Abdul Aziz Sakhizada عبدالعزیز سخی زاده

درین مکتب نمیدانم چه رمزی مهملم یارب
که نی معنی شدم نی نامه و نی زیب عنوانی

تازه
عمر نهضت رئیس حزب آما، از سوی ط_البان بازداشت شد.

مگر این شام غم را مرگ سازد صبح رخشانی

Abdul Aziz Sakhizada عبدالعزیز سخی زاده
Abdul Aziz Sakhizada

Tahawol: Pakistan's deadline for Afghan refugees ends | تحول: پایان مهلت پاکستان برای اخراج مهاجران Tahawol: Pakistan's deadline for Afghan refugees endsتحول: پایان مهلت حکومت پاکستان برای اخراج اجباری مهاجران افغان Thanks for watching Ariana News. Please d...

سروی کننده: نهاد زنان خبرنگار افغانستان!

لطف فرموده با ارایه نظر و پاسخ دقیق به پرسش های ما، نهاد زنان خبرنگار افغانستان را در قسمت انجام نظر سنجی پیرامون وضعیت کارکنان اناث رسانه یی، یاری و همراهی کنید.
اسم و سایر مشخصات شما سری نگهداشته خواهد شد.

با عرض حرمت

نهاد زنان خبرنگار افغانستان فورم سروی وضعیت خبرنگاران زن در افغانستان

اعلان جنازه
عبدالعزیز سخی زاده پدر
حاجی سخی‌داد معلم و حارنوال عزت الله پدرکلان ها.
ذکرالله، رحمت الله، نجیب‌الله، نقیب‌الله، حشمت الله ماماها.
سمنوال محراب الدین امیری شوهر خاله.
حارونوال میرحیات الله مامای مادر ومحمد نعیم شوهرخاله مادر.
استاد سمیع الدین امیری، حسیب الله امیری، صلاح الدین، مرسلین، وحیدالله پسران خاله مادر.
نسبت وفات دختر عبدالعزیز سخی زاده به اطلاع دوستان رسانیده می‌شود که جنازه مرحومه الیوم ۱۴۰۲/۷/۲۸ روز جمعه از منزل حارنوال عزت‌الله واقع تنی کوت عقب مکتب غازی‌ادی ساعت ۹ قبل از ظهر برداشته شده ودر حضیره شان واقع دشت پدوله به خاک سپرده می‌شود.
دوستان واقارب مطلع باشند
انالله واناالیه راجعون

انالله وانا الیه راجعون

دخترم شهناز جان وفات کد

برای شُهدای زلزله امروز هرات بهشت‌برین وبرای زخمی‌ها شفای عاجل خواهانم!

چو ایستاده ای دست افتاده گیر!
یک خواهر نیازمند در کابل که مریض برای تداوی دارد، به کمک نیاز دارد.
اگر توان همکاری دارید میتوانید از نزدیک مریض شان را ببینید وبرای شان همکاری کنید!

این هم نمبر وتس‌اپ خواهر نیاز مند: 0764691098

عزیز دل برادر❤️

جوانان یا فراموش شدگان؛
جوانان وطنم بزرگترین گنج خدادادی ماست اما ما توان و پتانسیل آن را نداریم که چگونه می توان از این سرمایه های معنوی برای رشد و شکوفایی سرزمین مان بهره ببریم!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی دیگر از سرمایه های معنوی افغانستان؛
ــــــــ
صمیم فروغ سخنگوی نهاد رسانه ی افغانستان و مسول خبرگزاری شهر خبر.
به امید موفقیت و روزافزون برای جوانان عزیز وطن مان!

❤️🙏

خبرنگاران صاحبان سلامت قلم و پیشتازان آگاهی بخشی به جامعه و حقیقت جویانی هستند که سرمایه آنان کنکاش حقایق ، شجاعت، اخلاص، امانتداری و عدالت است و با تحمل سختی های شغل خود می کوشند روشنگر افکار عمومی و مدافعان سلامت جامعه باشند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی دیگر از جوانان موفق کشور ما،
محترم عبدالعزیر سخی زاده هستند، گوینده خبر و مجری برنامه های سیاسی آریانا نیوز.
آرزو موفقیت بیشتر و صحت مندی از درگاه ایزد منان داریم!

در کنارت غم ندارم ای رفیق!

Samim Frogh Faizi
صمیم فروغ فیضی
Abdul Aziz Sakhizada عبدالعزیز سخی زاده

برادر ❤️

Daryosh Ahmadi - داریوش احمدی

خستگی را کنار بگذارید، اما هرگز امید را رها نکنید. از فکر کردن به شکست هایتان دست بکشید، اما هرگز از اهداف تان دست نکشید. فکر کردن به گذشته را رها کنید، اما هرگز آینده را به حال خود رها نکنید

Abdul Aziz Sakhizada عبدالعزیز سخی زاده
با یار جانم❤️

روایت روز سقوط؛ آن‌چه از ۱۵ آگست ۲۰۲۱ به یاد دارم!

ساعت یازدهی قبل از ظهر بود، گوشی‌ام زنگ خورد، سمیع نوری تهیه‌کننده‌ی برنامه‌های سیاسی پشت خط بود بعد از سلام واحوال‌پرسی گفت عاجل دفتر بیا! من گفتم ام‌روز رخصت استم و باید استراحت کنم؛ گفت حسنیار صاحب میگه که عاجل بیایی موتر در راه است، بعد حدس زدم قرار است اتفاق بزرگ رخ‌ بدهد چون شب در خبر ۱۰ گزارش سقوط بلخ را خوانده بودم.

تماس دومی از مامایم بود که کارمند دولت بود و یک جمله به من گفت "دروازه را ببند از خانه بیرون نشو" و تماس قطع شد. گمانم به یقین مبدل شد این‌که کابل سقوط کرده؛ با عجله شاور و بعد لباس پوشیدم و از خانه بیرون شدم. موتر رسیده بود با احوال‌پرسی طرف دفتر حرکت کردم زمانی‌که به سرک عمومی رسیدم دیدم همه وحشت کرده بود ازدحام بود و زمزمه‌های از آمد آمد طالب‌ها مردم را سراسیمه کرده بود، هنگامی در قسمت باغ‌بابر کابل رسیدم که نزدیک دفتر آریانانیوز است وضعیت وحشتناک بود راه رفت و آمد مسدود بود؛ زنان، مردان، کودکان، ماموران دولتی همه در حال فرار بودند.

ساعت ۱۲:۳۰ ظهر شده بود، و حلقه‌ی ازدحام لحظه‌به‌لحظه تنگ‌تر می‌شد؛ ممکن نبود با موتر به دفتر برسیم؛ ناچار از موتر پیاده شدم، تا دفتر قدم زدم و در همین مسیر همه در حال فرار بودند وعجیب به من نگاه می‌کردند که با خون سردی کامل با دریشی راحت قدم می‌زنم.

سر انجام به دفتر رسیدم اوضاع به هم ریخته بود همه نگران بودند گوینده‌های بانو، دفتر را ترک کرده بودند و باید برنامه‌ی "پیک‌روز" را من اجرا می‌کردم و با چند خبر برنامه را پایان دادیم و منتظر بودیم که چه اتفاقی خواهد افتاد لحظه‌ای نه‌گذشت که اعلامیه‌ی به‌دست ما رسید که اوضاع بهتر می‌شود و شهروندان نگران نشوند. اندکی پس از این اعلامیه، ذبیح‌الله مجاهد، تویت کرد که نیروهای امارت اسلامی داخل کابل نمی‌شوند.

و من هم‌زمان در استدیو میرفتم که این خبر را بخوانم؛ عصرهمان روز ارگ نوشت که قدرت انتقال پیدا می‌کند همه آرام شدیم چون نگران بودیم اگر درگیری رخ بدهد کابل دوباره ویران خواهد شد و سرانجام آماده شدیم که لحظه‌به‌لحظه رویدارهای مهم را پوشش بدهیم.
چندی نه‌گذرشت که داکتر عبدالله عبدالله در صفحه‌ی رخ‌نامه‌ی خود ویدیو گذاشت و گفت که اشرف غنی مردم را تنها گذاشت و فرار کرد.
عاجل استدیو رفتم و این خبر را خواندم، هر لحظه و هرثانیه نگرانی ما بیشتر می‌شد و سرانجام نیروهای طالبان داخل کابل شدند و چند دقیقه به خبر۸ مانده بود وهیچ خبر برای گفتن نبود فقط دوخبر را خواندم و همان لحظه نوید بهار و صدیقی از طریق وتس‌آپ با ذبیح‌الله مجاهد وصل شده بودند به‌گوش من صدا کرد در استدیو باش و با آقای مجاهد صحبت کن! صدیقی گوشی را در بالای‌میز خبر گذاشت و من شروع کردم به پرسش و آقای مجاهد پاسخ می‌داد و نگرانی تمام وجود من را گرفته بود به این فکر می‌کردم که چه زمانی ما تیر باران می‌شویم همه‌ی پرسش‌ها تمام شد و اتاق فرمان گفت خداحافظی کن! اما من ادامه دادم و از مجاهد پرسیدم با کارمندان دولتی با خبرنگاران چه می‌کنید؟
آقای مجاهد گفت عفو عمومی است به هیچ کسی کار نداریم من خوش‌حال شدم وبه این نتیجه رسیدم که ام‌شب کشته نخواهم شد.

در نهایت یک ساعت دیگر هم گذشت سر و کله چند نفر پیدا شد با ریش بلند و با سلاح کمری و تعدادی افرار مسلح در پاین دفتر بود و این افراد به خاطر مصاحبه آمده بود که این مصاحبه را صبور روفی، به زبان پشتو اجرا کرد و بعد از سانسور نشر شد. ما همان شب به دفتر خوابیدیم و صبح طرف خانه رفتیم در راه ایست بازرسی بود موترمان را توقف داد و دید که من استم با احترام و معذرت خواهی اجازه داد که حرکت کنیم کمی بعد و در نزدیکی خانه با ایست دیگری مقابل شدم، مردی با قد بلند با لحن تند گفت این‌جا بیا اما یک جوان دیگر که آن‌طرف‌تر بود گفت او خبریال (خبرنگار) است غرض‌نگی و دوباره معذرت خواهی کرد و من خانه رسیدم و سقوط آرزوهای‌مان از همان روز آغاز شد و تا کنون زنده هستیم و تا این‌جا فراز و فرودهای زیادی را داشتم که بعداً حتمن خواهم نوشت.

با احترام
عبدالعزیز سخی‌زاده

مبارک است!
نیروی انسانی مهم‌ترین عامل پیروزی و موفقیت در هر زمینه‌ای است
هر فرد برای انجام فعالیت به دو بال دانش و انگیزه نیاز دارد.
همین انگیزه حالا در محور های بین‌المللی
تقرر دوکتور ادریس برنا در کنار تحقیق که میکند بیکی سازمان های بزرگ امریکای Pinkerton بیش از دو‌قرن قدمات دارد بحیث Security Operator مبارک باد
موفقیت بیشمار استاد برنا را در موقعیت های بین المللی خواهانم .
‏‎استاد برنا را دیر زمانیست میشناسم او به تمام اصل یک جوان‌ با انگیزه تشویق گر هر رفیق است او‌جوهر دار با شجاعت او به معنای واقعی کلمه یک رفیق دوست جوان و با انگیزه است.

پیروز باشید رفیق