحي، مهران مقدر، راضيه مقدم، ريحانه ظهيري، مرتضي غياثي، محمد نعیم محمدي،‌ساجده آنت، زهرا تدين، منصوره حيدري، ماندانا داوركيا
[email protected]
[email protected]
آدرس اینترنتی:
www.chouk.ir

11/06/2014

کارگاه داستان نویسی عصر آدینه

اندر آداب داستان

1-لوازم نویسندگی کدامند؟
فاکنر در مصاحبه با پاریس‌ریویو گفت: «نویسندگی چیزی نیست جز خواندن و خواندن و خواندن، نوشتن و نوشتن و نوشتن.» و اما چیزهایی دیگر که آن‌ها نیز از لوازم نوشتن هستند:
پوستِ کلفت: تحقیر نشدن از آموختن، نهراسیدن از شکست در نوشتن، بازنویسیِ چندباره ، چاپ نشدن، سانسور، نقدهای بی‌بتّه.
شجاعتِ خودآشکارگی: در آغاز نویسندگی از تجربه‌های شخصی خود بنویسیم و از قضاوت‌های خاله‌زنکی نترسیم. یادمان باشد هر انسان، دنیایی‌ست. تجارب شخصی (عینی) را با تخیل (ذهن) ادغام کنیم. نوشتن از این جهانِ شخصی و زیست شده است که برای دیگران باورپذیر، متفاوت و خواندنی‌ست. شخصیت‌ها و فضاها را بشناسیم. همان ماجرای قدیمیِ از دل برآمدن و بر دل نشستن.
2-نخستین مولفه‌ی یک داستان مدرن چیست؟
بیایید از منظراز نظر عرضه و تقاضا نگاه کنیم: به هر حال یک داستان یا یک کتاب، یک تولید است، ارزش افزوده دارد و کالاست. تفاوت کالای هنری با سایر کالاها این است که لزوما تقاضا، چگونگیِ کیفیتِ عرضه را تعیین نمی‌کند. آن نوع نوشتن، یعنی سفارشی‌نویسی، یعنی سری‌دوزی. کالای هنری عرضه می‌شود و متقاضیان خود را می‌یابد. پس لزوما تیراژ پایین، تقصیر نویسندگان نیست، مدیوم‌های فرهنگی بد عمل کرده‌اند. کالای هنری مثل وسایل چینی نیست. چین می‌بیند ما «تولید» نداریم، سیر و سنجاق و شیرمرغ برایمان می‌فرستد؛ آب حوض هم می‌کشند!
اما داستان نویس برای تولید داستان فقط یک سفارش می‌گیرد: سفارشِ درون خود با درونمایه ی زمانه (دوران). پس: فقط یک نوع داستان مدرن داریم، داستان خلاقه‌ی فردی، که ابدا در اختیار ایدئولوژیِ جمعی نیست. این چنین داستانی، داستان خلاقه است، چرا که مابه‌اِزاهایش را باید در درون آن جست و قائم به ذات است. پس از اثبات این برادری‌ست که می‌توان ارث و میراث تقسیم کرد: عناصر داستان مدرن.
3-با توجه به تنوع قومی و اقلیمی ما، چطور می‌شود یک مساله، در یک فرهنگ خاص را مدرن ارایه داد؟ اساسا چطور از خرده فرهنگ‌ها به ادبیات مدرن نقب زد؟
آنچه از آن به مدرنیسم تعبیر می‌شود، از آغاز قرن بیستم است (سال1900)؛ پست مدرنیسم (اگر هم «ایسم» باشد) چیزی نیست جز ادامه‌ی منطقی مدرنیسم؛ یک جور متممِ انتقادی و تصحیحی بر مدرنیسم.
نکته‌ای که باید در نظر داشت این است که می‌گوییم داستان کوتاه پدیده‌ای شهری و مدرن است. اما کشور ما نه تاریخش شکل و سیر منطقی داشته است (حمله‌ی اسکندر و اعراب و مغول‌ها و ... تاریخ آن را منقطع کرده است)، و نه رشد موزونِ شهری دارد. در کشوری با این همه تنوع جغرافیایی و قومی و زبانی و گویشی، می‌توان داستان کوتاه بومی نوشت که ملی و جهانی باشد؟ در کشوری که برای رفتن از این سو به آن-سویش باید یک روز در اتوبوس نشست، چرا که وسایط نقلیه ی مدرن اندک است، و برای درست کردنِ خورشتِ فسنجان باید صبح تا ظهر پای اجاق بود، آیا می‌توان صحبت مینیمالیسم کرد؟ پرسش‌ها یاس‌آور به نظر می‌رسند اما نیمه‌ی پرِ بطری را بنگریم:
- فرهنگ، مقوله‌ای سیال است. مگر زمانی که هدایت تحت تاثیر فرانسوی‌ها می‌نوشت، چقدر ایران و ایرانیان مدرن بودند و غرب را دیده بودند؟ خالقان هنری پیشروهای جامعه‌اند و خط و سدشکن.
- زبان فارسی و فرهنگ عامه گنجینه‌ای گسترده و عمیق از قصه‌ها دارد، که این کار را برای نویسندگان و خوانندگان آسان‌تر می‌کند.
- تنوعِ قومی و زبانی نه تنها مشکل‌ساز نیست برای آفرینش داستان‌هایی با خواننده‌ها‌یی در تمام سطوح ملی و فراملی، بلکه سببِ خیر نیز هست. و نه مگر اینکه نویسندگان امریکای لاتین چنین کرده‌اند؟ یا نویسندگان هندی و ژاپنی و ترک و چینی و... چنین می کنند؟ یا مگر هنگامی که فاکنر و شروود اندرسن و فلانری اوکانر و کارسون مک‌کالرز و ترومن کاپوتی می‌نوشتند، جنوب آمریکا و شمال آمریکا کاملا مشابه بودند؟
یادمان باشد، وحشتناکترین حالتِ جهان، حالت «شیربرنج» شدن است: هم شیر سفید، هم برنج سفید. سوژه‌ها و دیالوگ‌ها و شخصیت‌ها و... شبیه به هم. (اگر جهانی با متن‌هایی یکرنگ و یک‌شکل بخواهیم، همان کاری را کرده‌ایم که حاکمان خواسته‌اند، تا که کشور یا جهان را کلونی و یکدست و مطلوب خود کنند.)
نویسندگان از این موضوع سر باز می‌زنند و تفکر «استقرایی» (رسیدن از جز به کل) در مقابلِ تفکر «قیاسی» (رسیدن از کل به جز) به میان آمده است. پس می‌توان از یک بوم نوشت اما در حدِ یک بوم ننوشت. مشکل این است که نوشته ی بومی، به لحاظ درونمایه، ادامه‌ی «مساله»های انسان امروز نباشد. اگر بنویسیم در دِهی خشکسالی شد و فقر آمد و گاو مش حسن مرد، کاری خلاقه نکرده‌ایم. این که چیزی نیست، جهان سرشارِ این اخبار است، و دل هر کسی هم درد می‌گیرد؛ اما این مهم بر دوش روزنامه‌نگاران است. تنوعِ ژورنالیسم آنقدر زیاد و قوی شده است که از چنین داستان‌هایی پیشتر هستند. اما اگر بنویسیم مش‌حسن مسخ شد و بدل به گاو شد؛ و در ادامه از توتم و تابو بنویسیم، آن وقت اثری آفریده‌ایم، خلاقه، قابل تاویل، که هم از زمانه می‌گوید و هم زمان و مکان را در می‌نوردد. داستان‌های بومی ما اگر چنین شوند، برگِ برنده‌ی اصالت و ایرانی بودن را خواهند داشت.
4-معضلاتی که نویسندگان جوان‌تر با آن درگیرند، کدام‌اند؟
دو دسته است: الف) پیش از به پایان بردنِ داستان:
- برای نوشتن یک داستان، تجربه و محیط شخصیِ زندگی خود را باور نداریم.
- یا بسیار غریزی (حدیث نفس) می نویسیم - که به عناصر داستان توجه نمی‌کنیم - و یا پیچیده‌نویسی را به اشتباه، جایگزینِ عمیق‌نویسی می‌کنیم. (افتادن از این‌ورِ بام و آن‌ورِ بام.)
- هنوز به راز زبان پی‌نبرده‌ایم و به این باور در مورد زبان فارسی نرسیده‌ایم که به قول احمد سمیعی گیلانی: «زبانی‌ست سلیس، شفاف، روان، و در عین حال محکم.» زبان را صرفا وسیله‌ای می‌دانیم برای انتقال سوژه، چرا که پشتوانه‌ی خواندنِ متونِ اساسی کهن و معاصر را نداریم.
ب) مشکلات پس از به پایان رساندن داستان:
این مورد شاملِ بزرگان داستان نیز هست! ناشر و سانسور و نقد و معرفی و پخش کتاب.
5-راهکاری برای برون‌رفت از این معضل؟
یک بخش از راهکارها که به مناسباتِ واسطه‌های فرهنگی که معمولا دولتی‌اند بازمی‌گردد! اما آن بخشی که مربوط به خود نویسندگان جوان‌تر است، روزی یک صفحه از این جمله‌ی نیما بنویسیم: «راه هنر، شهادت می‌طلبد.» همچنین یادمان باشد، ما نفرین‌شدگان داستانیم و باطل‌السحرِ ما دعایی‌ست که خود باید بنویسیم: داستان. ننویسیم هم، خلا و عقده‌اش تا پایان با ماست. نویسندگی نفرینِ زیباتر از دعای خدایان است. جبر محض است. پس بنویسیم؛ فقط و فقط و فقط همین.

بخشی از گفتگویی با کیهان خانجانی