Zahra Rashidi-زهرا رشیدی
خبرنگار
زندگی بخش عمدهی مردم در افغانستان را لایههایی از فقر تشکیل میدهد؛ فقری که در ادوار مختلف عامل محرومیت شده یا به ناامنی شدید اجتماعی دامن زده است. در این گزارش روایتی از زندگی مرد کهنسالی را میخوانید که برای بازگو کردن شرایط زندگیاش، تاکسی خود را در گوشهای از شهر شلوغ کابل پارک کرده و در کنارش تکهای حاوی نان تنوری به چشم میخورد که به گفتهی خودش، روز را با آن می گذراند.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/138101
سفرههای مردم در افغانستان تقریبا همیشه با ظرفهای حاوی مربا و ترشی تزیین میشود. تقاضا برای این دو خوراکی زیاد است و ناجیه سلطانی، زنی که خود را ۴۳ ساله معرفی میکند کارگاه تولید این دو خوراکی را با هزینهی ابتدایی ۵۰۰ افغانی ایجاد کرده و اکنون حدود ۵۰ زن در این کارگاه مشغول کار اند.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/135718
چهار دختر از ولایتهای مختلف در یک اقدام خلاقانه فارم پرورش سمارق تاسیس کردهاند. آنان دانشجویان رشتهی زراعت دانشگاه کابل هستند و با استفاده از وقفهای تحصیلی دست به این ابتکار زدهاند.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/134229
در این گزارش روایت زن ۶۲ سالهای را میخوانید که سرپرستی خانوادهاش را به عهده دارد و شبانه مجبور است ساعت سه بعد از نیمهشب از جایی که کار میکند به خانه برگردد. او معتقد است که کار کردن حتی در شرایط دشوار بهتر از محصور بودن در چهاردیواری خانه است.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/135345
بافتن توسط دست خیلی طول میکشد؛ حداقل ٣ الی ٤ ساعت، ولی دستهای زینت با این دشواری کار آشناست. او حالا تند و سریع میبافد و سپس لیفهای دستبافت خود را برای فروش به بازار میبرد. هر لیفی که با چنین زحمت و مهارتی بافته میشود فقط با قیمت پنج افغانی به فروش میرسد.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/133937
فقر و بیکاری زندگی مردم را در افغانستان با مشکلات بسیاری مواجه ساخته است. راحله بر علاوهی این مشکلات به دنبال پسرش است که پس از رویکار آمدن امارت اسلامی ناپدید شده است. او میگوید «پسرم با کسی دشمنی نداشت و ما خبر نداریم که زنده است یا نه.» پسر راحله کوچه به کوچه میگشت و گندنه میفروخت. راحله اکنون کوچه به کوچه میگردد و برای احتیاجات نواسههایش گدایی میکند.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/133396
مرسل (نام مستعار) زنی که ۲۷ سال سن دارد و در پس کوچههای شهر مزار شریف زندگی میکند. برای این که بتواند پول درمان مادر پیر خود را فراهم کند مجبور شد جوانیاش را قربانی کند. او با مردی که ۴۳ سال تفاوت سنی داشتند ازدواج کرد.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/132952
ساره، اسم یک دختر جوان است که در یکی از محلات فقیرنشین کابل زندگی میکند. او از رشتهی اقتصاد فارغالتحصیل شده و تا پیش از رویکار آمدن دوبارهی امارت اسلامی رویای کارگردان شدن را در سر میپروراند و اما مجبوریتها و محدودیتهای امارت اسلامی او را به چهاردیواری محدود کرده که اگر برق باشد، از صبح زود تا شام لباس میدوزد و با پول حاصل از دسترنج خود از خانوادهاش حمایت میکند.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/132375
ممنوعیت آموزش دختران در افغانستان زندگی میلیونها دختر را با چالشی مواجه ساخته که ممکن است در هیچ کجای این کرهی خاکی نظیر آن دیده نشود. دخترانی که پایینتر از صنف ششم بودند، برای مدتی هرچند اندک در مکاتب باقی ماندند اما حالا که از صنف ششم فارغ شدهاند فرامین امارت اسلامی و محدودیتهای اعمال شده مبنی بر ممنوعیت آموزش را تجربه میکنند. در این گزارش روایت امالبنین، دختر ۱۲ سالهای را میخوانید که معتقد است «زنگ ناامید» بجای «زنگ مکتب» نواخته میشود.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/128856
صبح سرد ماه قوس است و خانمهای زیادی کاسههای بزرگ خمیر بر سر یا بر دوش وارد نانوایی میشوند، جایی که زرمینه، زن جوان نانوا تلاش میکند چرخ زندگیاش را در بحبوحهی نابسمانیهای بچرخاند. بگو و بخند زنان با گرمایی که از تنور ساطع میشود فضای نانوایی را گرم ساخته است. همه نامهای همدیگر را بلدند، چنانکه گویی با هم آشنایی دیرینه دارند.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/129157
لیلما، زن گلفروش در حالی که فصل پاییز به پایان میرسد و زمستان پر برف و باران در راه است، نگران عمر گلهایش است. او از آموزگاری در دوران جمهوریت به گلفروش در دوران سلطهی امارت رو آورده و از این طریق به یک درآمد رضایتبخش نیز دست یافته است. او میگوید: «فروش گل، یعنی محبت فروشی و در حال حاضر من در حال فروش محبت هستم.»
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/128490
زندگی زنان در افغانستان بهدلیل محدودیتهای وضعشده شدیدا محدود شده است. آنان در کشور خودشان اجازهی کار و تحصیل ندارند و طبق پژوهشهای انجامشده، نه تنها بهعنوان قربانی در معرض جنایت علیه بشریت قرار گرفتهاند بلکه در سیستم عدلی و قضایی امارت اسلامی از دسترسی به عدالت نیز محروم شدهاند. این امر سبب مهاجرت گستردهی زنان از کشور شده و در این گزارش روایت دختری را میخوانید که پس ممنوعیت تحصیل و کار، افغانستان را ترک کرده است.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/128096
گزارش از (زهرا رشیدی)
اینکه زنی تحصیل میکند و در کنار مادر بودن به یک کارآفرین موفق تبدیل میشود، دستکم در افغانستان کنونی یک واقعیت ناآشنا بهنظر میرسد؛ اما در این گزارش تجربهی زنی کارآفرین بنام ثریا دقیق را میخوانید که در هرات متولد شده، محرومیت از مکتب در دور اول حاکمیت امارت اسلامی را تجربه کرده و در حال حاضر برای حمایت از زنان بیسرپرست کارخانههای تولید زعفران و مواد شوینده را مدیریت میکند.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/127679
زلیخا همراه با پسر بیمارش در یک چاردیواری ساده و فقیرانه در یکی از روستاهای دوردست زندگی میکند، جایی که حتی نیازهای ابتدایی زندگی هم تضمین نشده است. این شرایط زندگی، مخصوصا با تعمیق بحران بشری در افغانستان به یک تجربهی عمومی تبدیل شده اما زلیخا سالهاست که با دو پدیدهی خانمانسوز فقر و بیماری دست و پنجه نرم میکند.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/127244
گزارش از (زهرا رشیدی)
دو سال از حملهی تروریستی مرگبار بر مرکز آموزشی کاج در غرب کابل میگذرد. در این گزارش صحبتهای دانشآموزی را میخوانید که از این رویداد مرگبار نجات پیدا کرده و اما دوستانش را از دست داده است. این دختر نوجوان هنوز غرق در لحظاتی است که هرچند واضح بهیاد نمیآورد اما بیشتر دوستانش را در همین ابهام از دست داده است.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/126748
نویسنده:(زهرا رشیدی)
کم پیش میآید که یک دختر نوجوان ناگهان ۴ عضو خانوادهاش را از دست بدهد و شاهد اقدام مادرش به خودکشی باشد اما سهیلای ۱۷ ساله مصیبتی به این ابعاد را تجربه کرده و حالا از خانوادهاش سرپرستی میکند.
سهیلا ۱۷ سال سن دارد و به تنهایی از خانوادهاش حمایت میکند. او در چند رویداد جداگاه سه تن از اعضای فامیل خود را از دست داد. چند رویدادی که مادر توان تحمل آنرا نداشت و اقدام به خودکشی کرد. اقدام به خودکشی مادر ناکام ماند اما آسیبی که به او وارد شد برای همیشه زمینگیرش کرد.
درحالی که سهیلا صفحه جدید نوجوانی خود را تجربه میکرد، پدر و دو برادرش در خط مقدم جنگ در ولایت قندوز کشته شدند. او هنوز از شوک این حادثه بیرون نیامده بود که برادر دیگرش در کابل حین رفتن سر کار طعمهی انفجار شد و دیگر به خانه نیامد.
سهیلا آن روز را به خاطر دارد که برادرش سر کار رفت و لحظات بعد در حالی که پشت پنجره نشسته بود صدایی شنید و ستونی از دود غلیظ در دوردست ظاهر شد. او به مادرش گفت که حتما انفجار شده، حتی لحظهای هم به فکرش خطور نکرد که ممکن است برادرش یکی از قربانیان این انفجار باشد.
سهیلا در سوگ برادر نشست در حالی که هنوز مرگ پدر و دو برادر دیگرش را باور نکرده بود.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/125171
نویسنده:(زهرا رشیدی)
عشق به کتاب و ترس از بین رفتن فرهنگ مطالعه در بدخشان «گیتی فرح» دختر 25 ساله را واداشت تا با هزینه شخصی و کمکهای بیدریغ خواهرش «اروانوس» کتابخانهای در این ولایت تاسیس کند.
https://www.khaama.com/persian/archives/125550 👇
نویسنده:(زهرا رشیدی)
اینجا و امروز، زوزههای سرد باد و آمد آمد زمستان، تن رنجور زن کهن سالی را به لرزه میاندازد که با کولهباری از رنج، روزها را یکی یکی با فرسایش عمر پشت سر میگذارد.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/126022
نویسنده: (زهرا رشیدی)
زلزلهی مرگبار هرات به فاجعهای دامن زد که بازگو کردن تمام ابعاد آن غیرممکن است. قصهی مادرانی که در سوگ فرزندان خود نشستهاند بخشی از این فاجعه است. جواهر ۳۳ ساله زیر آوار گیرکرده بود و در آنسوتر از او کودک پنجسالهاش زیر آوار بود اما کسی به فریادش نرسید. این تنهایی مزمن، آنهم درست در هنگام فاجعه باعث شد که مادر و فرزند برای همیشه از هم دور بمانند؛ یکی در زیر خاک و دیگری در بیمارستان.
بیشتر بخوانید:
https://www.khaama.com/persian/archives/126430
Click here to claim your Sponsored Listing.
Category
Website
Address
NON
Kabul
This is my Official page Follow me at https://twitter.com/NasrullahSangi I Love A F G H A N I S T A N
شهر نو
Kabul
Mohammad Jalil Rezaeyanمحمد جلیل رضائیان روزنامهنگار.
Kabul
صفحه رسمی زهرا حراری است درین صفحه میتوانید تازه ترین رویداد ، ها ، رومان ، شعر و ادبیات ، داستان ، و غیره را دنبال کنید کوچک تان حراری
Kabul, 26000
“The greatest discovery of all time is that a person can change his future by merely changing his attitude.”