خدمات حقوقی مصباح
Nearby law practices
Wafa
Kabul Pule Artel
Hasmahi road
Taimani Waat
Gulbahar Center
Kart-E-Seh
1002
1001
STREET # 1 SHARE-NEW
Pol-E-Charkhi
You may also like
اجرای وکالت در دعاوی مدنی، جزایی، تجارتی، فامیلی و....
علاقهمندان اشتراک در آزمون ستاژ حقوقی در دانشگاه کابل مطلع باشید.
منابع امتحان ماستری رشتههای اداره و پالیسی عامه و روابط بین الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل.
هر رشته ۳۰ نفر جذب مینماید طوریکه ۸ نفر از استادان دانشگاهها، ۲ نفر از کارمندان دولت و ۲۰ نفر از بین رقابتکنندگان آزاد درین برنامه کامیاب میشوند.
پس شما علاقهمندان عزیز که نه اسناد دانشگاه دولتی استید و نه کارمند دولت، صرف برای بیست کرسی رقابت مینمایید. موفقیت شما در گرو تلاش شماست.
اعلان:
منتظر ویدیوها با موضوعات حقوقی باشید.
اطلاعیه وزارت عدلیه درباره برگزاری دور هفتم ستاژ تقنین
قرار است وزارت عدلیه امارت اسلامی، دور هفتم ستاژ تقنین را در سال ۱۴۰۳ برای واجدان شرایط این ستاژ برگزار کند. بنا بر این به اطلاع فارغان جامعات و مدارس دینی که اسناد آنها به سویه لیسانس از جانب مراجع مربوط تأیید گردیده و فارغان پوهنځی های شرعیات و حقوق پوهنتونهای امارتی و خصوصی رسانیده میشود که ثبت نام برای امتحان ورودی دور هفتم برنامۀ ستاژ تقنینی از تاریخ ۱۰ دلو ۱۴۰۲ آغاز میشود و تا ۱ حوت ادامه دارد.
داوطلبان میتوانند فورم ثبت نام را به شکل حضوری از ریاست مطالعه، تشریح و آموزش قوانین ریاست عمومی امور قانونگذاری یا از وبسایت وزارت عدلیه دریافت نموده و فورم را بعد از خانهپری ضم اسناد کرده و آن را طی یک دوسیه به ریاست مذکور به صورت حضوری تسلیم نمایند.
مواد مورد نیاز:
۱- تکمیل فورم درخواست شمولیت در برنامه.
۲- کاپی رنگه تذکره تابعیت.
۳- کاپی رنگه دیپلوم و ترانسکریپت نمرات تأیید شده وزارت تحصیلات عالی.
۴- سه قطعه عکس ۴/۳.
داوطلبی که حین ارائه درخواست شمولیت، دیپلوم فراغت خود را اخذ نکرده باشد، میتواند تصدیق رسمی فراغت خود را با ترانسکریپت نمرات از نهاد تحصیلات عالی با تأیید وزارت تحصیلات عالی ارائه نماید.
منابع امتحان:
۱. عقیدة الطحاوی
۲. مجلة الاحکام العدلیه (بخش عمومی)
۳. حقوق جزای اسلام (عمومی و اختصاصی)
۴. اساسات حقوق اسلام
۵. مبادی علم حقوق
۶. حقوق بین الملل عمومی
۷. حقوق جزای عمومی
غیر حقوقی
صرف اطلاع رسانی!
=====
قابل توجه مریض داران محترم!
به اطلاع هموطنان عزیز رسانیده میشود که: "شفاخانه ملی تخصصی جمهوریت" جهت ریفورم و بازسازی از شهر، به "شفاخانه محمد علی جناح" واقع دشت برچی نقل مکان نموده است.
قابل یاد آوری است که بخش آنکولوژی (سرطان) به شفاخانه صدری ابن سینا و بخش جراحی اعصاب به شفاخانه شیخ زاهد منتقل شده است
و متباقی بخشها مانند: داخله عمومی، جراحی عمومی، یورولوژی، نفرولوژی، هیماتولوژی، گوش و گلو و... به شفاخانه محمد علی جناح نقل مکان یافته و در خدمت هموطنان عزیز قرار دارد.
به اشتراک بگذارید تا هموطنان ما از سرگردانی خلاص شوند!
اسناد قابل تاییدی وزارت خارجه
-تصدیق مدارک تحصیلی
-تصدیق سند تولدی
-تصدیق سند مجردی
-تصدیق نکاح خط( نکاح نامه)
-تصدیق اصل و ترجمه، وکالتنامه جایداد، و عقار
-تصدیق سایر وکالت نامه ها
-تصدیق حصر وراثت
-تصدیق اصل و ترجمه تذکره تابعیت
-تصدیق اصل و ترجمه اسناد تجارتی
-تصدیق اسناد شرکت های سیاحتی
-تصدیق جواز رانندگی بین المللی و ملی
-تصدیق جواز معایینه خانه
-تصدیق سند وثایق حقوقی(ابرا خط، سرپرست خط.....)
-تصدیق اصل و ترجمه طلاق خط
-تصدیق سند بانکی
-تصدیق سند فوتی
-تصدیق سند صحی
-تصدیق نمونه امضا افراد
-تصدیق جواز فعالیت سازمان های اجتماعی
-تصدیق اساسنامه سازمان های اجتماعی
-تصدیق محل اقامت اشخاص حقیقی
-تصدیق محل اقامت اشخاص حکمی
-تصدیق تزکیه نامه (تعلیمی یا تحصیلی)
-تصدیق صلاحیت نامه
-تصدیق اسناد استرداد پول
-تصدیق وارد نمودن جواز اسلحه ای چره ای و بادی
-تصدیق اسناد رسمی دولتی
واتسپ: 0777115024
محض اطلاع رسانی!
هموطنان مطلع باشید.
اقسام طلاق
طلاق دارای اقسامی به شرح زیر است:
1- طلاق سنی.
2- طلاق بدعی.
3- طلاق بائن.
4- طلاق رجعی.
5- طلاق صریح.
6- طلاق کنایه.
7- طلاق منجز و معلق.
8- طلاق تخیر و تمیلک.
9- طلاق با وکالت یا کتابت.
10- طلاق با تحریم.
11- طلاق حرام.
و بعداً انشاءالله انواع این طلاقها را توضیح خواهیم داد.
اول- طلاق سنی:
آن است که مطابق امر شرع واقع شود؛ به این معنی، شوهر همسر خود را که با آن نزدیکی کرده است در دورۀ طهری که با آن مقاربت نکرده باشد یک طلاق بدهد.
خداوند میفرماید:
﴿ٱلطَّلَٰقُ مَرَّتَانِۖ فَإِمۡسَاكُۢ بِمَعۡرُوفٍ أَوۡ تَسۡرِيحُۢ بِإِحۡسَٰنٖۗ﴾ [البقرة: 229].
«طلاق (رجعی که شوهر، حق رجعت را دارد)، دوبار است (بعد از دوبار) یا باید او را به گونة شایسته نگه دارد، یا بطوری عادلانه او را رها کند».
از عبداللهبنعمر ب نقل شده که همسرش را در حالتی طلاق داد که در ایام قاعدگی بود، عمرس موضوع را عرض رسولخداص کرد، ایشان فرمودند: «به او امر کن همسرش را رجعت دهد، بعد از آن او را در دورۀ پاکی یا بارداری طلاق دهد». (روایت از بخاری و مسلم و ترمذی).
علماء اصحاب پیغمبر ص و غیر ایشان، طلاق سنی را به طلاقی تعریف کردهاند که در دورة پاکی او را طلاق بدهد بدون اینکه در آن دوره با آن مقاربت کرده باشد.
بعضی گویند: اگر در دورۀ پاکی او را سه طلاق بدهد نیز طلاق سنی است. و این، قول شافعی و احمد بنحنبل است.
و بعضی دیگر معتقدند سه طلاق، سنی نبوده مگر اینکه سه طلاق را در سه نوبت و او را یکی یکی طلاق بدهد. و این، قول سفیان ثوری و اسحاق است.
شافعی، احمد و اسحاق گویند: زن باردار را هر وقت که بخواهد طلاق میدهد. و بعضی دیگر بر این باورند هر ماه او را یک مرتبه طلاق میدهد.
ابنسیرین گوید: از ابنعمر ب شنیدم که گفت: همسرم را در حالتی طلاق دادم که در ایام قاعدگی بود، عمر موضوع را عرض رسولخداص کرد، ایشان فرمودند: او را باید رجعت دهد، گفتم: طلاق به حساب میآید؟ فرمودند: او را بر حذر دار. و در روایت سعیدبنجبیر آمده است که ابنعمر گفت: طلاق در حال قاعدگی، یک طلاق بر من حساب گردید. (روایت از بخاری).
اما نووی گفته که بعضی از ظاهریها در فتوایی نادر گفتهاند: طلاق در حال قاعدگی واقع نمیشود، چون غیر مجاز است و مانند طلاق بیگانه است.
خطابی این قول را از خوارج و روافض نیز نقل کرده است.
ابنعبدالبر گوید: به جز اهل بدعت و ضلالت در این زمان، هیچ کس مخالف آن نیست. و در روایتی ش*ذ از بعضی از تابعین نقل شده و ابنالعربی و غیر او آن قول را از ابنعلیه نقل کردهاند. ابنعلیه کسی است که شافعی دربارۀ او گفته است: ابن علیه گمراه است و در مجالس گمراهان نشسته است و مردم را گمراه میکند. ابنعلیه در مصر بوده و دارای نظراتی منفرد بوده و از فقهاء معتزله میباشد.
دوم- طلاق بدعی:
طلاق بدعی دارای حالاتی متفاوت است و به اجماع علماء حرام است. بنا بر رأی جمهور، این گونه طلاق واقع نمیشود، و این مخالف شرع است. طلاق بدعی به صورتهای زیر میباشد:
1- طلاق دادن زن در حال قاعدگی، یا زایمان.
2- زن را در دورۀ پاکی طلاق دهد ولی در آن دوره با او مقاربت کرده باشد.
سوم- طلاق بائن:
طلاق بائن آن است که شوهر، حق رجعت ندارد. و به محض وقوع آن، شوهر بیگانه شده و در ردیف خواستگاران داخل میشود البته به شرطی که سه طلاق او را واقع نکرده باشد. در این حالت زن مخیر است که با او در مقابل مهریۀ جدید تجدید نکاح نماید، یا خواستة او را رد کند.
و در این تفاوتی نیست: طلاق با لفظ صریح، یا کنایه باشد.
طلاق بائن پنج صورت دارد.
1- در صورتی است که زن را در مقابل مبلغ یا مالی طلاق بدهد، و زن، مبلغ، یا مال را تحویل شوهر دهد.
2- در صورتی است که قبل از آمیزش با او، او را طلاق بدهد، زیرا مطلقه قبل از آمیزش عده ندارد، و به مجرد طلاق، بائنه میگردد.
3- در صورتی است که سه طلاق را در یک کلمه جاری سازد، یا به طور جداگانه و در یک مجلس آنها را اجرا کند، یا هر سه را در چند مجلس اجرا نماید، در این صورتها، بینونة کبری محقق شده و زن، تا با شوهری دیگر ازدواج و مقاربت نکند و به طور مشروع از وی جدا نشود، برای شوهر اول حلال نیست.
4- در صورتی است که همسر را طلاق رجعی بدهد ولی قبل از انقضاء عده به او مراجعت ننماید، چون به محض تمام شدن عده، بائنه میگردد.
5- در صورتی است که دو حکم زن و مرد، تشخیص دهند طلاق بهتر از ادامة زناشویی است و زن را طلاق دهند.
چهارم- طلاق رجعی:
طلاق رجعی آن است که شوهر، همسرش را که با او مقاربت نموده است یک طلاق بدهد و در مقابل مال نبوده، و قبلاً طلاق دیگر نگفته باشد.
در این صورت، شوهر حق مراجعۀ زن را دارد ولو اینکه همسر، ناراضی باشد زیرا خداوند میفرماید:
﴿وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ إِنۡ أَرَادُوٓاْ إِصۡلَٰحٗاۚ﴾ [البقرة: 228].
«و شوهران آنان برای برگرداندنشان به (زندگی زناشویی در مدت عده از دیگران) سزاوارترند، در صورتی که خواهان اصلاح باشند».
و طلاق رجعی آن است که کمتر از سه طلاق زنی باشد که با او مقاربت کرده و در مقابل عوض نباشد. زن مطلقۀ رجعی در نفقه و مسکن و غیر آن تا انقضاء عده حکم همسر دارد؛ به این معنا که نفقه و مخارجش در طول عده بر عهدۀ شوهرش میباشد. و هرگاه عده منقضی شد همسر، بائنه میگردد، و اگر شوهر قبل از سپری شدن عده بخواهد با همسرش مراجعت نماید، کافیست بگوید: من به شما مراجعه کردم و سنت است دو نفر عادل را بر آن شاهد گیرد.
پنجم- طلاق صریح:
طلاق صریح آن است که مطلق (مرد طلاق دهنده) نیاز به نیت ندارد بلکه لفظ صریح طلاق کفایت میکند؛ مانند اینکه بگوید: تو را طلاق دادم، تو طلاق داده شدهای، و امثال آن.
ششم- طلاق کنایه:
به طلاقی گفته میشود که نیاز به نیت طلاق دارد، چون صراحتاً بر طلاق دلالت ندارد؛ به دلیل حدیث عایشه ل که گوید: «چون دختر جوان را بر رسولخداص داخل کردند و رسولخدصا خواست با وی نزدیکی کند، گفت: پناه به خدا میبرم از تو، رسولخداص فرمودند: به راستی به پناه بزرگی روی آوردی، به خانوادهای ملحق شوید». (روایت از بخاری).
و در حدیث تخلف کعب بنمالک آمده که وقتی به او گفته شد: «رسولخداص به تو امر میکند، از همسرت کنار گیرید، گفت: او را طلاق دهم یا بر خوردی دیگر با او بکنم؟ گفت: نه بلکه از وی کنارگیر و به وی نزدیک نشوید، آنگاه کعب به همسرش گفت: به خانوادهات ملحق شوید». (روایت از بخاری و مسلم).
بنابراین، دو حدیث فوق دلالت بر این دارند که آن لفظ همراه با قصد طلاق، طلاق است و بدون قصد طلاق نیست.
هفتم- طلاق منجز و معلق:
طلاق منجز آن است که مرد، زنش را در زمان حال و بدون آنکه به چیزی معلق نماید، طلاق دهد؛ مثل اینکه به همسرش بگوید: تو طلاق داده شدهای. و با همین لفظ فوراً طلاق او واقع میشود.
و طلاق معلق آن است که طلاق زن را به کاری معلق سازد که انجام دهد، مثل اینکه به همسرش بگوید: اگر به فلان کار بروید طلاق تو واقع شود، که با انجام آن کار طلاق او واقع میشود.
هشتم- طلاق تخییر و تملیک:
طلاق تخییر آن است که شوهر، همسرش را میان ماندن با او و مفارقت با او مخیر کند، در این صورت اگر مفارقت را انتخاب کرد طلاقش واقع میشود.
و اما طلاق تملیک، آن است که شوهر به همسرش بگوید: من امر تو را به تملیک تو در آوردم، و اختیار خودت در دست خودت باشد، اگر در جواب شوهر، همسر گفت: پس من خود را طلاق دادم، در این صورت یک طلاق رجعی زن واقع میشود.
امام مالک و بعضی از علماء گفتهاند: اگر زن مملکه بگوید: من سه طلاق را انتخاب کردم از شوهرش بائنه شده و شوهر قدرت رجعت و نکاح او را نخواهد داشت، مگر اینکه با مردی دیگر ازدواج کند.
نهم- طلاق به وسیلۀ تحریم:
علمای سلف، در این مسئله اختلاف نظر زیادی دارند و اقوال پیرامون آن در حدود هیجده قول است، زیرا نصی از کتاب و سنت بر این مسئله وجود ندارد. من در میان آن اقوال، متعادلترین و بهترین قول را ذکر میکنم.
طلاق به وسیلۀ تحریم این است که، شوهر به همسرش بگوید: تو، بر من حرام هستی، یا تو از من حرام هستی. اگر این الفاظ را همراه با نیت طلاق گوید، طلاق به شمار میرود، و اگر نیت ظهار داشت، ظهار محسوب شده و باید کفارۀ ظهار را بپردازد، و اگر نیت طلاق و ظهار نداشت، یا نیت سوگند داشت، مثلاً بگوید: اگر فلان فعل انجام دهی از من حرام هستی، و زن آن عمل را انجام داد، فقط کفارۀ سوگند بر او است نه چیزی دیگر.
از ابنعباس ب روایت شده که گفته است: «هرگاه شوهر، همسرش را بر خود تحریم کرد، سوگند است و باید کفارۀ آن را بدهد. سپس گفت: رسولخداص برای شما أسوۀ حسنه است». (متفقعلیه).
منظورش آن است که رسولخداص ماریة قبطیه را بر خود تحریم کرد ولی بر وی حرام نشد و به آزاد نمودن بندهای اکتفا کرد.
نسائی آورده است: مردی به نزد ابنعباس آمد و گفت: من همسرم را بر خود حرام کردهام، ابنعباس گفت: دروغ گفتی بر تو حرام نیست، سپس این آیه را تلاوت کرد:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكَۖ تَبۡتَغِي مَرۡضَاتَ أَزۡوَٰجِكَۚ﴾ [التحریم: 1].
«اى پيامبر، چرا چيزى را كه خداوند برايت حلال كرده است، در به دست آوردن خشنودى همسرانت، حرام مىدارى؟»
و گفت: بر تو است سنگینترین کفاره را بدهید که آزاد کردن بندهای است.
و باز نسائی با اسنادی صحیح از انسس نقل کرده است که رسولخداص کنیزی داشت که با آن مقاربت میکرد، ولی عایشه و حفصه ب آن قدر از وی بدگویی کردند تا اینکه رسولخداص کنیز را بر خود حرام کرد، و بدین سبب خداوند این آیه را نازل فرمود:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكَۖ تَبۡتَغِي مَرۡضَاتَ أَزۡوَٰجِكَۚ﴾ [التحریم: 1].
دهم- طلاق با وکالت:
هرگاه شوهر، یکی را وکیل طلاق همسرش کرد، یا طی نامهای وکالت را به او تفویض کرد، و شخص وکیل طلاق را اجرا کرد، طلاق واقع میشود. و در این موضوع هیچ اختلافی میان علما وجود ندارد، زیرا وکالت در حقوق جایز است و هنگام غیبت، یا لال بودن و امثال آنها، کتابت به منزلة نطق به شمار میرود.
یازدهم- طلاق حرام:
به طلاقی گفته میشود که مرد، در یک لفظ، سه طلاق زن را واقع کند یا سه طلاق را به صورت جداگانه اما در یک مجلس واقع نماید؛ مثل اینکه خطاب به همسرش بگوید: تو را سه طلاق دادم، یا سه مرتبه در مجلس بگوید: تو را طلاق دادم.
چنین طلاقی به اجماع علماء حرام است؛ به دلیل حدیثی که رسولخداص وقتی شنید مردی همسرش را سه طلاق داده است با حالت خشمناکی بلند شد و فرمود: «آیا به کتاب خدا توهین میشود در حالی که هنوز در میان شما هستم؟ تا اینکه مردی بلند شد و عرض کرد: یا رسولالله، او را نکشم؟» (روایت از نسائی).
و حکم این طلاق به نزد جمهور علماء و أئمة اربعه و غیر ایشان این است که هر سه طلاق واقع میشود، و همسر تا با شوهری دیگر ازدواج و مقاربت نکند، برای شوهر اول حلال نمیگردد.
ولی گروهی دیگر از علما معتقدند که یک طلاق واقع میشود آن هم به صورت بائن، یا رجعی، برحسب اختلافی که در آن دارند.
و اختلاف آراء علما به علت اختلاف ادله و فهم هر یک از نصوص، میباشد.
حضانت
حضانت، از اصطلاحات حقوق فامیل است و به معنای حق یا تکلیف در نگهداری و سرپرستی طفل است.
در عربي، کلمه حضانت را در زمانی به کار میبردهاند که میخواستند برای نمونه حالت مرغی را بیان کنند که جوجههایش را که خیلی ضعیف بودند، برای صیانت از پرندگان شکارچی و موجودات مزاحم و همچنین خوراک دادن، به زیر پر میگیرد و هر کس بخواهد به این چوچهها دست درازی کند، مرغ او را نوک میزند و بهطور خلاصه هر کاری که مرغ بتواند، برای سرپرستی و حفاظت چوچهها انجام دهد.
بنا بر این حضانت، سرپرستي طفل است که والدین خودش بنا بر دلایلی نتوانند طفل خود را سرپرستی کنند، طبق قانون مدني افغانستان نفقه دوران حضانت در صورتیکه طفل فقیر باشد، به دوش پدرش هست.
همچنان قانون مدني صراحت دارد که مدت حضانت پسر با سن هفت و از دختر با سن (۹) سالگي تمام خاتمه پيدا ميكند.
قانون مدني زنانی را که حق حضانت طفل را دارند بترتيب درجه استحقاق شان چنان بر شمرده است:
1 – مادر، مادر مادر و يا بالاتر از آن.
2 –مادر پدر.
3 –خواهر اعياني.
4 –خواهر اخيافي.
5 –خواهر علاتي.
6 –دختر خواهر اعياني.
7 –دختر خواهر اخيافي.
8 –دختر خواهر علاتي.
9 –خاله اعياني.
10 –خاله اخيافي.
11 –خاله علاتي.
12 –خاله اعياني پدر.
13 –خاله اخيافي پدر.
14 –خاله علاتي پدر.
15 –عمه مادر.
16 –عمه پدر.
"امروز در صف نانوایی یک پیر مرد جلو صف بود وقتی نان خود را گرفت آمد به من گفت چند تا نان میخواهی؟ گفتم: یک دانه.
یک دانه از نانهایش را برایم داد و گفت تو جَوان هستی نباید وقتات در صف نانوایی بیهوده بگذرد!
والسلام"
کاپی
✅انواع اشتباه در قرارداد و نتایج حقوقی آن:
👈🏽 اشتباه در ارزش مورد معامله.
نتیجه حقوقی: ((قابلیت فسخ)).
👈🏽 اشتباه در خود موضوع معامله.
نتیجه: ((بطلان)).
👈🏽 اشتباه در اوصاف فرعی مورد معامله.
نتیجه: ((صحت)).
👈🏽 تدلیس در اوصاف فرعی معامله صحیح وَلی. نتیجه: ((قابلیت فسخ))
👈🏽 تدلیس در اوصاف اساسی موضوع عقد.
نتیجه: ((بطلان))
👈🏽 اشتباه در صفت جانشین ذات.
نتیجه: ((بطلان))
👈🏽 اشتباه در موضوع قرارداد.
نتیجه: ((بطلان))
👈🏽 اشتباه در قیمت.
نتیجه: ((قابلیت فسخ))
👈🏽 اشتباه در وصف اساسی همسر.
نتیجه: ((قابلیت فسخ))
👈🏽 اشتباه در انگیزه یا جهت یا علت معامله ((صحت)).
👈🏽 اشتباه در اوصاف مهم مورد معامله.
نتیجه: ((قابلیت فسخ)).
👈🏽 اشتباه در غبن نتیجه یڪی از اوصاف اصلی.
نتیجه:((قابلیت فسخ)).
👈🏽 اشتباه در ارزش معامله اگر غبن فاحش باشد.
نتیجه: ((قابلیت فسخ)).
👈🏽 اشتباه در شرایط قراردادی.
نتیجه: ((بطلان)).
👈🏽 اشتباه در نوع یا ماهیت عقد.
نتیجه: ((بطلان)).
👈🏽 اشتباه در اتحاد مادی منظور طرف عقد نڪاح نه وصف همسر یا مدنی یا حقوقی.
نتیجه: ((موجب بطلان)).
👈🏽 اشتباه در ارزش مورد معامله ، تدلیس و غبن فاحش نتیجه اشتباه در خود موضوع معامله باشد. نتیجه: ((موجب بطلان))
به نظر شما مجازات به شکل امروزی موثر تر است یا به اشکال سابق؟
=========
فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه نقش مجازات دولتی و قدرت انبساطی دولت را در تکوین جامعه و انسان مدرن توضیح میدهد. به نظر او این تصور که در عصر تجدد نظام زندانها انسانیتر شده است درست نیست. در گذشته مجرمان را در میدان عمومی شهر اعدام میکردند و اجرای مجازات در ملأ عام مجالی برای شورش و اعتراض بر حکومت ایجاد میکرد. اما با پیدایش نظام جدید، مجازات در پشت درهای بستۀ زندان دور از چشم مردم اجرا میشود. در این نظام دیگر نمیتوان قدرت دولتی را به چشم دید و در مقابل آن مقاومت کرد.
فوکو نیز میگوید که قبل از سدۀ نوزدهم روش معمول در مراقبت و تنبیه بزهکاران اجرای مجازات در ملأ عام بود که گاه اعتراضاتی عمومی به سود بزهکاران برمیانگیخت. اما از آن به بعد بزهکاران و زندانیان دور از انظار عموم در پشت درهای بسته در معرض تنبیه و «بهنجارسازی» قرار میگرفتند و نهتنها جسمشان بلکه «روح و روان» آنها مورد قضاوت و داوری واقع میشد.
از کتابِ «از اینجا تا ناکجا»
نوشتۀ حسین بشیریه
یاد داشت: ارایه مشوره حقوقی در بخش فامیلی کاملا رایگان میباشد.
با ارایه خدمات:
اجرای وکالت، ترتیب صورت دعوی، دفع دعوی، اعتراض و دفع اعتراض الی محاکم ثلاثه و مشوره حقوقی با وکلای مجرب و متخصص در فقه و قوانین نافذه کشور در خدمت هموطنان گرامی قرار داریم.
واتساپ : 0777115024(+93)
جهت ترتیب صورت دعوی، دفع دعوی، عریضه، اعتراضیه، دفع اعتراضیه، دفع الدفع و....
با نمبر واتسپ ذیل در ارتباط شوید:
0777115024
یادداشت: ارایه مشوره در موضوعات فامیلی کاملا رایگان میباشد.
حریم خصوصی با آن که یکی از ملموس ترین و پرکاربردترین حقوق برای هر فردی شناخته شده، ولی صاحب نظران برجستهء دنیا نتوانسته اند بر سر یک تعریف واحد به توافق برسند. در دهه 1990م یکی از قضات دادگاه عالی ایالات متحده امریکا به نام «لوئیس براندایس» در مقاله ای با عنوان «حق مصونیت حریم خصوصی» برای اولین بار این مسئله را مطرح و آن را حق افراد برای تنها بودن تعریف کرد.
حریم خصوصی یکی از مصادیق حقوق شهروندی است. این حریم، خلوتگاه انسانهاست. مکانی که هیچ کسی بدون مجوز حق ورود ندارد. افراد در مکان خلوت خودش مختار است. آن مکان حوزه عملکرد و فعالیت شخصی و خصوصی وی است. افراد در اندرونی خلوتگاه خودش باید مصون و ایمین بماند. هیچ تشویش و دغدغهء خاطری برایش موجود نباشد. مثلاً از این نترسد که مکالمه تلفنی وی را کسی گوش می کند و یا روابط وی را با افراد دیگر کنترل و یا نظارت می کنند و یا کسی وارد صحن منزل مسکونی وی می شود. و موارد دیگر از این قبیل.
*حریم به معنای حرمت و ممنوع بودن است و تعرض دیگران به صاحب حریم ممنوع و حرام است و اگر تعرض صورت بگیرد، عمل جرمی تحقق یافته است.
در قانون اساسی ج.ا. افغانستان به سراحت بیان داشته که حریم شخصی افراد از تغرض مسئون است آیا در ساحه عمل ازین امر اطاعت صورت میگیرد؟
کاپی
یاد داشت: ارایه مشوره حقوقی در بخش فامیلی کاملا رایگان میباشد.
============
برای هموطنان عزیز در سراسر افغانستان و وکالت از خارج در بخشهای ذیل خدمات حقوقی (وکالت و مشوره) ارایه مینماییم:
۱ - جزایی؛
۲ - تجارتی؛
۳ - مدنی و
۴ - فامیلی.
خدمات:
اجرای وکالت، ترتیب صورت دعوی، دفع دعوی، اعتراض و دفع اعتراض الی محاکم ثلاثه و مشوره حقوقی با وکلای مجرب و متخصص در فقه و قوانین نافذه کشور در خدمت هموطنان گرامی قرار داریم.
انجام وکالت و مشوره حقوقی در بخش مدنی:
۱ - دعوی میراث.
۲- دعوی ملکیت.
۳ - دعوی ابطال سند رسمی.
۴ - دعوی قیمت مبیعه.
۵ - دعوی دین.
۶ - دعوی بدل اجاره.
انجام وکالت و ارایه مشوره حقوقی در بخش تجارتی:
۱ - دعوی ناشی از عدم ایفای تعهدات تجارتی.
۲ - دعوی جبران خساره.
۳ - دعوی ابطال شرکت.
۴ - دعوی تصفیه مالیاتی و معاملات بانکی.
۵- دعوی تخلیه.
۶- دعوی تقسیم سهام.
۷ - دعوی قرض تجارتی.
۸- دعوی چک، برات، حواله و سفته.
۹- دعوی سرقفلی و حق الامتیاز.
انجام وکالت و ارایه مشوره حقوقی در بخش فامیلی:
۱ - دعوی طلاق.
۲ - دعوی حضانت.
۳ - دعوی نفقه.
۴ - دعوی مهر.
۵ - دعوی رضاع.
۶ - دعوی نسب.
۷ - دعوی نکاح.
۸ - دعوی تفریق.
واتساپ : 0777115024(+93)
بیعفضولی
فضول در اصطلاح فقها کسی را گفته میشود که نه اصیل باشد و نه وکیل و وصی. یعنی بدون اجازه کسی بیجا مداخله کند. مثلا؛ اگر کسی مُلکِ دیگری را بدون اجازه فروخت پس مالک اختیار دارد که بیع را لغو کند یا جایز قرار دهد.
امام شافعی میگوید؛ بیع فضولی منعقد نمیشود. و همه تصرفات فضول نزد امام شافعی باطل است. چون فضول نه مالک است و نه هم وکیل، بنابراین بیع بر ولایت شرعی صادر نشده است و چیزی که بر ولایت شرعی صادر نشود آن منعقد نمیشود.
احناف میگویند؛ از طرف مالک در اینجا اجازه دلالتا ثابت است زیراکه در این بیع نفع مالک است و مالک عاقل و بالغ است. و هر عاقل و بالغ اجازه چیز نفعبخش را میدهد. پس ثابت شد که از طرف مالک برای فضولی اجازه ثابت است. چون فضولی را قدرت شرعیه حاصل است پس بیع او نیز منعقد میشود.
حکم بیع فضولی: به صورت موقوف منعقد میشود و مالک اگر بخواهد میتواند نفاذ را اجازه دهد و یا هم بیع را فسخ کند.
کاپی
سنگاپور چگونه سنگاپور شد؟
سنگاپور نه معدني داشت و نه نفتي، نه زميني براي کشاورزي و نه نيروي تحصيلکرده و نه شهرتي و نه ... در واقع هيچ نداشت. فقط يک چيز داشت و آن هم موقعيت خوب جغرافيايي بود که در مسيرهاي اصلي کشتيراني جهان قرار داشت. آنها همين مزيت را به پول تبديل کردند! و شدند قطب مهم کشتيراني در مبادلات تجاري جهان.
سنگاپور در اصل يک مجمعالجزاير پراکنده (63 جزيره) بود که از لحاظ وسعت، صد و نودمين کشور جهان است. تا قرن نوزدهم ميلادي، يکي از مخوفترين جنگلهاي منطقه و محل زندگي تمساحها بود و تا مدتها محل تبعيد زندانيان خطرناک مالزي و بريتانيا محسوب میشد.
جزيرهاي که منبع درآمد خاصي نداشت و از هيچ گونه منابع طبيعي برخوردار نبود، بيش از 40 درصد از مردمش معتاد بود و 50 درصد سواد نداشتند. اما اکنون اين کشور، جزو سه کشور برتر داراي بالاترين درآمد سرانه در جهان است و قدرتمندترين گذرنامه دنيا را دارد و 90 درصد مردمش صاحب خانه هستند. اين کشور چگونه توانست به چنين جايگاهي دست يابد؟ سنگاپور را ميگويم.
توسعهيافتگي سنگاپور را اگر بخواهم خيلي خلاصه کنم، ميشــود آن را در چهـار عــامل جمعبندي کرد.
اول: ضابطهمندي حاکميتي
بگذاريد به بخشي از ضابطهمندي حاکميتي اشاره کنم. نخستوزير وقت، افراد دنيا ديده، جوان و تحصيلکرده سنگاپور (چه در خارج و چه در داخل) را با دعوت رسمي عضو دولت کرد و به هيچ عنوان اعضاي کابينه را از ميان اعضاي خانواده و دوستان خود بر اساس صرفاً رفاقت و خويشاوندي انتخاب نکرد. وي با تمام مديران دولتي اتمامحجت کرده بود که در صورت تخلف دو راه بيشتر ندارند: خودکشي يا محاکمه در دادگاه.
سنگاپور فضاي سرمايهگذاري و حمايت از قراردادهاي اقتصادي را به گونهاي محکمکاري کرد که سرمايهگذاران به ويژه خارجيها اطمينان کردند که در صورت بروز مشکل، حقوق آنها ضايع نخواهد شد. اکنون اين کشور از منظر عاري بودن از فساد جزو هفت کشور برتر جهان است.
دوم: جهانپذيري اقتصادي
تيمي که براي اداره کشور انتخاب شده بودند دريافتند که بايد استراتژي جهانپذيري را انتخاب کنند. از جمله چنين کردند:
- سنگاپور خود را به مقصدي جذاب براي سرمايهگذاران خارجي تبديل کرد. به گونهاي که در ابتداي قرن بيستويکم، شرکتهاي خارجي 75 درصد توليد و 85 درصد صادرات سنگاپور را محقق ميکردند. يک بار ديگر اعداد را بخوانيد!
- دولت سنگاپور، زبان انگليسي را به عنوان زبان رسمي کشور انتخاب کرد که منجر به گسترش مبادلات تجاري با کل جهان شد و توانست امکان جذب نيرو کاري تحصيلکرده خارجي را نيز تسهيل کند.
- جمعيت تحصيلکرده و کاربلد اين کشور کم بود. اين نقص را از راه اعمال سياستهاي خاص مهاجرتي رفع کردند. جالب است بدانيد حدود 30 درصد از جمعيت سنگاپور را خارجيها تشکيل ميدهند.
به همين خاطر هر چند سنگاپور تنها دو همسايه دارد اما موفق شده با بيش از 190 کشور دنيا تعامل پايدار برقرار کند!
سوم: انضباط مندي اجتماعي
در طول ساليان مردم براي توسعهيافتگي به يک برنامه شديد انضباطي متعهد شدهاند: فروش آدامس، عبور نکردن از خطوط عابر پياده، آشغال ريختن، سيگار کشيدن در برخي محدودهها و آدامس جويده را به جايي چسباندن نه تنها جرم است که جرائم سنگين مالي و حتي زندان به دنبال دارد.
افرادي که براي اولين بار، زبالههايي کوچک مانند ته سيگار روي زمين بريزند، بيش از يک ميليون تومان جريمه خواهند شد. کساني که زبالههاي بزرگتر مانند قوطي و بطري نوشابه در سنگاپور روي زمين بيندازند، دادگاهي ميشوند. حمل مواد مخدر باعث اعدام ميشود! پليس سنگاپور اين اجازه را دارد که به طور تصادفي از مردم محلي، خارجيها و گردشگران آزمايش اعتياد بگيرد. همين سختگيريهاي فراوان و اجراي بيرحمانه آنهاست که بر اساس شاخص نظم و قانون که توسط گالوپ منتشر ميکند سنگاپور بهترين کشور دنياست.
چهارم: اهرمسازي مزيتهاي محدود
سنگاپور نه معدني داشت و نه نفتي، نه زميني براي کشاورزي و نه نيروي تحصيلکرده و نه شهرتي و نه ... در واقع هيچ نداشت. فقط يک چيز داشت و آن هم موقعيت خوب جغرافيايي بود که در مسيرهاي اصلي کشتيراني جهان قرار داشت. آنها همين مزيت را به پول تبديل کردند! و شدند قطب مهم کشتيراني در مبادلات تجاري جهان. همچنين روي گردشگري سرمايهگذاري کردند: جالب است بدانيد سال قبل 16 ميليون گردشگر جذب کردند يعني سه برابر جمعيتشان. اگر بخواهيم ايران را با آنان مقايسه کنيم ما بايد 240 ميليون توريست ميداشتيم.
بياييم صادقانه بپذيريم راه توسعه، الهام گرفتن (و نه کپي کردن) بهترين تجارب جهاني در حوزه کشورداري است. آيا نميخواهيم کمي جديتر به ضابطهمندي حاکمیتی، جهانپذيري اقتصادي، انضباطمندي اجتماعي و اهرمسازي مزيتهاي محدود فکر کنيم؟
مجتبی لشکر بلوکی
کاپی از رخنامه باقر قاسمی
اساسات حقوق اسلام
انحلال ازدواج:
1. طلاق.
2. خلع.
3. ایلا.
4. ظهار.
طلاق:
به سه بخش تقسیم گردیده است:
1. احسن.
2. سنی.
3. بدعی (ناروا).
احسن:
مقاربت واقع نشده – سه ماه وقت ولی تجدید نکاح و مهر نیاز نیست و رابطه زوجیت از بین نمی رود.
سنی:
اگر در طول سه ماه بعد از طلاق احسن به زن رجوع نکنید نکاح دوم (سنی) به زبان باید بیان شود. سه ماه وقت دارد.
بدعی:
بطور کلی طلاق اجرا می گردد- اگر در دوره قاعده گی مقاربت صورت گرفته باشد.
طلاق سریعی:
با الفاظ طلاق می دهد.
کناعی:
الفاظ که معنی طلاق را ارائه نمی کند (برو خانه پدرت دوباره نیایی) ولی اگر نیت طلاق را داشته باشی طلاق محسوب می شود در غیر ان نی.
حق مرد بغرض جدا شدن از زن طلاق نامیده میشود که 100% حق مرد است.
حق زن بغرض جدا شدن از مرد تفریق قضائی نامیده میشود که 100% حق زن است.
خلع:
الفاظ است که شوهر توسط ان از خانم جدا میشود نه با طلاق.
ایلا (سوگند یاد کردن):
سوگند یاد کردن بنام خدا که با خانم خود یکجا نمی شود مدت ان چهار ماه است.
ظهر (پشت):
ان قسمت عضو بدن که از محرم اش به وی حرام است ( به خانم گفتن که پشت تو مثل پشت مادرم است).
فوت شوهرو عدت زن:
اگر زن حامله باشد الی زایمان طفل اش.
اگر زن حامله نباشد چهار ماه و ده روز.
طلاق و عدت زن:
اگر زن حامله باشد زایمان طفل اش.
جوان: سه دوره قاعده گی کمتر از سه ماه.
پیر: سه ماه.
میراث:
در دوره جاهلیت (قبل از اسلام) به افراد ذیل میراث داده میشد:
- نسب.
- فرزند خانده گی.
- پیمان.
در اسلام برای افرد ذیل میراث میرسد:
- نسب.
- رابطه زوجیه.
- صاحب برده بودن.
سوگند به سه قسم است:
- لغو.
- غموسی.
- منعقد.
کفارت سوگند سه روز روزه یا 10 مسکین را نان دادن.
ربوی (سود)
رهن حیازی (گروی)
راهن (گرو دهنده)
مرتهن(گروگیرنده)
حق:
حق به معنی ترکیبی معنی های ذیل را افاده می نماید:
- واجب.
- ثابت.
- مقدار معینی مال.
- عدل در مقابل ظلم.
نظر عبدالحکیم لکنوی:
حق عبارت از حکم ثابت است.
بدرالدین عینی:
حق عبارت از انچه که انسان مستحق انست.
عبدالرزاق سنهوری:
حق عبارت از مصلحت که دارای قیمت مالی که قانون از ان حمایت کند میباشد.
مصطفی زرقا:
حق عبارت از اختصاص صلاحیت و مکلفیت های است که خداوند (ج) به انسان می دهد.
ارکان حق:
- صاحب حق.
- محل حق.
شخص به دو نوع است:
- حقیقی: انسان که هم اغاز دارد و هم انتها.
- حقوقی: موسسات ، شرکت ها ، وزارت خانه ها و غیره.
حیات انسان به دو نوع است:
- حقیقی: هر گاه حمل زنده و فعال تولد شود و علامات حیات از قبیل گریان و حرکت از او دیده شود.
- حکمی (قانونی): از نظر فقها هر گاه جنینی در اثر جنایت سقط گردد وی اگر چه حقیقتا حیات ندارد ولی حکما زنده است بنا مستحق میراث شناخته میشود و هم از او میراث برده میشود.
وفات بدو نوع است:
- حقیقی: مرگ
- حکمی: شخص مفقود باشد و محکمه وی را مرده بشمارد.
غایب: یک سال
مفقود: امام مالک مدت مفقود را چهار سال محسوب نموده و قانون مدنی افغانستان هم از امام مالک پیروی کرده و چهار سال تعین نموده است.
اصطلاحات حقوقی:
بایع: فروشنده
مشتری: خریدار
مبیعه: جنس
ثمن: پول
اباحت عامه: دارای عامه
مختص: انسان
مختص به: شی - مال
حضانت: دوره که طفل به مادر نیاز دارد
طفل در بطن مادر بعد از 120 روز صاحب روح شده و جنین نامیده میشود.
مدت حاملگی و شیر خواره گی طفل در دین اسلام 30 ماه میباشد.
خون بهای جنین دهم حصه دیت کامل میباشد.
از نظر فقهای اسلام بیت المال وارث کسی است که وارث ندارد و میراث ان به بیت المال میرسد.
اشخاص حقوقی:
- نهاد در داشتن حقوق و مسولیت ها مانند انسان مسول میباشند و مشابه به انسان ها میباشند به این خاطر اشخاص حقوقی یاد میشوند.
- مبتکر اشخاص حقوقی در قرن هفتم اسلام بوده و در قرن 19 در کشور های غربی مطرح شد.
- اشخاص حقوقی بخاطر بنام اشخاص حقیقی نامیده نمیشوند زیرا اشخاص حقیقی دارای حیات میباشند اما اشخاص حقوقی دارای حیات نمی باشند.
محل حق:
انچه که حق به او تعلق می گیرد مانند مال ، شخص ، قرض ، مولف.
اقسام حق:
حق از لحاظ صاحب حق به سه بخش تقسیم گردیده است:
- حق الله.
- حق العبد.
- حق مشترک.
حق الله:
حق است که بمنظور یکی از دو اهداف اتی صورت گیرد.
- تقرب به الله (ج) مانند عبادات ، جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر.
- تامین منافع جامعه مانند اجتناب از جرایم ، تعزیرات و غیره.
احکام حق الله:
- با عفو ، صلح و تنازل قابل اسقاط نمی باشد.
- قابل توارث نمی باشد.
- قابل تغیر نمی باشد.
- جزا های حق الله قابل تداخل میباشند.
حق العبد:
عبارت از حق است که برای حمایت ، پشتی بانی و مصلحت شخص استفاده می گردد.
اقسام حق العبد:
- قابل استقاط و غیر قابل اسقاط.
- قابل توارث و غیر قابل توارث.
قابل اسقاط:
برخی حقوق قابل اسقاط است مانند قصاص ، حق شفع (همسایه داری) و حق خیار (صلاحیت).
حق غیر قابل اسقاط:
- حق که هنوز برای شخص ثابت نگردیده است مانند خیار رویت جنس ، شفع وصیت در وصیت بعد از مرگ پدر.
- حق که صفت ذاتی و لاینفک انسان است مانند حق ولایت پدر بالای پسر صغیر اش.
- حق که اسقاط ان موجب تغیر احکام شرعی شود.
- حق که حق دیگران به ان تعلق دارد مانند حق مادر در حضانت طفل اش و حق مسروق منه در حق سارق.
حق قابل توارث:
- حق که بمنطور اطمنیان باشد مانند ضمانت گرفتن.
- حق ارتفاق مانند حق مال بالای مال ، نل اب ، کیبل برق و غیره.
- اموال منقول: قابل انتقال میباشد.
- اموال غیر منقول: قابل انتقال نمی باشد.
- حق ارتفاق.
- حق خیار عیب و خیار تعین.
حق غیر قابل توارث:
- حق خیار شرط.
- خیار روی.
- حق غانم و غنیمت.
- مدت دین.
مال به میراث برده میشود اما ایا منفعت هم به میراث برده میشود یا نه؟
- فقهای حنفی به این نظر اند که مال به میراث برده میشود و منفعت نه.
- جمهور فقها به این نظر اند که هم مال و هم منفعت به میراث برده میشود زیرا هر مال برای منفعت است اگر منفعت نباشد مال ارزش ندارد.
- قانون عرف در بازار منفعت را به حساب عرض مالی میشناسد.
- قسمیکه مال محل عقد واقع میشود منفعت هم محل عقد واقع میشود.
حق مشترک:
حقی است که در ان حق الله و حق العبد جمع شده باشد:
- در بعضی موارد حق الله بر حق العبد غالب است. مانند: عدت زن مطلقه.
- در بعضی موارد حق العبد بر حق الله غالب است. مانند: قصاص.
تقسیم حق به اعتبار محل ان:
- حق مالی.
- حق غیر مالی.
- حق شخصی.
- حق عینی.
- حق مجرده.
- حق غیر مجرده.
حق مالی:
حقی است که به مال و یا منفعت مال تعلق دارد. مثال حق شفع ، حق ارتفاق.
حق غیر مالی:
حقی است که به مال تعلق ندارد. مثال حق قصاص ، حق ازادی ، حق انتخاب کردن.
حق شخصی:
صلاحیت است که از طرف قانون برای انسان بالای انسان دیگر داده میشود. مثال قرض که دارای سه رکن میباشد:
- صاحب حق.
- محل حق.
- شخص مکلف و یا مدیون.
حق عینی:
صلاحیت است که قانون برای انسان بالای مال می دهد. مثال گرو گرفتن خانه ، دکان که دو رکن دارد:
- صاحب حق.
- محل حق.
حق مجرده:
حقی است که تنازل از ان با مصالحه در محل حق تاثیر نمی گذارد. مثال صاحب شفعه از حق خود می گذرد.
حق غیر مجرده:
حقی است که تنازل از ان در محل حق تاثیر دارد. مثال قصاص.
اقسام حق به لحاظ موید قضائی و عدم ان:
- حق دیانی.
- حق قضائی.
حق دیانی:
حقی است که اثابت ان در پیشوا محکمه دشوار باشد از لحاظ محکمه حق نیست ولی در نزد الله (ج) حق است. مثال قرض دادن به شخصی بدون اسناد ولی بعد از مدتی ان شخص از قرض انکار کند.
حق قضائی:
حقی است که اثبات ان در پیشوا محکمه اسان باشد. مثال قرض با سند.
________________
با شريك ساختن تان مارا یاری نمایید.
Click here to claim your Sponsored Listing.
Videos (show all)
Telephone
Website
Address
جاده شهید مزاری
Kabul
سرک شورا، مرکز تجارتی امیر مقابل خالد ارسلان ټاور
Kabul
شرکت خدمات حقوقی سالار جهت ارایه مشوره های حقوقی، اجرای وکالت و پیشبرد دعاوی، ترتیب اسناد، انجام تحقی
Kabul
مونږ به کوښښ وکړو تر څو ستاسو مالیه په وخت او شفاف ډول ادا شي
کابل
Kabul
المدثر نام پر دستاورد در سکتور خدمات ویزه و خدمات مشورتی
Shar-e-Naw
Kabul
Providing Home Repairing Services (Construction, Designing, Cleaning, Building, etc...) & Providing Handymans.
Kabul
ارائه معلومات دقیق در خصوص پاسپورت افغانستان و خدمات ثبت نام و اخذ پاسپورت در زودترین فرصت ممکن!��
جاده شهید مزاری،ایستگاه دواخانه، پایین تر از قصر عروسی احمدیان، روبروی مارکیت تجارتی شاه قلندر آغا
Kabul
رهنمای معاملات کوشانیان در تمام خدمات معاملاتی در خدمت همشهریان خویش می باشد